از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(کلا لما یقض ما امره ):(اما آیا شکر خدا را به جا آورد؟ نه بلکه کفر و عصیان ورزید) این آیه در مقام نفرین است به انسان که طبیعتش دل دادن به شهوات و فراموشی پروردگار خود و استکبار ورزیدن از اوامر اوست ، می فرماید: خدا انسان را بکشد،چقدر کفر می ورزد؟ و کفر در اینجا مطلق حق پوشی است و دو مصداق دارد: یکی انکار ربوبیت خدا و دیگر، ترک عبادت او، به گونه ای که تدبیر خود را به غیر خدا نسبت دهد و منکر ربوبیت خداوند شود، در ادامه می فرماید: مگر انسان از چه چیزی خلق شده و در خلقت او چه علتی بوده که باعث شده او اینطور کفر بورزد و استکبار کند؟ اواز نطفه ای حقیر و بی ارزش آفریده شده و سپس خداوند او را در ذات ، صفات وافعالش تقدیر نموده و به او قدرت و توانایی داده ، پس او نباید از حد بندگی پروردگارش تجاوز کند، چون تدبیر ربوبی از هر سو به او احاطه دارد و او نمی تواندبدون تقدیر الهی مستقلا به خواسته خود برسد.و همه افعال و اعمال او توسط خدا تقدیر شده ، اما در عین حال این امر مستلزم جبرنیست ، چون هر فعلی که از انسان سر می زند به اختیار خود اوست و خدا راه خیر وسعادت را به او نمایانده و پیمودنش را برای او آسان و فراهم کرده و این خود اوست که با اختیار یا سوء اختیار راه خود را در زندگی انتخاب می کند، پس انسان در قبال اعمال خود مسئول است ، اگر چه که اعمال او به تقدیر الهی نیز بستگی دارد، و در ادامه می فرماید: خداست که پس از طی دوران زندگی زمینی ، انسان را می میراند و سپس انسانهای دیگر را هدایت می کند که جسد او را در زمین دفن کنند(38).و سپس همین خداست که هر وقت اراده کند انسان را بعد از مرگ و به منظور تصرف مجددا زنده می سازد، با این همه این انسان که از اولین لحظه وجودش تا به آخرین مرحله آن تحت تدبیر خدای تعالی است ، به جای آنکه در برابر مقام ربوبیت الهی خاضع شود و لوازم عبودیت را به جا آورد و نعمات او را شکر گزارد، هرگز دستورات الهی رابه انجام نرساند، بلکه کفران ونافرمانی کرد، پس شأن این آیات این است که می خواهدطبیعت انسان را ملامت و مذمت کند و بفرماید: طبع انسان چنین است که اگربه خودش وانهاده شوددرکفرافراطمی کند. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر راهنما

1 - کفر به خداوند، با آن که هدایت و مرگ و قیامت انسان به دست او است، توجیه ناپذیر و مطرود است.

قتل الإنسـن ماأکفره ... کلاّ

حرف «کلاّ»، یا به معناى «حقّا» و تأکید ما بعد است و یا براى ردع و زجر از چیزى است که در جملات قبلى، از آن سخن به میان آمده بود، در صورت دوم مفاد آن در این آیه، باز داشتن از کفرورزى است.

2 - کافران، بى اعتنا به مرگ، قبر و قیامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خویش

کلاّ

«کلاّ» مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد که آیات پیشین، زمینه ساز پیدایش آن بود و آن این که با وجود زمینه هاى توجّه به خداوند در آفرینش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممکن نیست کسى در کفر بماند. «کلاّ» دلالت دارد که نباید چنین پنداشت، زیرا افرادى با وجود تمام این نشانه ها، بر کفر خود اصرار ورزیدند.

3 - معاد و زنده شدن دوباره انسان ها، در گرو انجام پذیرفتن تمام خواسته هاى تکوینى خداوند از انسان ها است.

کلاّ لمّا یقض ما أمره

مفاد «کلاّ» ممکن است ردع و زجر از چیزى باشد که مخاطب با شنیدن «ثمّ إذا شاء أنشره» آن را توهم مى کند. به این بیان که نباید در محشور شدن انسان ها تعجیل داشت; زیرا آنان هنوز خود را به پایان کارى که برایشان مقرر شده است، نرسانده اند.

4 - خداوند، تمام امکانات لازم را براى اقدام انسان ها به انجام دادن تکالیف الهى، در اختیار آنان قرار داده است.

لمّا یقض

حرف «لمّا» در موردى به کار مى رود که انتظار وقوع کارى بوده; ولى تا کنون انجام نگرفته باشد. قابل انتظار بودن کار، زمانى است که زمینه انجام آن فراهم باشد.

5 - خداوند براى انسان ها، اوامر و تکالیفى دارد که باید بدون کم و کاست انجام پذیرد.

لمّا یقض ما أمره

«قضاء» در وجوه گوناگونى استعمال دارد که بازگشت همه آنها، به پایان یافتن و کامل شدن است. این ماده در معانى «فیصله دادن»، «فراغت یافتن»، «اداکردن» و «به پایان رساندن» کاربرد دارد.(لسان العرب)

6 - پذیرش معاد و ترک کفر، فرمان خداوند به همه انسان ها است.

ما أکفره ... ثمّ إذا شاء أنشره ... ما أمره

از مصادیق بارز «ما أمره» ـ به قرینه آیات پیشین ـ کنار نهادن کفر و پذیرش معاد است.

7 - کافران، با وجود فراهم بودن شرایط براى رها ساختن کفر و پرداختن به تکالیف الهى، از آن سر باز زدند.

لمّا یقض ما أمره

ضمیر فاعلى «یقض» به «الإنسان» برمى گردد که به قرینه «ما أکفره» تنها بر کافران منطبق است.

