مؤاخذه کافران و عذابى که خداوند بر آنها فرود آورد، بدون جهت نیست و براى خود معیارها و ملاکهاى خاصى دارد. در این آیه یکى از آن معیارها را به دست مىدهد و روشن مىکند که چگونه و به چه دلیل گاهى خداوند نعمتى راکه بر قومى داده از آنها مىگیرد؟
گاهى جامعهاى داراى امنیت و آسایش و فراخى روزى است و قدرت و شکوهى دارد ولى ناگهان همه چیز درهم مىریزد و آن نعمتها از آن جامعه سلب مىشود و جامعه دچار ناامنى و قحطى و جنگ و مصیبتهاى دیگر مىگردد، این تغییر نعمتها براى آن است که مردم آن حالت معنوى و اخلاقى را که داشتند و با ایمان به خدا و شکر نعمتهاى او زندگى مىکردند، از دست مىدهند و حال آنها دگرگون مىشود و به فسق و فساد و گناه روى مىآورند. در چنین حالتى است که خدا نیز نعمت خود را تغییر مىدهد و آن را تبدیل به نقمت مىکند.
این آیه همین سنت تاریخى الهى را که حاکم بر جامعه و تاریخ است بیان مىکند و مىفرماید اینکه خدا کافران را
عذاب مىکند براى آن است که خداوند نعمتى را که به قومى داد تغییر نمىدهد مگر اینکه حالت نفسانى آنها تغییر پیدا کند.
آیه مورد بحث نظیر آیه دیگرى است که مىفرماید:
ان اللّه لایغیر ما بقوم حتى یغیروا مابانفسهم (رعد/11)
همانا خداوند آنچه را که یک قوم دارد تغییر نمىدهد مگر اینکه آنها آنچه را که در نفس خود دارند تغییر بدهند.
[ نظرات / امتیازها ]