از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون ):(نه ، علت تکذیبشان اینهانیست ، بلکه در اثر اعمال بدشان دلهایشان زنگار گرفته ) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر اثنا عشری‏
کَلاّ بَل‌ ران‌َ عَلی‌ قُلُوبِهِم‌ ما کانُوا یَکسِبُون‌َ (14)

کَلّا: (ردع‌ ‌است‌ ‌از‌ قول‌ مکذّبان‌) ‌یعنی‌ نه‌ چنین‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ گویند، بَل‌ ران‌َ عَلی‌ قُلُوبِهِم‌: بلکه‌ غلبه‌ کرده‌ و زنگ‌ نهاده‌ ‌بر‌ قلب‌های‌ ‌ایشان‌، ما کانُوا یَکسِبُون‌َ: آنچه‌ بودند ‌که‌ ‌به‌ جا می‌آوردند ‌از‌ آثام‌ و معاصی‌، ‌یعنی‌ قلوب‌ ‌ایشان‌ ‌به‌ سبب‌ غلبه خباثت‌ کفر و معاصی‌ زنگ‌ گرفته‌ و تاریک‌ گشته‌ و بدین‌سبب‌ معرفت‌ حق‌ و باطل‌ ‌بر‌ ‌ایشان‌ مخفی‌ ‌شده‌ و راه‌ خیر و نصیحت‌ ‌بر‌ دل‌های‌ ‌آنها‌ بسته‌ ‌شده‌.

تنبیه‌‌-‌ حق‌ ‌تعالی‌ لطیفه ربّانیّه روحانیّه‌ ‌از‌ عالم‌ قدس‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ قلب‌ جسمانی‌ قرار داده‌ ‌که‌ تعبیر شود ‌از‌ ‌آن‌ ‌به‌ قلب‌ انسانی‌ و اوست‌ مدرک‌ عالم‌ عارف‌ و اوست‌ مخاطب‌ و معاتب‌ و مانند آئینه‌ صاف‌ و شفاف‌ ‌باشد‌. ‌هر‌ زمانی‌ ‌که‌ بنده‌ گناه‌ کند، نقطه سیاهی‌ ‌در‌ قلب‌ هویدا شود. ‌اگر‌ توبه‌ نماید، ‌بر‌ طرف‌ و الّا متراکم‌ شود گناه‌، ‌تا‌ آنکه‌ سیاه‌ گردد. زیرا کثرت‌ افعال‌ سبب‌ حصول‌ ملکات‌ ‌است‌ ‌به‌ حدّی‌ ‌که‌ ‌در‌ ضلالت‌ و نافرمانی‌ منغمر گردد.

عیّاشی‌ ‌به‌ اسناد ‌خود‌ ‌از‌ زراره‌ روایت‌ نموده‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌: ‌ما ‌من‌ ‌عبد‌ مؤمن‌ الّا و ‌فی‌ قلبه‌ نکتة بیضاء فإذا اذنب‌ ذنبا خرج‌ ‌فی‌ تلک‌ النّکتة نکتة سوداء فاذا تاب‌ ذهب‌ ‌ذلک‌ السّواد و ‌ان‌ تمادی‌ ‌فی‌ الذّنوب‌ زاد ‌ذلک‌ السّواد حتّی‌ یغطّی‌ البیاض‌ فإذا اغطی‌ البیاض‌ ‌لم‌ یرجع‌ صاحبه‌ ‌الی‌ خیر ابدا. هیچ‌ بنده مؤمن‌ نباشد مگر ‌که‌ ‌در‌ قلب‌ ‌او‌ نقطه سفیدی‌ هست‌. چون‌ گناه‌ کند نقطه سیاه‌ ‌در‌ میان‌ ‌آن‌ پیدا شود. چون‌ توبه‌ کند، ‌آن‌ سیاهی‌ زایل‌ گردد و ‌اگر‌ گناه‌ متمادی‌ شود و مداومت‌ نماید، ‌آن‌ سیاهی‌ زیاد شود ‌تا‌ آنکه‌ تمام‌ ‌آن‌ نقطه سفید ‌را‌ بپوشاند و هرگاه‌ ‌آن‌ سفیدی‌ ‌به‌ کلّی‌ پوشیده‌ گردد، صاحب‌ ‌او‌ هرگز ‌به‌ گرد کار خیر نگردد و دائم‌ ‌در‌ معاصی‌ ‌باشد‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ فرمود: ‌اینکه‌ ‌است‌ فرمایش‌ الهی‌: (کَلّا بَل‌ ران‌َ عَلی‌ قُلُوبِهِم‌ ما کانُوا یَکسِبُون‌َ).«1» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیر راهنما
افسانه پنداشتن قرآن، دیدگاهى مطرود است و صاحب نظران نباید از قرآن چنین تصورى داشته باشند.

