● سیماى سوره فجر
این سوره سى آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آیه اول و به معناى سپیده دم است.
همانند دیگر سورههاى مکّى، آیات آن، کوتاه و کوبنده و انذار دهنده است.
این سوره بخشهاى متعددى دارد که با سوگند به زمانهایى همچون شب، سحر و سپیده دم آغاز مىشود و با اشاره به سرگذشت اقوامى طغیان گرو سرکش ادامه مىیابد.
سنّت آزمایش و ابتلا از سوى خداوند و عکس العملهاى متفاوت انسان در برابر آن و همچنین حضور انسان در دادگاه قیامت و اظهار حسرت و پشیمانىِ ناپاکان و ابراز خشنودى در رضایتِ پاکان، ادامه آیات این سوره را تشکیل مىدهد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 470 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای «فجر»
«فجر» به معناى شکافتن است و مراد از آن، شکافتن تاریکى با سپیده دم است که زمان مقدّس و با ارزشى است و در آن هنگام، جنبندهها به تکاپو مىافتند و صبح و روز تازهاى را آغاز مىکنند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 471 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● الفجر هو القائم (علیهالسلام)
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 471 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ارزشمند بودن زمان
زمان خیلى ارزشمند و بلکه مقدّس است و نباید آن را بیهوده از دست دهیم. خداوند به تمام بخشهاى زمان سوگند یاد کرده است؛
«والصبح» (مدثّر/34) به صبح سوگند، «والضُحى» (ضحى/1) به چاشت سوگند، «والنهار» (شمس/3) به روز سوگند، «والعصر» (عصر/1) به عصر سوگند.
جالب آنکه به سحر سه بار سوگند یاد کرده است؛ «والّیل اذا یَسر» (فجر/4)، «والّیل اذا عَسعس» (تکویر/17)، «والّیل اذ أدبر» (مدثّر/33) (به شب سوگند آنگاه که رو به آخر مىرود، یعنى به هنگام سحر سوگند.)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 472 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : زمان |
گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محبت -
حسين بابايي
منبع : عشق |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : تأویل قرآن |
گوینده : حسین بابایی |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره فجر -
عصمت زارع بيدکي
معرفى این سوره به عنوان سوره حسین بن على (علیهماالسلام) ممکن است به خاطر این باشد که مصداق روشن نفس مطمئنه که در آخرین آیات این سوره مخاطب واقع شده حسین بن على (علیهماالسلام) است ، همانگونه که در حدیثى از امام صادق (علیهالسلام) ذیل همین آیات آمده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : امام- امامت |
گوینده : عصمت زارع بیدکی |
1)
علمدار : همانگونه که فجر شکافنده ی تاریکی و دمیدن روشنایی است ، یکی از مصادیق تفسیر می تواند امام حسین باشد که تاریکی بدعت و فساد ی که به نام حکومت اسلام در جریان بود را شکافت و با قیام مقدس خود فرقان شد.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکته -
زينب افراونده
مفسران در تفسیر این آیات سخنان بسیاری به میان آورده اند. مناسب تر از همه این است که منظور از "فجر"(سپیده دم) در آیه 1، همه صبح هاست؛همچنان که خداوند در آیات معدد قرآن به اوقات گوناگون شبانه روز سوگند یاد کرده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : شاید هم منظور از آن، سپیده دم روز عید قربان یعنی دهم ذی الحجه باشد؛اما منظور از شبهای دهگانه احتمالا شب های اول تا دهم ذی الحجه است.همچنین زوج و فرد با روز ترویه (هشتم ذی الحجه) و روز عرفه (نهم ذی الحجه )تطبیق پذیر است . شاید از این بیان بتوان استفاده کرد که این سوگند ها به ایام برگزاری مراسم با شکوه و روحانی حج اشاره دارد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرالمیزان ج20ص315 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : زینب افراونده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جمع بندی آیات : -
مسعود ورزيده
این سوره چهار سیاق دارد:
آیات (۱ تا۵) آن قسمها و جمع بندی سوگندها بود، سوگندهایی بود بدون جواب سوگند وجمع بندی آنها با افزودن مراتبی که باعث تأکید شان بود که هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ (۵)آیات (۶ تا۱۴): این آیات یاد آور رفتار خدای متعال با عاد و ثمود و فرعون هست، که طغیانگری کردند و خدا آنها را عذاب کرد و آنها حتی با ساختن ارم و خانههایی در صخرهها و بناهایی چون میخ هم نتوانستند که در برابر عذابهای الهی مقاومت کنند و از بین رفتند.
