[1] آیا ستارهای را دیدهای که با نور درخشان خود شبها در عرض آسمان حرکت میکند! آیا دیدهای که خدا چگونه شرّ ابلیس و سپاهیان او را از آسمان و اهل آن، و از زمین و ساکنان آن دور میکند!؟ اینکه نمونهای از حفظ خدا است، پس سوگند به آن ستاره و به آسمانی که آن را نگاه میدارد که: خدا حافظ است، و اگر او نبود، انسان و موجودات زنده دیگر نمیتوانستند لحظهای
زنده بمانند.«وَ السَّماءِ وَ الطّارِقِ- سوگند به آسمان و به آن که در شب میآید.»
گفتند: طرق یعنی کوبیدن، و راه را از آن جهت «طریق» گویند که آدمی با پای خود بر آن میکوبد، و دیدار کننده در شب را نیز طارق گویند بدان که باید بر در خانه بکوبد تا در باز شود، و شاید هر پیش آینده را اعراب از آن روی طارق میگویند که به سبب بیگانه بودن درها را برای وارد شدن میکوبد.
سوگند به آسمان و ستارگان درخشنده آن که خرد آدمی را برمیانگیزد و اهتمام او را به کار میاندازد، و از قلب او گرد غفلت و بیتوجهی را میزداید ... و طبیعی است که سوگند به آسمان دور از دسترس ما و از حدود اندیشه ما خورده شود، و به طارقی که آدمی از او میترسد، چه هر کوبنده در و تازه واردی از روی نیکخواهی چنین نمیکند.
شاعر گفته است:
یا راقد اللیل مسرورا بأوله ان الحوادث قد یطرقن اسحارا
لا تفرحنّ بلیل طاب اوله فربّ آخر لیل اجّج النارا
ای خفته در شب و شادمان از آغاز آن حوادث گاه در سحرها پیش میآیند به شبی که آغاز آن خوش است شادمان مباش چه بسا پایان شبی که آتش برمیافروزد هنگامی که آدمی به افق اندیشیدن و تدبّر در آیات خدا در آسمان و زمین بالا میرود، به شناخت حقایق بزرگ نزدیک میشود، در حالی که زندگی او در میان زندان دشواریهای روزانه او میگذرد، و گرفتار انگیزههای نفسانی و وسوسههای قلبی است که او را از تفکر در آفاق دوردست باز میدارد و بر اثر آن از دست یافتن به حقایق محرومش میسازد.
شاید اینکه از هدفهای قسم در قرآن بوده باشد: که او را به افقهای حقایق دور از آنچه بر فکرش از قضایای خاصی که پیوسته توجه او را به خود جلب کرده است، بالا ببرد.
قرآن، پیش از آن که یک گنجینه معارف باشد، برنامه و روشی برای اندیشیدن است، و به همین سبب هدف آن تنها تعلیم دادن به آدمی نیست، بلکه میخواهد او را بر آن توانا سازد که خود به تعلّم بپردازد، لذا قفلهای اندیشه را به کلیدهای یادآوری و ذکر باز میکند، و با برداشتن پوششهای قلب آدمی او را بینای حقایق میسازد، و حجابهایی را که بینش و بصیرت او را از دیدار حقایق باز میدارد، با برانگیختن عقل و زدودن غبار غفلت از قلب، پاره میکند.
سوره الطارق، در میان سورههای کوچک قرآن، از چنین امتیازی برخوردار است. همچون ستاره درخشانی است که با نور زیبای خود درهای دل را میکوبد تا آن را در برابر آبشار نور برخاسته از وحی بگشاید.
[ نظرات / امتیازها ]