1 - حیوانات غیر اهلى با مشاهده حوادث برپایى قیامت، پناهگاه هاى خود را ترک کرده، گرد هم جمع خواهند شد.
و إذا الوحوش حشرت
«وحوش» جمع «وَحْش» است. به حیواناتى که در خشکى زندگى مى کنند و با یکدیگر الفت نمى گیرند، «وَحْش» و «وحشىّ» ـ که گویا حرف یاء در آن براى تأکید است ـ گفته مى شود (مصباح). «حشر»; یعنى، «جمع» (لسان العرب). راغب مى گوید: «حشر»; یعنى، بیرون آوردن گروهى از جایگاهشان و متوجّه ساختن آنان به جنگ و نظایر آن، بنابراین حشر حیوانات; یعنى، بیرون شدن آنها از پناهگاه خود و جمع گشتن آنها گرد یکدیگر.
2 - شدت هول و هراس حیوانات از حوادث پایانى دنیا، جایى براى فکر تهاجم به یکدیگر در خیال آنان باقى نمى گذارد.
و إذا الوحوش حشرت
مراد از «حشر حیوانات» محشور شدن آنها در قیامت و یا اجتماعشان هنگام ترس از حوادث آغازین قیامت است. ذکر این حادثه در میان حوادث پایانى دنیا و تقارن آن با «رها شدن شتران آبستن» (و إذا العشار عطلّت)، شواهدى بر دومین احتمال است.
3 - شرایط حیات در کره زمین ـ حتى براى جانداران بیابانى ـ تا زمان پیدایش نشانه هاى قیامت، همچنان باقى خواهد ماند.
و إذا الوحوش حشرت
4 - محشور شدن حیوانات در قیامت *
و إذا الوحوش حشرت
ممکن است مراد از «حشر»، زنده شدن دوباره و حضور در قیامت باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
[5] در آن روز جانوران وحشی از هر ناحیه گرد هم جمع میشوند و چنان است که گویی از شدت هراس وحشت پیدا کردهاند و به یکدیگر پناه میبرند، و به آدمیزادگان نزدیک میشوند بی آن که از آنها بگریزند، یا بعضی از آنها از بعضی دیگر گریزان شوند. چه بزرگ است آن روز بر قلب کاینات؟ وَ إِذَا الوُحُوشُ حُشِرَت- و در آن هنگام که جانوران وحشی گرد هم جمع شوند.»
حشر- بنا بر اینکه تفسیر- به معنی جمع شدن است، و به گفتهای: حشر به معنی بازگشت به زندگی جانوران از دنیا رفته است تا بنا بر تراز شعوری خود در معرض اجرای عدالت قرار گیرند، پس اگر جانور شاخداری به جانوری بیشاخ آسیب رسانده بود، قصاص بی شاخ از شاخدار گرفته میشود و سپس با هم میمیرند، و خدا دانا است.
از امیر المؤمنین- علیه السلام- روایت شده است که گفت: «و اما گناهی که بخشیده و آمرزیده نمیشود، ستمگریهای بندگان خدا نسبت به یکدیگر است. و در آن هنگام که خداوند تبارک و تعالی بر آفریدههای خود نمایان شد، به جان خود سوگند یاد کرد و گفت: به عزت و جلال خودم سوگند که ستم ستمگری را حتی اگر کوفتن کف دستی بر کف دست باشد، یا مالشی با کف دستی، یا شاخ زدن جانور شاخداری به جانور بی شاخ، روا نمیدارم، پس به تقاص بندگان از یکدیگر میپردازد تا چنان شود که برای هیچ کس مظلمهای بر جای نیامد، و آن گاه گرامى و نیکوکار است
[ نظرات / امتیازها ]