آیات (۱۵ تا ۲۶) که خود این آیات سه دسته بودند، به سراغ انسان آمد که خدا انسان را با دادن نعمت، آزمایش میکند و او آزمایش را نمیبیند و دادن نعمت را اکرام خویشتن از جانب خدا تلقی میکند. و وقتی خدا او را طور دیگر آزمایش میکند با امساک نعمات و تنگ کردن روزی، او باز آزمایش را نمیبیند، و آن را اهانت از جانب خدا نسبت به خود تلقی میکند.
این آیات این بینش را در انسان بررسی کرد و دو بار «کلا» برای رد این بینش آورد بار اول فرمود «کلا بل»،ریشه را گفت:
فَأَمَّا الإنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ (١۵)وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ (١۶)کَلا بَل لا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ (١٧)وَلا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ (١٨)وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلا لَمًّا (١٩)وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا (٢٠) که ریشۀ این نگاه به ابتلاهای الهی ریشه در دنیا دوستی شما دارد و چون برای دنیا ارزش ذاتی قائلید، وقتی خدا به شما نعمتی را میدهد میگویید که خدا به ما ارزش داد(اکرام). و وقتی از شما میگیرد، فکر میکنید که اهانت کرد(اهانن).
و بعد به صحنۀ قیامت میبرد که انسان در آنجا متوجه میشود که آن نعمت دادنها و امساکها ابتلا بود، و اکرام و اهانتی نبود، که من هر روز به حالی باشم و گرفتار طغیان شوم و من باید با نگاه ابتلایی به آنها مینگریستم و چیزی برای حیات واقعی خودم از پیش میفرستادم.
ولی این تذکر برای او سودی ندارد چون دیر شده است:
کَلا إِذَا دُکَّتِ الأرْضُ دَکًّا دَکًّا (٢١)وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا (٢٢)وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الإنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى (٢٣)یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی (٢۴)و بعد، از عذاب خدا نسبت به این انسان طغیان گر، صحبت میکند:
فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ (٢۵)وَلا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ (٢۶)در سیاق بعدی، از آیه( ۲۷ تا
۳۰) خدا در مقابل انسان طغیانگر، از نفس مطمئنه صحبت میکند و جاهای خالی را ما باید به دست بیاوریم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بررسی سیاقهای سوره -
مسعود ورزيده
سیاق اول
وَالْفَجْرِ (١)وَلَیَالٍ عَشْرٍ (٢)وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ (٣)وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ (۴)هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ (۵)
گفتیم که این سوگندها خودشان چرخهای هستند. به سوگندها که نگاه میکنیم در این شبها، فجری است، سوگند خوردنی، و در کنار شبهای ده گانهای سوگند خوردنی، و باز در کنار زوج و فردی، سوگند خوردنی.
و یکی از مصادیق روشنی که هم با این قسمها ارتباط پیدا میکند، و هم با سوره ارتباط روشنی پیدا میکند، شبهای ده گانه ذی الحجه است. و فجرش هم فجر روز عید قربان است، (که عید قربان عید قطع تعلقات دنیوی است که گفته شد که حج نماد قطع تعلق از دنیاست، و این سوره هم بحثش قطع تعلق از دنیاست، و توجه دادن انسان به این که دنیا ارزش ذاتی ندارد و نباید مبنای نگاه انسان به نعمت دادن و نعمت گرفتنهای خدا حب دنیا باشد، و اگر حب دنیا باشد نتیجهاش طغیان خواهد بود).
از این شبهای دهگانه: «شفع»: زوج. که اگر به تناسب شبهای ده گانه معنا شود «یوم ترویه» می شود.
«وتر»: «فرد» که روز عرفه.
«و الیل اذا یسر» شب آن هنگام که سپری می شود که شب عرفه باشد و وقتی سپری شد باز به فجر قربان میرسیم، به این مجموعه، سوگند یاد میکند تا فضای سورهای که هدفش قطع از تعلقات دنیاگرایی است و عبور به سمت نور خداگرایی است را، برساند.
و اگر مصادیق دیگری هم باشد، قابل بررسی است.
بعد میفرماید: هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ (۵)
آیا در این قسمها تأکیدی برای صاحبان خرد هست؟
گفتیم که وقتی سوگندی در ابتدای سوره آمد و جوابی برای آن ذکر نشد، این سوگندها در مقام تأکید کل سوره هست.
جهت هدایتی این سیاق
سوگند برای تأکید جهت هدایتی سوره، سوگند به میعادهای دل بریدن از دنیا در راستای تأکید بر جهت هدایتی سوره.
سیاق دوم آیات
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ (۶)إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ (٧)الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلادِ (٨)وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ (٩)وَفِرْعَوْنَ ذِی الأوْتَادِ (١٠)الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ (١١)فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ (١٢)فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ (١٣)إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ (١۴)r
رفتاری که خدا با عاد و ثمود و فرعون کرده است:
قوم عاد: «ارم»
ثمود : «جابوا الصخره بالواد»
فرعون : «ذی الاوتاد»
جرم : طغیان
عاقبت: عذاب
عذاب طغیانگران.
