از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید لغت ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  حسن حميدي سولا - تفسیر مبین استاد ابوالفضل بهرام پور
15) لا اقسم : سوگند نمی خورم ، نه إ سوگند می خورم [ نظرات / امتیازها ]
15) خُنَّسِ جمع خانس : پنهان شونده ها [ نظرات / امتیازها ]
16) جواری جمع جاریه : روندگان ، سیارات [ نظرات / امتیازها ]
16) کنس جمع کانس : پنهان شوندگان ، غروب کنندگان [ نظرات / امتیازها ]
18) «تَنَفَّسَ» : بردمید ، نفس کشید [ نظرات / امتیازها ]
20) مکین : صاحب منزلت ، برجسته [ نظرات / امتیازها ]
21) مطاع (طوع) : (اسم مفعول است )مورد اطاعت ، رهبر فرشتگان (مراد جبرئیل است ) [ نظرات / امتیازها ]
21) ثَمَّ : آنجا [ نظرات / امتیازها ]
22) صاحِبُکُمْ : رفیق شما [ نظرات / امتیازها ]
23) «رَآهُ» (رای) : دید او را [ نظرات / امتیازها ]
24) ضنین (ضن) : بخیل ، تنگ نظر [ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - استاد خرمدل
15) «الْخُنَّسِ» : جمع خانِس، واپس روندگان. واپس ماندگان. [ نظرات / امتیازها ]
16) «الْجَوارِی» : جمع جاریه، روندگان. سیّارگان. [ نظرات / امتیازها ]
16) «الْکُنَّسِ» : جمع کانِس، پنهان شونده. [ نظرات / امتیازها ]
17) «عَسْعَسَ» : شب روآورد و تاریک شد. شب پشت کرد و کم‌رنگ گردید [ نظرات / امتیازها ]
18) «تَنَفَّسَ» : نفس کشید. دمیدن گرفت. [ نظرات / امتیازها ]
19) «رَسُولٍ» : مراد جبرئیل است. [ نظرات / امتیازها ]
20) مَکِینٍ» : دارای مکانت و منزلت. [ نظرات / امتیازها ]
21) «مُطَاعٍ» : فرمانروا. اطاعت شونده. [ نظرات / امتیازها ]
21) «ثَمَّ» : آنجا
 توضيح : «ثَمَّ»: آنجا. مراد عالم بالا و ملکوت اعلی است که اصل آن را خدا می‌داند و بس. [ نظرات / امتیازها ]
22) «صَاحِبُ» : دوست و رفیق. مُصاحب و مُعاشر. [ نظرات / امتیازها ]
23) «لَقَدْ رَآهُ» : قطعاً محمّد جبرئیل را دیده است. [ نظرات / امتیازها ]
23) «الأُفُقِ الْمُبِینِ» : افق روشن و آشکار [ نظرات / امتیازها ]
25) «رَجِیمٍ» : مطرود. رانده شده از لطف و رحم خدا [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر روشن
15) خُنَّسِ : نجومیکه در روز دیده نمیشوند [ نظرات / امتیازها ]
16) کُنَّسِ : نجومیکه تحت نور افتاب مستورند [ نظرات / امتیازها ]
17) عَسْعَسَ : ظلمت احاطه کردن [ نظرات / امتیازها ]
21) ثَمَّ : انجا [ نظرات / امتیازها ]
21) مُطاعٍ : کسیکه از او طاعت کنند [ نظرات / امتیازها ]
23) افُقِ الْمُبینِ : ناحیه-در مرتبه ای اشکار کننده [ نظرات / امتیازها ]
24) ضَنینٍ : بخیل-نگهدارنده-خودداری کننده [ نظرات / امتیازها ]
25) رَجیمٍ : طرد شده [ نظرات / امتیازها ]
  زينب افراونده - قرآن بهرام پور
17) عسعس : پشت کرد و رفت
 توضيح : این لغت از اضداد است و به مفهوم تاریکی رقیق که در اول شب و در پایان شب مشاهده می شود است [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیر المیزان
15) خنس : گرفتگی و تاخر و استتار
 توضيح : کلمه خنس جمع خانس است ، همچنان که کلمه طلب جمع طالب است ، و مصدر آن خنوس است ، که به معنای گرفتگی و تاخر و استتار می‏آید. [ نظرات / امتیازها ]
16) جواری : سیر سریع
 توضيح : کلمه جواری جمع جاریة است ، و مصدر جری به معنای سیر سریع است ، که معنایی است استعاره از جریان آب . [ نظرات / امتیازها ]
16) کنس : داخل شدن وحشی‏هایی
 توضيح : ، و کلمه کنس جمع کانس است ، و مصدر کنوس به معنای داخل شدن وحشی‏هایی از قبیل آهو و طیور به درون لانه‏اش است ، لانه‏ای که برای خود اتخاذ کرده و در آن جایگزین شده . [ نظرات / امتیازها ]
17) عسعسه : رو آوردن شب
 توضيح : کلمه عسعسه هم به رو آوردن شب اطلاق می‏شود ، و هم به رفتن آن
راغب گفته : معنای و اللیل اذا عسعس این است که : سوگند به شب وقتی که رو می‏آورد ، و وقتی که می‏رود ، که منظور اول و آخر شب است ، پس عسعسه و عساس به معنای تاریکی مختصر است ، نظیر تاریکی اول مغرب و قبل از آفتاب مناسب‏تر . [ نظرات / امتیازها ]
23) افق مبین : ناحیه ظاهر [ نظرات / امتیازها ]
24) ضنین : بخل
 توضيح : ضنین صفت مشبهه از ماده ضن است ، که به معنای بخل است. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نور(10جلدى)، ج‏10، ص: 399
15) خنس : رجوع کننده
 توضيح :
«خنس» جمع «خانس»، به معناى رجوع کننده است.