کلاّ

حرف «کلاّ»، براى منع مخاطب از پذیرفتن سخنى است که پیش از آن، مطرح بوده است.

2 - قیامت، حقیقت دارد و نباید آن را افسانه پنداشت.

الذین یکذّبون بیوم الدین ... إذا تتلى علیه ءایـتنا قال أسـطیر الأوّلین . کلاّ

3 - روى گردانى کافران از قرآن، به دلیل ناتوانى آنان از درک مفاهیم آن است و افسانه دانستن آن، بهانه اى بیش نیست.

قال أسـطیر الأوّلین . کلاّ بل ران على قلوبهم

4 - قلب منکران قرآن، زنگارگرفته و چرکین است و از درک مفاهیم آن ناتوان مى باشد.

کلاّ بل ران على قلوبهم

«رَیْن» (مصدر «ران») به معناى زنگار و چرک است (لسان العرب).

5 - قلب، مرکز دریافت حقایق و رهنمودهاى الهى و پیدایش گرایش ها و اعتقادات است.

ما یکذّب ... قال أسـطیر الأوّلین . کلاّ بل ران على قلوبهم

6 - مداومت کافران بر تکذیب، طغیان و گناه، مایه چرکین شدن قلب و مسدود شدن راه هاى شناخت بر آنان است.

بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون

مراد از «ما کانوا یکسبون»، همان امورى است که آیات پیشین درباره کافران برشمرده است.

7 - شناخت ها و کردار انسان، سرمایه و دستاورد او و مؤثر در گرایش ها و ضعف و قوّت فهم او است.

ما کانوا یکسبون

تعبیر «یکسبون» ـ که ناظر به تکذیب اعتدا و گناه کافران است ـ بیانگر این است که اندیشه ها و کردار، سرمایه اى است که آن را به دست آورده اند; گرچه براى آنان چیزى جز زیان دربرندارد.

8 - انکار قیامت، برخاسته از قلب سیاه و درک ناتوان است.

الذین یکذّبون بیوم الدین ... کلاّ بل ران على قلوبهم

9 - طغیان گرى و گناه، سیاه کننده قلب و مسدودسازنده راه درک و اعتقاد است.

کلّ معتد أثیم ... بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون

10 - تمام مردم، حتى کافران، در اصل آفرینش خویش، از قدرت درک حقایق و قلبى روشن و فهمیده برخورداراند.

بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون

11 - تلاوت آیات قرآن، بر کسانى که قلب شان بر اثر گناه، سیاه و فاسد شده، تأثیرى ندارد.

إذا تتلى علیه ءایـتنا ... بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون

12 - «عن أبى جعفر(ع) قال:[قال] ما من عبد إلاّ و فى قلبه نکتة بیضاء فإذا أذنب ذنباً خرج فى النکتة نکتة سوداء فإن تاب ذهب ذلک السواد فإن تمادى فى الذنوب زاد ذلک السواد حتّى یُغَطّى البیاض فإذا [ت] غطّى البیاض لم یرجع صاحبه إلى خیر أبداً و هو قول اللّه عزّوجلّ: «کلاّ بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون»;(1)

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: هیچ بنده اى نیست جز این که در قلبش نقطه سفیدى است، هرگاه گناهى مرتکب شود، در آن سفیدى نقطه سیاهى پدید مى آید، پس اگر توبه کند آن سیاهى از بین مى رود و اگر گناهان را ادامه دهد، آن سیاهى افزون مى گردد تا تمام سفیدى قلب را فرامى گیرد و هنگامى که سفیدى قلب به سیاهى پوشیده شد، صاحب آن قلب هرگز به سوى نیکى برنمى گردد و این سخن خداى عزّوجلّ است که فرمود: کلاّ بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون».
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر هدایت
[14] چرا بعضى از مردم در برابر آیات بینات خدا چنین ایستار انکار و عناد را انتخاب مى‏کنند آیا خودهاشان را دوست نمى‏دارند، و مگر عقل فرمان نمى‏دهد که باید به هشدار گوش فرا داد از آن جهت که امکان دارد راست باشد و از خطرى بزرگ شخص را برهاند؟ و قرآن به این پرسش چنین پاسخ مى‏دهد که: گناه داراى تأثیرى بد بر روى قلب است، و هر چه گناهان متراکم‏تر باشد، آثار آنها نیز متراکم‏تر خواهد شد.

کَلَّا- هرگز.»

اینها افسانه‏هاى پیشینیان نیست، بلکه حقایقى از جانب خدا است.بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ- بلکه زنگ و بار آنچه مى‏کنند و به دست مى‏آورند، بر دلهاى ایشان نشسته است.»