طغیان گرانی که متکی به دنیا و با دلخوش کردن به مظاهر دنیایی و مادی خودشان طغیان کردند، اینها مظهر همان انسانهاییی هستند که خدا به آنها نگاه کرد و نعمت داد، ولی اینها به خودشان گرفتند، و خود را کسی دیدند و مغرور وسرکش شدند و طغیان کردند.
جهت هدایتی:
تهدید دنیا گرایان طغیان گر.
عذاب سخت و دردناک، سرنوشتی است که خدا برای دنیازدگان طغیانگر رقم زده است. چرا که او در کمین گاه است.
سیاق سوم
فَأَمَّا الإنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ (١۵)وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ (١۶)کَلا بَل لا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ (١٧)وَلا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ (١٨)وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلا لَمًّا (١٩)وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا (٢٠)کَلا إِذَا دُکَّتِ الأرْضُ دَکًّا دَکًّا (٢١)وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا (٢٢)وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الإنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى (٢٣)یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی (٢۴)فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ (٢۵)وَلا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ (٢۶)
طبیعت و نفس مطمئنه
و انسان یک طبیعت دارد و یک نفس مطمئنه، که طبیعت او را به دنیاگرایی وا میدارد، ولی اگر به این طبیعت غلبه کند میشود همان نفس مطمئنه.
طبیعت انسان این است که ظاهر قضیه را میبیند و چون برای دنیا ارزش ذاتی قائل شده، به همین دلیل هر چه قدر که از این دنیا به او میدهند خودش را مورد احترام میداند، و به همان اندازه، اگر از دست او بگیرند، خود را مورد اهانت میپندارد، چون معیار احترام و اهانت او میزان برخورداری او از دنیاست و هرچه به او دنیا را بیشتر بدهند، بیشتر احساس احترام و ارزش و اکرام میکند، و شروع به طغیانگری میکند. ریشۀ طغیانگری عاد و ثمود و فرعون هم همین جاست، که فکر کردند که خدا به آنها دنیا را جایزه داده و مغرور شدند و طغیان کردند. و انسان دارای این نگاه هر چه دنیا را از دست او بگیرند، بیشتر احساس اهانت و بیاحترامی میکند، و باز در صدد انتقامجویی از خدا بر میآید و جور دیگری طغیان میکند.
طبیعت انسان طوری است که از این حیثیت ابتلایی انعام و امساکی غافل میشود، و او را توهم اکرام و اهانت میگیرد.
ریشه طبیعت انسان
ریشۀ این طبیعت رفتارهای دنیاگرایانۀ انسان که نشان از حب دنیا در قلب او دارد، است. یعنی انسان رفتارها و کارهایی را میکند که این رفتارها در یک گرایش درونی ریشه دارد. حب دنیا : وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا (٢٠). این علت این توهم غلط است.
و بعد در فضای قیامت با یک «کلا»ی دیگر میفرماید که روزی میآید که انسان متذکر میشود و آن روزی است که دنیا و زمین با تمام مظاهرش در هم کوبیده خواهد شد، و آن روز برای متذکر شدن خیلی دیر است! و در آن روز است که انسان میگوید که ای کاش به دنیا ابتلایی نگاه میکردم، و برای زندگی واقعی خود چیزی از پیش میفرستادم!
بیان اخلاقی
و ما باید از تمام اتفاقاتی که در زندگی برایمان پیش میآید، فرصتی ایجاد کنیم برای تقرب الی اللّه.
ممکن است که بگویید بعضی اوقات اگر چیزی از دست میدهیم یا به دست میآوریم، نتیجۀ اعمال خودمان هست، و روایاتی مثل افزایش روزی در اثر سحرخیزی یا خواندن نماز شب، یا تنگی روزی بر اثر گناه این دیدگاه را تأیید میکند؛ جواب این است که همۀ اینها به قوت خود باقی و درست. ولی چیزی از مورد ابتلا بودن انسان، در موقع انعام و امساک کم نمیکند.
چون انسان در همین حال هم مورد امتحان و ابتلا است که چه رفتاری از خودش نشان می دهد؟
پس ما در هر وضعیتی که باشیم چه در حال صعود و توسعۀ نعمات، و چه در حال سقوط و تنگی روزی، در حال ابتلا هستیم. و اگر نگاهمان نگاه ابتلایی باشد، خود را نمیبازیم و طغیان نمیکنیم. و یک روز سرمست از نعنات و یک روز سر خوردۀ از، از دست دادن آنها نمیشویم. فقط اندازۀ نعمتها بزرگ و کوچک میشود.