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرنمونه
15) خنس : انقباض و باز گشت و پنهان شدن
 توضيح : خنس جمع خانس از ماده خنس ( بر وزن شمس ) در اصل به معنى انقباض و باز گشت و پنهان شدن است ، و شیطان را از این جهت خناس مى‏گویند که خود را مخفى مى‏کند ، و هنگامى که نام خدا برده شود منقبض مى‏شود همان گونه که در حدیث آمده است الشیطان یوسوس الى العبد فاذا ذکر الله خنس شیطان پیوسته بندگان خدا را وسوسه مى‏کند و هنگامى که خدا را یاد کنند بر مى‏گردد. [ نظرات / امتیازها ]
16) جوار : رونده سریع
 توضيح : جوار جمع جاریه به معنى رونده سریع است. [ نظرات / امتیازها ]
16) کنس : مخفى شدن
 توضيح : کنس جمع کانس از ماده کنس(بر وزن شمس ) به معنى مخفى شدن است و کناس ( بر وزن پلاس ) به لانه پرندگان و مخفیگاه آهوان و حیوانات وحشى گفته مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
20) مکین : صاحب منزلت و مکانت [ نظرات / امتیازها ]
24) ضنین : بخل
 توضيح : ضنین از ماده ضنه ( بر وزن منه ) به معنى بخل در مورد اشیاء نفیس و گرانبها است، و این صفتى است که هرگز در پیامبران وجود ندارد. [ نظرات / امتیازها ]
25) رجیم : سنگ گرفته شده
 توضيح : واژه رجیم در اصل از ماده رجم و رجام ( بر وزن لجام ) به معنى سنگ گرفته شده ، و سپس به پرتاب سنگ براى راندن شخص یا حیوانى اطلاق گردیده ، و بعد از آن به معنى هرگونه طرد کردن و دور کردن آمده ، و منظور از شیطان رجیم در اینجا همین معنى است ، یعنى شیطانى که از درگاه خداوند مطرود است. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرنور
16) جَوار : روان و در جریان
 توضيح : «جَوار» جمع «جاریة» به معناى روان و در جریان است. [ نظرات / امتیازها ]
16) کُنَّس : مخفى شدن
 توضيح : «کُنَّس» جمع «کانس» به معناى مخفى شدن است. [ نظرات / امتیازها ]
17) عَسعس : تاریکى رقیق
 توضيح : «عَسعس» به معناى تاریکى رقیق است که به فرموده حضرت على علیه السلام به هنگام پایان شب مشاهده مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
18) تَنَفَّس : نفس کشیدن صبح
 توضيح : «تَنَفَّس» به معناى نفس کشیدن صبح است. گویا روز از حبس شب آزاد شده و در هواى آزاد نفس مى‏کشد. [ نظرات / امتیازها ]
24) ضَنین : بخل ورزیدن
 توضيح : «ضَنین» از «ضَنّ» به معناى بخل ورزیدن است. این کلمه یک بار بیشتر در قرآن به کار نرفته است. [ نظرات / امتیازها ]
  عليرضا يعقوبي سورکي - فرهنگ واژگان
20) مکین : کسی که دارای مکان باشد
 توضيح : مکین به معنای اینکه دارای جایگاه و مقام ومنزلت است . آن رسول امین ( جبرئیل ) نزد صاحب عرش (خداوند ) دارای جایگاه ومقام ومنزلتی میباشد . [ نظرات / امتیازها ]
21) مُطاعٍ : مورد اطاعت
 توضيح : کسی که اوامرش را دیگران اطاعت نمایند [ نظرات / امتیازها ]
22) صاحبکم : همنشین شما
 توضيح : اشاره به رسول خداست که میفرماید این همنشین شما [ نظرات / امتیازها ]