گفتند: «ران» به معنى غالب شده است، و گواه آن را به کار رفتن مفردات آن آوردند، همچون «رانت به الخمرة» یعنى شراب بر او غالب شد، و «ران علیهم النعاس» یعنى بر ایشان چرت مسلّط شد، ولى- به نظر من- اصل در «رین» همان زنگ و زنگ‏زدگى است که همچون پوشش نازکى بر آهن و چیزهایى دیگر مشاهده مى‏شود و دلیل بر فساد آن است، و فرق آن با زنگ واقعى (صدا) در آن که زنگ در یک بخش از جسم پدید مى‏آید، و چون همه آن را فرا گیرد «رین» خوانده مى‏شود، و به همین جهت بعضى گفته‏اند که: رین عبارت از آن است که قلب از گناهان سیاه شود، و از ابن عباس روایت شده است که: رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ یعنى دلهاشان را پوشاند.

ولى چگونه گناه قلب را مى‏پوشاند؟ در قلب نیروهایى وجود دارد که با آن مبارزه مى‏کنند، و اراده انسان برتر از آنها است، پس چون آدمى به نیروى شهوتها تسلیم شود، اراده او رو به ضعف مى‏رود، و نور عقلش کسوف پیدا مى‏کند، و چنین است تا آن گاه که خردش از کار بیفتد، و اراده‏اش از میان برود، و خود را کاملا به شهوات خویش تسلیم کند و از سوى دیگر، در آن هنگام که شخص جرم یا گناهى را مرتکب مى‏شود، با خوب شمردن آن به سرزنش ضمیر خویش مى‏پردازد، و پیوسته این کار را مى‏کند تا به خوبى آن جرم و گناه معتقد مى‏شود و بلکه آن را فرهنگ و ادبى تکامل یافته در نظر مى‏گیرد و از شناختن حقیقت کاملا دور مى‏شود، و از جهت سوم، نیکى عادت است و بدى عادت، و آن کس که خود را بر شر عادت دهد، همه رفتارها و تصرفات خویش را با آن عادت سازگار مى‏کند، و به صورت کرم ابریشمى در مى‏آید که در اطراف خویش چیزى را مى‏تند که سرانجام او را خواهد کشت ... آیا کسى را دیده‏اى که، از راه دزدى یا تزویر یا کم‏فروشى یا همکارى با ستمگران یا جاسوسى براى گردنکشان و بیگانگان، مال حرامى به دست مى‏آورد و با آن زندگى مى‏کند، و آیا دیده‏اى که چنین کسى بتواند از این کارکه نفس خویش را با آن سازگار کرده و روزى روزانه خود را از آن فراهم مى‏آورد، دست بردارد؟! بنا بر این بر انسان رشید و راه یافته واجب است که از نخستین گام از پیروى شیطان سرباز زند، و حتى اولین گناه را مرتکب نشود، و چون شیطانى او را فریب داد و از دینش بیرون برد و گناهى را مرتکب شد، هر چه زودتر توبه کند و دیگر در راه گناه گام برندارد گناه پس از گناه قلب را تباه مى‏سازد و آدمى را از توفیق توبه کردن دور مى‏کند.

از امام باقر- علیه السلام- روایت شده است که گفت: «هیچ چیز براى قلب تباه کننده‏تر از خطیئه و گناه نیست. قلب با این گناه به مبارزه بر مى‏خیزد تا بر آن پیروز شود و آن را زیر و زبر کند» و رسول اللَّه- صلّى الله علیه وآله- گفت:

«چون مؤمنى گناه کند، نقطه سیاهى در قلب او پدید مى‏آید، پس چون توبه کند و از آن گناه دست بردارد و از خدا آمرزش خواهد، قلب او از آن سیاهى پاک مى‏شود، و اگر بر گناه بیفزاید، سیاهى نیز افزایش پیدا مى‏کند، و این همان رین و زنگى است که خداى تعالى در کتابش از آن چنین یاد کرده است: کَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ. «21»