به عنوان مثال وقتی میگوییم که فرعون چه طغیانگر بزرگی بوده؟! باید بدانیم که دنیای فرعون بزرگ بوده و سرکشیاش هم بزرگ به نظر میرسد، غافل از اینکه شاید ما خودمان هم یک فرعونیم! و در دنیایی که داریم سرکشیی بزرگتر از سرکشی فرعون کنیم! ولی چون دنیای ما کوچک هست، ممکن است که سرکشیمان هم کوچک به نظر بیاید.
پس انسانها متفاوتند، و بعضیها با مقدار محدودی از دنیا فریب میخورند و خود را میفروشند و بعضیها با نرخ بالایی، ولی بالاخره فریفته دنیا میشوند و راه را گم میکنند و سر کشی میکنند، چون راه را غلط شناختهاند و مبانی را درست نکردهاند.
بنابراین باید مبانی را درست کرد و نگاه برسد به نقطهای که دنیا با ما فیهایش، در چشم انسان ارزشی نداشته باشد. و اگر ارزشی برای دنیا متصور باشد، به آن پیروزیی است که در ابتلا به این دنیا دارد، چه این دنیا را به او بدهند و ابتلا کنند، چه بگیرند و ابتلا کنند.(و ابتلا به رفاه و تنعم اگر از ابتلا به گرفتن و امساک، سختر نباشد؛ آسانتر نیست،) این انسان وقتی نعمتی میدهند و پست و مقامی به او میدهند، اینها را برای خودش چیزی به حساب نمیآورد.
و اگر نگاه ابتلایی نباشد طغیان صورت میگیرد چرا؟ گاهی به توهم اکرام وگاهی به توهم اهانت. که از داخل این نگاه فساد در میآید. میبینید هر چه که ثروت و قدرتش بیشتر میشود، سرکشیاش بیشتر میشود. و از این طرف هر چه نعمات از او گرفته میشود، طور دیگر سرکشی میکند نمیتواند آرام باشد، این طاغی است و مفسد شده. رمز این رفتارها در این جاست که ما دنیا را چه میبینیم جایزه یا ابتلا؟ اینجا را درست کنید. ریشه در حب دنیاست. و حب دنیا در دل چگونه نفوذ میکند؟ با رفتارهای دنیا گرایانه. و چگونه از دل بیرون میرود؟ با ترک رفتارهای دنیا گرایانه.
باید انسان از دنیا قطع تعلق بکند، تا نگاهش به دنیا ابتلایی باشد و قرآن بیان این ریشه را فقط با بیان یک بینش تمام نمیکند، بلکه میفرماید که حب دنیا باعث این رفتار است، ولی این را هم بدان که یک قیامتی هم در پیش رو داری و زمینی که به آن دل بستهای تکه تکه میشود. و امر پروردگار تو حاکم میشود و شما در آن روز متذکر میشوید، اما دیر هنگام، که سودی نخواهد داشت.
پس این دو «کلا»یی که در سوره آمده نگاه غلط انسان به دنیا را ردع میکنند ، که سبب فریب خوردن او در ابتلائات الهی میشود.
توبیخ نظام فکری و عملی دنیامحور، توبیخ و انذار کسانی که برای دنیا ارزش ذاتی قائلند. و از حیثیت ابتلایی و امتحانی انعام و امساک غافلند، و در نتیجه دچار طغیان میشوند.
سیاق چهارم
در مقابل اینها ما فقط یک خطاب اخروی میشنویم به گروهی که نفس مطمئنه نامیده شدهاند، میفرماید:
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (٢٧)ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً (٢٨)فَادْخُلِی فِی عِبَادِی (٢٩)وَادْخُلِی جَنَّتِی (٣٠)
در بالا گفته شد که طبیعت انسان طوری است که به سمت طغیانگری میرود. ولی در مقابل یک نفس مطمئنه داریم.
کلمۀ اطمینان به لحاظ مفهومی در مقابل کلمۀ طغیان قرار دارد که در اول سوره میفرماید الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ (١١)و اگر هم تا اینجای سوره شک داشتیم که مراد انسان طغیانگر است، در اینجا که در مقابل نفس مطمئنه قرار میگیرد، یقین میکنیم که این انسان هم، همان انسان طغیانگر است.
نفس مطمئنه چگونه هست؟ وقتی به او نعمت داده میشود، ابتلا به نعمت میبیند، نه اکرام، وحسش این نیست که او کسی بوده که خدا لطفی به او کرده، بلکه میگوید که «هذا من فضل ربی لیبلونی أأشکر أم أکفر»، و وقتی نعمتی از او گرفته میشود، ابتلا به امساک میبیند. و این آرامش واقعی را به دنبال دارد. این شخص راضی از خداست، و این اطمینان و رضایت نتیجهاش رضایت خدا از او است. لذا در آن وانفسای قیامت این شخص آرام و مطئن، راضی است و مشمول ندای الهی میشود.
