- منى (نطفه مرد)، عنصر اصلى در آفرینش جسم انسان
خلق من ماء دافق
«دَفَقَ الماء»; یعنى، آب به شدّت ریخت; این فعل به صورت لازم و متعدى استعمال مى شود; برخى تنها متعدى بودن آن را پذیرفته و «دافق» را به معناى «مدفوق» یا «ذى دفق» معنا کرده اند(مصباح). آب جهنده گرچه مى تواند بر منى مرد و تخمک زن تطبیق کند; زیرا هر دو از کیسه منى در مرد و تخمدان در زن بیرون مى جهند; ولى انصراف عرفى آن به نطفه مرد است.
2 - جسم انسان، از آبى آفریده شده است که از مرد و زن یکباره تخلیه شده و از ظرف خود بیرون مى جهد.
ماء دافق
این احتمال وجود دارد که مراد از «ماء دافق»، نطفه مرد و تخمک زن ـ هر دو ـ باشد.
3 - آفرینش انسان از آب، شگفت انگیز و نشانه قدرت خداوند بر معاد است.
علیها حافظ ... خلق من ماء دافق
برداشت یاد شده، با توجه به ارتباط این آیه با جمله «إنّه على رجعه لقادر» در آیات بعد است.
[ نظرات / امتیازها ]
[6] برای ما تصور کردن نیستی و عدم دشوار است، در صورتی که خدای آفریننده ما را از چیزی که بود نیافریده و نمونهای برای آفریدن نداشته، ولی آیا نمیتوانیم مسافتی را که میان نطفه و انسان کامل وجود دارد تصور کنیم! در اینکه هنگام در خواهیم یافت که مسافت میان پیدایش نخستین که در آن خدا ما را از خاک آفرید و میان آن زمان که ما را به صورت نطفه آفرید، دورتر و بزرگتر است.
اما مسافت میان نیستی و هستی با هیچ مسافت دیگری قابل مقایسه نیست، بدان سبب که تصور کردن و دریافتن نیستی از طرف ما مستحیل مینماید.
پس بهتر است به آن زمان نظر افکنیم که در آن قطرههای آبی جهنده بودیم، و بپرسیم: چگونه بودیم، و اکنون چه شدهایم! آیا آن کس که ما را از آن حالت به حالت کنونی رساند، نمیتواند پس از مرگ ما را به زندگی باز گرداند!
چرا. او بر همه چیز توانا است.«خُلِقَ مِن ماءٍ دافِقٍ- از آبی جهنده آفریده شد،» که از صلب به رحم انتقال یافت تا در جایگاه مطمئن قرار گیرد و به صورت آفریدهای دیگر درآید.
شاید کلمه «من از» در اینکه جا اشاره به آن است که اینکه قطره ناچیز، همهاش آن چیزی نیست که خاستگاه آفرینش بشر است، بلکه چیزی از آن چنین است، آری، یاخته واحدی از میلیونها یاخته مبدأ آفرینش اینکه جهان بزرگی است که در ساختن آدمی خلاصه شده است، و چون در زهدان استقرار پیدا میکند، به مکیدن خوراک آغاز میکند تا بر حجم آن افزوده شود و از آن یاختههای دیگری با تقسیم به وجود آید، و هر یاخته در گوشه معینی قرار گیرد و خدا از آن بخش معینی از وجود انسان را به دقت و لطف بسازد و رفته رفته هستی او کامل شود.
شایسته است در اینکه جا به یک یادآوری ایمانی که بر زبان امام صادق- علیه السلام- در حدیث مفصل او با شاگردش مفضّل بن عمر جاری شده است، اشاره کنیم، امام میگوید:
«ای مفضّل؟ از آفرینش انسان آغاز میکنیم، پس از آن عبرت بگیر. آغاز آن پیدایش جنین در رحم است که در میان سه تاریکی جای گرفته است: تاریکی شکم، تاریکی زهدان، و تاریکی مشیمه، و چنان است که نمیتواند هیچ کاری برای به دست آوردن خوراک، و دور کردن آسیب، و جلب منفعت و دفع مضرت انجام دهد، از خون حیض سهمی به او میرسد که خوراک او باشد، به همان گونه که آب خوراک گیاه است، و پیوسته چنین است تا آفرینش او کامل شود و تنش استحکام پیدا کند، و پوستش بتواند در کنار هوا قرار گیرد، و چشمش توانایی رو به رو شدن با روشنی را به دست آورد، در اینکه هنگام به آزردن ما در جای خود میپردازد و سخت او را به هیجان در میآورد، تا از زهدان خارج شود و به دنیای بیرون درآید، و چون تولد پیدا کند، خونی که تا آن زمان به مصرف خوراک او میرسید، به پستانهای مادر میرود و در آن جا به گونه دیگری غذا مبدل میشود که برای نوزاد از خون سازگارتر است که در هنگام حاجت از آن بهرهمند میشود.کودک، پس از تولد با حرکت دادن لب و دهان خود به دنبال غذا میگردد و به زودی دو پستان آویخته مادر را برای رفع نیاز خود مییابد، و تا زمانی که بدنی مرطوب و رودههایی تنک و اندامهایی نرم دارد، از آن شیر بهرهمند میشود، و چون به راه بیفتد و به خوراکی درشتتر نیاز پیدا کند که سبب نیرومند شدن بدنش باشد، دندانها در دهان وی شروع به بیرون آمدن میکند تا به وسیله آنها غذا را بجود و نرم کند و به آسانی به گلو فروبرد. و چنین است تا به حد بلوغ برسد و موی بر صورتش پیدا شود که علامت مذکر بودن و نماینده عزت مرد و نشانه آن است که از دوران کودکی بیرون آمده است، و اگر مویی بر صورت ظاهر نشود بهجت و تر و تازگی زنانه جالب مردان بر آن باقی میماند که دوام و بقای نسل را تأمین میکند.
ای مفضل؟ در اینکه احوال مختلف خوب تفکر کن و ببین که آیا ممکن است اینکه همه تغییرات بیتدبیری صورت پذیر شود! آیا اگر خون در رحم به او نمیرسید، پژمرده و خشک نمیشد، به همان گونه که گیاه بر اثر نبودن آب چنین میشود! و اگر پس از رسیدن به کمال در رحم برای بیرون آمدن از آن تلاش نمیکرد، به صورت کودک زنده زنده به خاک سپرده در نمیآمد! و اگر شیر مناسب برای خوردن او در هنگام ولادت به وجود نمیآمد، آیا از گرسنگی نمیمرد، یا گرفتار غذایی نامناسب با وضع و حالش نمیشد! و اگر دندانها به هنگام شایسته نمیرویید، از جویدن غذا و فروبردن آن محروم نمیماند، و ناگزیر با ادامه دادن به شیرخوارگی نمیتوانست برای کار کردن و بزرگ شدن آمادگی پیدا کند! و سپس آیا مادرش میتوانست در صورت ادامه یافتن شیرخوارگی به آوردن و پروردن کودکان دیگر بپردازد! و اگر موی بر چهرهاش نمیرویید، آیا همیشه بر هیأت کودکان باقی نمیماند که هیچ جلالت و وقاری در او مشاهده نشود!؟»«11».
[ نظرات / امتیازها ]