از این جا معلوم مى‏شود که توبه و بازگشت به سوى خدا در هر روز و بلکه در هر ساعت لازم است تا اثر گناهانى که پیوسته مرتکب آنها مى‏شویم، پیش از رسوخ کردن در قلب و تباه ساختن آن از میان برود، و پیامبر ما- صلّى الله علیه وآله- چنین سفارش کرده و گفته است: «با یکدیگر ملاقات کنید و به سخن گفتن و یادآورى بپردازید، که سخن گفتن دلها را جلا مى‏دهد دلها همچون شمشیر زنگ مى‏زند، و این زنگ را سخن گفتن مى‏زداید». «22» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبد بائس - تفسیر مجمع البیان
در اشاره به راز اصلى حق‏ناپذیرى گناهکاران و اصلاح ستیزان مى‏فرماید:
کَلاَّ
نه، هرگز چنین نیست که بدکرداران و ظالمان مى‏پندارند و رستاخیز را دروغ مى‏شمارند،
بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ‏
بلکه زشت کردارى و گناه آنان، و اثر طبیعى بیدادگرى و حق ستیزى است که بر دلهایشان چیره شده است.
از دیدگاه «حسن» و «قتاده» واژه «رین» به معنى گناه بر روى گناه تا دل مردگى و تیرگى آن است.
اما به باور «فرّاء» منظور این است که: وقتى گناهان انسان زیاد شد، اثر زشت‏کارى و بیداد دل‏هاى آنان را فرا مى‏گیرد و دل‏هارا تیره و تار مى‏سازد و بر آن‏ها چیره مى‏گردد.
در این مورد «ابن مسعود» مى‏گوید: هنگامى که انسان دست به گناه و زشتى مى‏یازد، در دل او نقطه سیاهى پدیدار مى‏گردد و با هر گناه دیگرى این نقطه سیاه گسترش مى‏یابد، تا سرانجام با ادامه و پافشارى در بیداد و گناه، سیاهى و پلیدى گستره دل را مى‏گیرد و انسان را مسخ مى‏کند.
از امام باقر در تفسیر آیه آورده‏اند که فرمود:
ما من عبد مؤمن الّا و فى قلبه نکتة بیضاء، فاذا اذنب دنباً خرج فى تلک النکتة نکتة سوداء، فاذا تاب ذهب ذلک السواد، و ان تمادى فى الذنوب زاد ذلک السواد حتى یغطى البیاض، فاذا غظى البیاض لم یرجع صاحبه الى خیر ابداً و هو قول‏اللَّه‏ت تعالى: کلّا بل ران على قلوبهم...(87)
هیچ بنده‏اى در میان بندگان خدا نیست، جز اینکه در گستره قلب او نقطه سپیدى است. از این رو هنگامى که دست به گناه و ستم یازید در آن سپیدى و روشنى، نقطه سیاهى پدیدار مى‏گردد، که تنها با توبه و اصلاح خویشتن و جبران آن گناه و حق‏کشى زدوده مى‏شود؛ امّا اگر به زشت کارى و گناه ادامه داد، آن نقطه سیاه با هر گناهى گسترش یافته و برگستره قلب چیره مى‏گردد. آن‏گاه است که چنین کسى دیگر روى نیک بختى و رستگارى نمى‏بیند و اصلاح نمى‏پذیرد، و آن‏گاه به تلاوت آیه مورد بحث پرداخت که: کلا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ‏
از امام صادق آورده‏اند که فرمود:
یصدأ القلب، فاذا ذکرته بآلاءاللَّه انجلى عنه‏
قلب انسان در فراز و نشیب‏هاى زندگى بر اثر غفلت و گناه دستخوش گرفتگى و کدورت مى‏گردد، و آن‏گاه که نعمت‏هاى خدا را در حق انسان به یادش آورى زنگارها زدوده مى‏شود و شفاف مى‏گردد.
«ابومسلم» در تفسیر آیه مورد بحث مى‏گوید: بى‏گمان گناهکارى و گناه‏ورزى آنان و دمخورشدنشان به قانون‏شکنى و بیداد، و غرور و غفلت آنان از حق و عدالت، بسان پرده‏اى ضخیم بر دل‏هایشان افکنده شد، و آن‏گاه کارشان به جایى رسید که خرد آنان از کار افتاد و سود و زیان حقیقى را از پندارى نشناختند؛ چرا که نیندیشیدن در فرجام کارها و گناه‏ورزى بسیار و فرو رفتن در مستى و پستى و بیداد، انگیزه‏هاى غفلت و بیگانگى از خدا را قدرت مى‏بخشد و انسان را از بازگشت به حق و اصلاح‏پذیرى و توبه دور مى سازد، و اورا به پافشارى در اصلاح ستیزى و زشت‏کارى سوق مى‏دهد، و آن‏گاه است که شیطان بر دل چیره مى‏گردد و با حاکمیت آن، انسان از یکتاگرایى و ایمان و پروا و پاکى بیگانه مى‏شود.
«بلخى» مى‏گوید: آیه مورد بحث نشانگر درستى دیدگاه پیروان مذهب اهل بیت مى‏باشد که اثر طبیعى گناه و بیداد باعث زنگارگرفتگى دل و مهرخوردگى آن مى‏گردد، و آن‏گاه کار انسان به جایى مى‏رسد که اصلاح ستیزى و زشت کردارى بر دل غالب و چیره مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.