اگر با تفکر در آیات بخواهیم فرمولی برای آثار این نگاه بدهیم این میشود که:
۱- ما یک انسان طغیانگر داریم و یک انسان مطمئن.
۲- ابتلا به نعمت، ابتلا به امساک.
دو تا انسان داریم و دو تا ابتلا، ابتلاء به نعمت انسان طغیانگر را به طغیان و انسان مطمئن را به شکر وا میدارد، ابتلا به امساک، انسان طغیانگر را دچار طغیان و انتقام جویی میکند و انسان مطمئن را به صبر میرساند.
در واقع نشانۀ طغیانگر بودن یا مطمئن بودن در مقابل ابتلا، ظهور این دو رفتار است. و انسان مطمئن از این دو حال خارج نیست یا شاکر است یا صبور و انسان طغیانگر هم از این دو حال خارج نیست که یا مغرور است یا سر خورده و در صدد انتقام جویی.
جهت هدایتی سیاق
اطمینان و آرامش بر خاسته از نگرش ابتلایی به دنیا مایۀ آرامش در عرصۀ معاد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی -
مسعود ورزيده
توبیخ و انذار، نسبت به دنیاگرایی.
توضیح
دلبستگی و حب شدید مال دنیا، منشأ شکست در ابتلاء الهی و ریشۀ طغیان و کفران عاقبت سوز است.
و اگر دعوت به تشویق و ترغیب به خداگرایی را به این جهت هدایتی، اضافه کنیم کاملاً به جاست. چون یک ضلع سوره اگر چه تصریح به آن نشده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره : -
مسعود ورزيده
انسان باید متوجه ابتلایی بودن دنیا باشد، تا کارش به طغیان نکشد. و از دنیاگرایی فاصله بگیرد و به خداگرایی رو بیاورد.
رفتارهای نفس مطمئنه از قرینه تقابل به دست میآید
در خود سوره رفتارهایی را که باعث طغیانگری میشوند بیان کرده و عاقبت آن را. ولی رفتارهایی را که یک نفس مطمئنه دارد را اشاره نکرده و فقط عاقبت آن را بیان کرده و ما به قرینۀ تقابل، دریافتیم که نفس مطئنه به دنیا نگاه ابتلایی دارد، و کارش به طغیان نمیکشد، و اطمینان در مقابل طغیان است و.
و نیز فهمیدیم که نفس مطمئنه اکرام یتیم میکند و تشویق به دادن طعام به مسکین میکند و تراث دیگران را چپاول نمیکند و حب مال دنیا به صورت ذاتی در قلبش نیست. که اینها به قرینۀ تقابل به دست آمد. و این نشان میدهد که دغدغۀ اول سوره دور کردن انسان از دنیاگرایی است. و در کنار این، انسان را به خداگرایی هم دعوت می کند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوگندهای بیجواب -
مسعود ورزيده
به طور کلی اگر در ابتدای یک سوره سوگندهایی مطرح شد حتی از وسط سوره و جوابی برای این سوگندها ذکر نشد یا تصریح نشد، از این باب نیست که خدا جا انداخته و ما باید پر کنیم! و بگوییم که این جواب سوگند هست که ما کشف کردیم. بلکه وقتی این سوگندها بیجواب میماند و سوره آغاز میشود به خاطر این است که بتواند این سوگندها را در مقام تأکید کل سوره قرار دهد.
یعنی یک بار هست، ما سوگند میخوریم که یک گزاره را تأکید کنیم و یک بار هست که ما سوگند میخوریم که یک سوره را تأکید کنیم. یعنی یک مجموعه از آیات میخواهد مورد تأکید باشد، یک جهت هدایتی میخواهد مورد تأکید باشد، و یک سیر هدایتی میخواهد مورد تأکید باشد. هر چند از آن سیر هدایتی یا جهت هدایتی هم میشود استفاده کرد و گفت که این جواب قسم است. ولی ضرورتی ندارد و خودش چهار قسم میخورد و می فرماید که اگر عقل داشته باشید این قسمها کافی است.
این که این قسمها کل سوره را تأکید میکنند به جای خود، ولی جهت این تأکیدها چیست؟ و در سوره چه سخنی مورد تأکید هست؟ و آیا این سوگندها، سوگند مناسبی است برای آن سخن، در آخر سوره به آن می رسیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● طغیان یعنی چه؟ -
مسعود ورزيده
طغیان یعنی در صحنههای مختلف ابتلایی از ابتلا غافل شدن و متوجه آن حیثیت اکرام و انعام و اهانت و بودن.
