- اصحاب اخدود، جز ایمان به خداوند، هیچ یک از ویژگى هاى مؤمنان را ناپسند نمى شمردند.
و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا
فعل «نَقَم»; یعنى، چیزى را به شدت ناپسند شمرد. (لسان العرب)
2 - مؤمنان عصر اصحاب اخدود، مردمى شایسته و به دور از عیب و نقص
و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه
استثناى «إلاّ أن یؤمنوا»، از باب تأکید کردن مدح با جمله اى به ظاهر مذمت است که از وجوه بلاغت در کلام به شمار مى آید. بنابراین مفاد آیه شریفه، این است که مؤمنان، به کلى از عیب و نقص مبرّا بودند.
3 - خداوند، «عزیز» (شکست ناپذیر) و «حمید» (ستوده) است.
باللّه العزیز الحمید
«عزّة»، حالتى است که مانع مغلوب شدن است و «عزیز» کسى است که بر دیگران غالب مى شود و خود مغلوب نمى گردد. «حمید» مى تواند به معناى «محمود» (ستوده) و یا «حامد» (ستایش گر) باشد (مفردات راغب). سیاق آیه شریفه، بیانگر معناى اول است.
4 - عزّت خداوند (مغلوب نشدن او در برابر هیچ چیز) و پسندیده بودن تمام کارهاى او، دلیل ایمان آوردن کسانى بود که به دست اصحاب «اخدود» سوختند.
و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه العزیز الحمید
5 - توجّه به عزّت و پسندیده بودن خداوند، زمینه ساز پیدایش ایمان و پرهیز از آزاررسانى به مؤمنان است.
أن یؤمنوا باللّه العزیز الحمید
6 - اصحاب اخدود، در صورت دست کشیدن مؤمنان از ایمان خویش، آنان را نمى سوزاندند.
إلاّ أن یؤمنوا
فعل مضارع همراه با حرف «أن» در «أن یؤمنوا»، براى استقبال بوده و بیانگر آن است که آنچه اصحاب «اخدود» را به مقابله واداشت; باقى ماندن مؤمنان بر ایمان خویش بود. گویا ایمان گذشته آنان، در نظر دشمنان شان موجب عقوبت نبوده است.
7 - در دیدگاه اصحاب اخدود، ایمان به خداوند جرمى سنگین و غیر قابل گذشت بود.
و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه
8 - ایمان، ناخوشایندترین وصف مؤمنان، در دیدگاه دشمن
و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه
9 - قدرتمندان کافر، به چیزى جز کافر شدن مؤمنان، رضایت نمى دهند.
أصحـب الأُخدود ... و ما نقموا منهم إلاّ أن یؤمنوا باللّه
[ نظرات / امتیازها ]
[8] در آن هنگام که هیجان مبارزه و شدت یافتن تبلیغات علیه مؤمنان به اوج خود میرسد، مردمان نمیدانند که چه میکنند و چه گناه بزرگی را مرتکب میشوند، ولی پس از آن که به حال خویش بازگشتند، از یکدیگر میپرسند که:
چرا مؤمنان را کشتند و به چه جهت از ایشان انتقام گرفتند، و آن گاه در مییابند که در گمراهی پردامنهای به سر میبردهاند.
وَ ما نَقَمُوا مِنهُم إِلّا أَن یُؤمِنُوا بِاللّهِ العَزِیزِ الحَمِیدِ- و ایشان را نیازردند و عذاب ندادند مگر برای آن که به خدای بزرگوار ستوده ایمان آورده بودند.»
نه در زمین تباهی کردند، و نه کسی را مورد تعدی و تجاوز قرار دادند، و نه خواستار چیزی جز حق شدند، بلکه خواستار بازپس گرفتن آزادی خویش بودند و به پروردگار صاحب قدرت خویش ایمان آوردند که مقهور هیچ نیرویی نمیشود، و خدای حمید و پسندیدهای است که ستم نمیکند و بخل نمیورزد و پاداش بندگان را میدهد و از فضل خویش بر آن میافزاید.
[ نظرات / امتیازها ]
در آیه بعد روشنگرى مى کند که:
وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ
آن بیدادگران خشونت کیش تنها به این جهت بر مردم با ایمان عیب و ایراد مى گرفتند، که به خداى شکست ناپذیر و فرزانه ایمان آورده و بر ایمان خود هر لحظه پایدارى مى ورزیدند.
آیه مورد بحث بسان این آیه است که مى فرماید: هل تنقمون منا الا اَنْ آمنا باللَّه(124) هان اى اهل کتاب! آیا جز این را بر ما عیب مى گیرید که ما به خدا و به آنچه به سوى ما فرود فرستاده شده است ایمان آورده ایم؟
به باور «جبایى» منظور این است که: کفرگرایان و ظالمان این شکنجه و بیداد را بر آنان روا نداشتند، جز این که این انسان هاى شریف و کمال جو به خداى توانمند و شکست ناپذیرى که همه کارهایش در خور ستایش و سپاس است ایمان آورده و در ایمان آگاهانه و خالص خود پایدارى مى ورزیدند.
[ نظرات / امتیازها ]