8 - راه ایمان و روى آوردن به تکالیف الهى، حتى براى کافرانى که در کفر شدید به سر مى برند، بسته نیست.

قتل الإنسـن ما أکفره ... لمّا یقض ما أمره

حرف «لمّا» دلالت دارد که هر چند تا کنون انجام کار منتفى بوده است; ولى انتظار وقوع آن مى رود.

9 - توجّه به وابستگى آفرینش، تدبیر، هدایت، مرگ و قبر انسان به خداوند، زمینه ساز انجام دادن تکالیف الهى

من نطفة خلقه ... ثمّ أماته فأقبره ... کلاّ لمّا یقض ما أمره

10 - سرپیچى از فرمان خداوند، موجب استحقاق نفرین او

قتل الإنسـن ... لمّا یقض ما أمره

11 - بسنده کردن به بخشى از فرمان هاى خداوند و به کار نبستن تمام آن، رفتارى نکوهیده در پیشگاه خداوند

لمّا یقض ما أمره

«لمّایقض» (به پایان نرساند)، گویاى توبیخ کسانى است که در انجام دادن فرمان هاى خداوند، سنگ تمام نمى گذارند.

12 - کفران نعمت هاى خداوند، سرپیچى از فرمان او است.

ما أکفره ... لمّا یقض ما أمره

چنانچه مراد از کفر در «ما أکفره» کفران نعمت باشد، شکرگزارى نعمت مصداق مورد نظر از «ما أمره» خواهد بود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیر هدایت
[23] ولى انسانى که خدا این همه نعمت به او ارزانى داشته، پیوسته در بند چالش با قدرت و سلطنت او است، و به اوامر او نافرمانى مى‏کند و به روان کردن آنها بر نمى‏خیزد.

کَلَّا لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ- آگاه باشید که (انسان) آنچه را که به انجام دادن آن مأمور بوده، به انجام نرسانیده است.»

آیا معنى «کلّا» چیست؟ چنان مى‏نماید که معنى آن در این جا و در سایر جاهاى به کار رفتن آن آگاه کردن از وقوع چیزى است که شایسته نبوده است، و عقل پس از عرضه شدن و بیان نعمتها توقعى جز آن نداشته است که انسان منتها درجه تسلیم در برابر پروردگار خود اختیار کند تا مگر بتواند پاره‏اى از دین خود را بپردازد، ولى آنچه اتفاق افتاده کاملا بر عکس این بوده است.امّا کلمه «لمّا» به معنى نفى همراه با توقع است، یا نفى چیزى که توقع آن نمى‏رفته است، و این هر دو در این سیاق درست است، چه انجام دادن فرمان پروردگار از انسان مورد انتظار است، به همان گونه که انجام ندادن آن بر خلاف چیزى است که انتظار آن مى‏رفته است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  صفدر فولادي - تفسیر نور
« کَلاّ » : حَقّا . هرگزا هرگز . این واژه می‌تواند معنی مشهور خود ، یعنی ( نه چنین است ) داشته باشد . چرا که بسیاری از افراد کوتاه‌بینِ پرادّعاء چنین می‌پندارند که وظائف خود را در برابر خدا به انجام رسانیده‌اند ولی این آیه شریفه ، اندیشه و گفته ایشان را نادرست می‌شمارد . « لَمَّا یَقْضِ » : هنوز انجام نداده است . تاکنون به وظیفه خود عمل نکرده است .‏
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه
با اینهمه مواهب الهى نسبت به انسان از آن روز که به صورت نطفه‏اى بى‏ارزش بود تا آن روز که قدم در ایندنیا گذارد ، و راه خود را به سوى کمال طى کرد و سپس از این دنیا مى‏رود و در قبر نهان مى‏گردد باز این انسان راه صحیح خود را پیدا نمى‏کند چنین نیست که او مى‏پندارد ، او هنوز فرمان الهى را انجام نداده است ( کلا لما یقضما امره).
تعبیر به لما که معمولا براى نفى توام با انتظار مى‏باشد اشاره به این است که با اینهمه مواهب الهى و اینهمه وسائل بیدارى که در اختیار بشر قرار داده انتظار مى‏رود که او در راه امتثال اوامر الهى جدى و کوشا باشد ، ولى تعجب است که هنوز این وظیفه را انجام نداده.
در اینکه منظور از انسان در اینجا چه اشخاصى هستند ؟ دو تفسیر وجود دارد : نخست اینکه منظور انسانهائى هستند که در مسیر کفر و نفاق و انکار حق و ظلم و عصیان گام بر مى‏دارند ، به قرینه آیه 34 سوره ابراهیم که مى‏فرماید : ان الانسان لظلوم کفار انسان بسیار ظالم و کافر و ناسپاس است .
تفسیر دیگر این است که همه انسانها را شامل مى‏شود چرا که هیچکس ( اعم از مؤمن و کافر ) حق عبودیت و بندگى و اطاعت خدا را آنچنان که شایسته مقام با عظمت او است انجام نداده آن گونه که گفته‏اند : بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدا آورد ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجا آورد!
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عليرضا يعقوبي سورکي - تدبردرقران - استاد صبوحی
قطعا اینگونه نیست یعنی توهمی که انسان بواسطه آن خیال کرده که حق عبودیت خدا را بجا آورده وهمچنین همان انسانی که درآیات قبل اشاره شد به او که چقدر حق پوش وناسپاس است ، در این آیه تاکید مینماید که هرگز چنین انسانی حق عبودیت حضرت حق را بجا نیاورده و نسبت بدانچه که امرشده است ( امر به بجای آوردن بندگی محض خدا ) آن را انجام نداده است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.