نگاه اطمینان
در مقابل این نگاه غلط، یک نگاه دیگری هست که آن نگاه اطمینان است. چه کسانی مطمئنند؟ کسانی که همواره ابتلا را میبینند. چون ابتلا ثابت است و اطمینان آرامش است. اطمینان در نقطه مقابل طغیان است.
رودخانه طاغی به آن رودخانهای میگویند که موّاج است و همیشه در حال بالا و پایین شدن است. یک ثبات و روال آرامی ندارد.
کی انسان طاغی میشود؟ وقتی که نگاهش به متغیر است. متغیر نوع ابتلا است که گاهی به انعام است و گاهی به گرفتن مال از او.
کی انسان مطمئن است؟ وقتی که نگاهش به ثابت هست. ثابت چیست؟ آن چیزی که ثابت است، ابتلا است.
همین انسانی که غلط فکر میکند، و به دنیا و به انعام و امساک الهی غلط نگاه میکند، خدا در اینجا جواب این را داد که «کلا بل»، و بعد از «کلا»، ریشه را گفت.
یک «کلا»یی هم در جواب میفرماید:
که هر دو «کلا بل» و «کلا إذا» به «اکرمن» و «اهانن» میخورد به همین نگاه غلط به دنیا.
(ربک از اول سوره خیلی مورد توجه بوده و در آیات مختلف تکرار شده است).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : طغیان- سرکشى |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سیر هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
در فضایی که دارایی، ملاک کرامت و بزرگی به حساب آید، هر چه بر میزان بهره مندی از نعمات و امکانات دنیوی افزوده شود، بر میزان طغیان و سرکشی و دنیاگرایی اضافه خواهد شد. در چنین فضایی، توانگران با تکیه بر دارایی خود، در مقابل رسول حق و منادی معاد جبهه می گیرند و کسانی که از روزی کمی برخوردارند، کفران پیشه کرده، به فکر آماده شدن برای روز واپسین نخواهند بود.
همه چیز براساس مال دنیا تعریف می شود و احساس قدرت کاذب، روحیه ایستادگی در مقابل حق را در آنان تقویت می کند و همین سرمنشأ فراگیری فساد می گردد.
سوره مبارکه در چنین فضایی وارد میدان هدایت می شود: ابتدا با سوگندهایی ذهن صاحبان خرد را جلب محتوای خود می کند. آن گاه با خطاب به رسول خود(صلی الله علیه وآله)، از طغیانگرانی یاد می کند که پروردگار سرنوشت بدی برایشان رقم زده است؛ کسانی که از جهت بهره مندی از امکانات مادی و مظاهر قدرت، در اوج بودند، اما طغیان کردند و فساد را در زمین گستردند و پروردگار، تازیانه عذاب را بر سرشان نواخت؛ چرا که او در ورای این نعمات و داراییها در کمین بود.
پس از بیان عاقبت آن اقوام دنیازده و طغیانگر، به اصل و ریشه فکری و عملی طغیان می پردازد. چه توهم، علقه یا رفتاری سبب می شود که انسان از پی دارایی و احساس قدرت در دنیا، سر به طغیان نهد و از رصد و کمین الهی غافل گردد؟ آری، توهم اکرام و اهانت به گاه انعام و امساک نعمت، ترک یتیم نوازی، دوری از تشویق به اطعام مساکین، چپاول مال یتیم و در یک کلام، علقه شدید به مال دنیا انسان را از جنبه ابتلایی دنیا غافل می کند و دچار طغیان میسازد.
دیگر تنها امیدِ این محب سرسپرده مال دنیا، ترساندن او از قیامت است؛ روزی که زمین استوار زیر پایش را ذره ذره گردانند و امر پروردگار و فرشتگان او صف در صف بیاید و جهنم سوزان آورده شود. او باید بداند که اگر در دنیا از خواب این غفلت بیدار نشود، در آن روز خواهد شد، اما با حسرتی جانسوز. از یک سو سرنوشت ابدی خود را می نگرد و از سوی دیگر، دستان خالی خود را؛ دستانی که برای هیچ یتیم و نیازمندی آشنا نیست و آلودگی دست اندازی بر مال دیگران بر آن نمایان است، اما دیگر چه سود؟!
آیا همگان در این گرداب دنیاپرستی غرق می گردند و چنین عاقبتی را در پیش دارند؟ نه، تو ای نفس مطمئنه که امواج بلا و مصیبت یا دارایی و نعمت، دریای آرام وجودت را متلاطم نساخت و با نگرش ابتلاییِ خود به دنیا، نه داشتن آن به طغیانت کشید و نه فقدانش به کفران! تو در نهایت اکرام و اجلال به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که از او راضی هستی و او از تو خوشنود و در زمره بندگان و میانه بهشت مخصوص او وارد شو!
