● نيره تقي زاده فايند -
تفسیر راهنما
- گرفتاران آتش دوزخ، هرگز نخواهند مرد.
ثمّ لایموت فیها
2 - براى اهل دوزخ، مرگ مطلوب تر از وضع موجود آنان است.
ثمّ لایموت فیها
3 - اهل دوزخ، هرگز لذت زندگى را نخواهند چشید.
و لایحیى
مراد از نفى حیات ـ به قرینه «لایموت» ـ نفى حیات مطلوب است.
4 - باقى ماندن جهنمیان، در حالتى که نه مرگ است و نه زندگى نامیده مى شود، از سوختن در آتش براى آنان دشوارتر است.
ثمّ لایموت فیها و لایحیى
حرف «ثمّ»، براى تراخى رتبى است و بیان مى کند که آنچه بعد از آن آمده، در مقایسه با قبل از آن قابل توجّه تر است.
5 - آتش دوزخ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند.
ثمّ لایموت فیها و لایحیى
مراد از «لایحیى»، نفى حیات مطلوب است که نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در این صورت قید «فیها»، اختصاص به «لایموت» خواهد داشت. بنابراین دوزخیان، نه در آتش مى میرند و نه از آن بیرون مى آیند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر هدایت
تحمل کند».«19»
[13] سؤال: جسم آدمی چگونه میتواند اینکه آتش بزرگ را تحمل کند و نسوزد و خاکستر یا گاز نشود، چنان که همه چیزهایی که با بمب اتمی محترق میشوند بدین صورت در میآیند، و شک نیست که آن بسیار از آتش دوزخ کماثرتر است!
آری چنین است، ولی پروردگار ما به جسم بنده گناهکارش امکاناتی میبخشد که چنین آتشی را تحمل کند و هر چه بیشتر درد بکشد. مگر پروردگار ما نگفته است که: «کُلَّما نَضِجَت جُلُودُهُم ...- پوستهاشان که پخته شد و سوخت پوستهای دیگری به جای آن به ایشان میدهیم تا عذاب را بچشند»!
بدین گونه شقاوت پیشگان در آتش میان مرگ و زندگی باقی میمانند، که همه اسباب مرگ آماده و همه عوامل زندگی از میان رفته است، ولی آن تیرهبخت به قدرت کامله خدا نمیمیرد و به چشیدن عذاب الیم ادامه میدهد.
«ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحیی- سپس در آن نه میمیرد و نه زنده میماند.»
شبیه اینکه در دنیا آن است که بعضی از مردم به عذاب دنیا از فقر و بیماری و زندان و اضطراب و ... و ... مبتلا میشوند ولی نمیمیرند تا راحت شوند، و با شاعر چنین میگویند:
ألا ما لنفس لا تموت فینقضی عناها و لا تحیا حیاة لها طعم!
چرا شخص نمیمیرد تا رنج و سختی او پایان پذیرد، و زنده ماندنش چنان نیست که زندگی برای او با مزه باشد!
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» مجمع البیان
ثُمَّ لا یَمُوتُ فِیها وَ لا یَحْیى
آن گاه در آن آتش نه مى میرد تا راحت شود و بیاساید، و نه زنده مى شود تا به زندگى درست و شایسته اى برسد، بلکه به گونه اى گرفتار عذاب و کیفر عملکرد خویش است که هماره آرزوى نابودى خویش را مى کشد.
به باور پاره اى منظور این است که چنین کسى روح حیات و زندگى انسانى را در خود نمى یابد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسعود ورزيده -
تفسیر نمونه ج : 26ص :400
سپس در آن آتش براى همیشه مىماند ، نه مىمیرد ، و نه زنده مىشود ( ثم لا یموت فیها و لا یحیى).
یعنى نه مىمیرد که آسوده گردد ، و نه حالتى را که در آن است مىتوان زندگى نام نهاد ، بلکه دائما در میان مرگ و زندگى دست و پا مىزند ، و این بدترین بلا و مصیبت براى آنها است .
در اینکه منظور از النار الکبرى ( آتش بزرگ ) چیست ؟ جمعى گفتهاند منظور پائینترین طبقه جهنم و اسفل السافلین است ، چرا چنین نباشد که آنها شقىترین و معاندترین مردم بودند ، و عذاب آنها نیز باید سختترین و هولناکترین عذاب باشد.
ولى بعضى گفتهاند که توصیف این آتش به کبرى در مقابل آتش صغرى است ، یعنى آتشهاى این دنیا مىباشد ، همانگونه که در حدیثى آمده که امام صادق (علیهالسلام) فرمود : ان نارکم هذه جزء من سبعین جزء من نار جهنم ، و قد اطفئت سبعین مرة بالماء ثم التهبت و لو لا ذلک ما استطاع آدمى ان یطیقها : این آتش شما جزئى از هفتاد جزء از آتش دوزخ است ، که هفتاد مرتبه با آب خاموش شده ، باز شعلهور گردیده و اگر چنین نبود هیچ انسانى قدرت تحمل آن را نداشت و نمىتوانست در کنار آن قرار گیرد.
در دعاى معروف کمیل که از امیر مؤمنان على (علیهالسلام) منقول است در باره مقایسه آتش دنیا و آخرت مىخوانیم : على ان ذلک بلاء و مکروه قلیل مکثه یسیر بقائه قصیر مدته : این بلا و مکروهى است که توقف آن کم و بقایش مختصر و مدتش کوتاه است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.