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص سیاقهای سوره -
مسعود ورزيده
این سوره مبارکه دارای چهار سیاق است: آیه ۱ -۵، آیه ۶ – ۱۴، آیه ۱۵ – ۲۶ و آیه ۲۷ – ۳۰٫
وجه گسست سیاق دوم از سیاق نخست: فقدان اتصال ادبی و آغاز سیر جدید مفهومی (سرگذشت طغیانگران) در آیه ششم.
وجه گسست سیاق سوم از سیاق دوم: آغاز سیر مفهومی جدید (نگرش انسان به دارایی و نداری در دنیا) در آیه پانزدهم. گفتنی است که وجود «فاء» در ابتدای آیه شانزدهم مانع انفصال سیاقی نیست، زیرا این حرف قابلیت برقراری ارتباط بین دو کلمه، دو جمله و دو سیاق را دارد. در مواردی که انقطاع سیر مفهومی دال بر انفصال سیاقی است، «فاء» دلیل عطف دو سیاق خواهد بود.
وجه گسست سیاق چهارم از سیاق سوم: فقدان اتصال ادبی و شروع سیر مفهومی جدید با خطاب به نفس مطمئنه در آیه بیست و هفتم. گفتنی است که ظرف خطاب مذکور، روز قیامت است، اما این امر دلیل بر اتصال سیاقی نیست، زیرا پیش از این سخنی از نفس مطمئنه در میان نبوده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
فضای سخن و جهت هدایتی سیاق نخست
فضای سخن: فضای این آیات، نیاز به تأکید و دلیل آن، سوگند های مکرّر است.
جهت هدایتی: ذکر سوگند برای تأکید و اطمینان زایی در مخاطب نسبت به مطلب مورد نظر متکلم است. بنابراین هرگاه سوگندی یاد می شود، شنونده منتظر سخن مورد تأکید گوینده می ماند. از این رو در بیشتر موارد، بعد از ذکر قسم، جواب آن یا همان سخن مؤکّد بیان می شود. در این سوره مبارکه بعد از بیان قسمها و جمله (هل فی ذلک قسم لذی حجر) که تتمه قسم است، به جواب قسم تصریح نمی شود و ذهن شنونده بعد از اقرار به کفایت قسمهای مذکور (هل فی ذلک قسم لذی حجر: استفهام تقریری)، سخت منتظر جواب آن می ماند. این انتظار با محتوای بسیار بلند و غنی سوره پاسخ می گیرد.
بر این اساس، جهت هدایتی این آیات چنین خواهد بود: «سوگند برای تاکید جهت هدایتی سوره: سوگند به میـعادهـای دل بریدن از دنیا در راستای تأکید جهت هدایتی سوره».
فضای سخن و جهت هدایتی سیاق دوم
فضای سخن: بجا بودن بیان عاقبت عاد، فرعون و ثمود با وصف طغیان و فساد و بجا بودن استفهام تقریری خطاب به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و همچنین تکیه بر اضافه «ربّ» به «کاف» خطاب: (ألم تر کیف فعل ربک بعاد فصب علیهم ربک)، شاهد آن است که طغیان دنیاگرایان، سدّ راه رسول اعظم(صلیاللهعلیهوآله) شده است. قدرت و مکنت ایشان، گمان ایستادگی در برابر تعلیم دین را برایشان ایجاد کرده است.
جهت هدایتی: آیه ششم تا دوازدهم سؤال از عاقبت عاد و ثمود و فرعون است و در ضمن به توصیف آنها میپردازد. آیه سیزدهم از گرفتاری آنان به عذاب سخت پروردگار حکایت می کند و (ألم تر کیـف فـعل ربـک) را شـرح می دهد و در نهایت، آیه چهاردهم علت این سرنوشت دردناک را بیان می کند؛ بنابراین در آیات این سیاق، دو رکن اصلی وجود دارد:
أ. رکن نخست: عاد، ثمود، فرعون که در دو جنبه با یکدیگر مشترک اند:
وصفی: برای هر سه اوصافی ذکر شده است که قدر جامع آن قدرت ظاهری دنیوی در نتیجه بهره مندی از نعمات و امکانات مادی است: (بعاد إرم ذات العماد التی لم یخلق مثلها فی البلاد)؛ (ثمود الذین جابواالصخر بالواد)؛ (فرعون ذی الاوتاد).
فعلی: طغیان و فساد: (الذین طغوا فی البلاد فاکثروا فیها الفساد) آنان کسانی بودند که در شهرها سر به طغیان برداشتند و در نتیجه، در آنها فساد بسیار به بار آوردند.
بنابراین دنیازدگی و طغیانگری، دو جنبه مشترک عاد، ثمود و فرعون است.
ب. رکن دوم: (کیف فعل ربک) بیان اجمالی و (فصبّ علیهم ربک سوط عذاب إن ربک لبالمرصاد) بیان تفصیلی است.
در نهایت، جهت هدایتی سیاق از مجموع دو رکن استفاده می شود: «تهدید دنیاگرایان طغیانگر: عذاب سخت و دردناک، سرنوشتی است که پروردگار برای دنیازدگان طغیانگر رقم زده است؛ چرا که او در کمین گاه است».
فضای سخن و جهت هدایتی سیاق سوم
فضای سخن: دنیاگرایی فضا را پر کرده است و هر کس براساس میزان دارایی خود، برای خویش کرامت و بزرگی قائل است. یتیم و مسکین فراموش شده ، حقشان پامال اغنیای دنیاطلب می گردد. قرینه این فضا، صدق اخبار آیات پانزدهم تا بیستم است.
جهت هدایتی: این آیات در سه فراز به طرح نگرش غلط انسان به دنیا و ردع از آن می پردازد: ابتدا در آیات پانزدهم و شانزدهم، اصل آن تصور غلط را بیان می فرماید. سپس به وسیله «کلاّ» آن را ردع کرده و توسط «بل» از آن اضراب می کند.
سؤال این است که محتوای بعد از اضراب که با لحن توبیخی آمده است، با محتوای ردع شده، یعنی همان تصور باطل انسان، چه رابطه ای دارد؟ بررسی موارد مشابه این اسلوب در قرآن کریم و همچنین ادامه آیات این سیاق، پاسخ این سؤال را مشخص می کند.
از موارد استعمال کاربرد اسلوب «کلاّ بل» این گونه به دست می آید که این اسلوب در جایی است که تصور یا سخن باطلی مطرح شده و ردع می گردد و سپس به امری که صاحب تصور یا گوینده سخن به آن توجه نکرده است، اشاره می شود؛ امری که ریشه اصلی تصور یا سخن باطل اوست: (شخص می گوید:؛ نه، هرگز چنین نیست که تصور میکند، بلکه ریشه پندار باطل او این است که).
تطبیق این معنی بر آیات سوره فجر این گونه خواهد بود: هرگز چنین نیست که انسان تصور میکند؛ یعنی تصور کرامت در نزد خدا به هنگام انعام، و خواری در پیشگاه او به هنگام تنگ گرفتن روزی، درست نیست، بلکه واقعیتی که شما از آن غافلید و همان چنین تصور غلطی را در شما ایجاد کرده، این است که شما اهل اکرام یتیم نیستید و .
ادامه آیات، ریشه ای بودن محتوای مابعد «بل» را شفاف تر می سازد، زیرا در چهارمین جمله (وتحبون المال حبا جمّا) به مطلبی اشاره می شود که اصل و عامل سه جمله قبل است: حب مال امری معنوی و قلبی است و در پایان سیری از امور رفتاری آمده و ریشه آن را بیان کرده است؛ بنابراین تعلّق خاطر و حب شدید به مال دنیا که حتی مانع ترحم به یتیم و مسکین گشته و دست چپاول بر میراث ایتام را گشوده است، واقعیتی است که آن پندار باطل را در انسان ایجاد کرده و نظام ارزش گذاری او را ناموزون ساخته است؛ همان پنداری که براساس آن، نفس نعمت دادن، اکرام و نداشتن نعمت، خواری به حساب می آید.
آری، کسی که برای دنیا ارزش استقلالی قائل است، نفس دادن دنیا را ارزش دادن به خود (اکرام) و نفس گرفتن دنیا را سلب ارزش از خود (اهانت) به حساب می آورد و همین وضعیت، او را دچار طغیان و سرکشی دربرابر پروردگار می سازد.
تا اینجا از این تصور باطل ردع شد و ریشه اصلی آن، حب دنیا دانسته شد. آیات بعدی با بیانی انذاری، عذاب خدا در روز قیامت را به یاد آورده و به انسان هشدار می دهد که متذکر شدن و توجه به امتحانی بودن مال دنیا در آن روز، دیگر ثمری نخواهد داشت.
بدین ترتیب، جهت اصلی سیاق در راستای توبیخ نسبت به دلبستگی و حب شدید مال دنیاست که علاوه بر تأثیر سوء در نظام ارزش گذاری او، سبب غفلت از امتحانی بودن دنیا میگردد. غفلتی که در عرصه پراضـطراب معاد از بین خواهد رفت، ولی دیگر سودی ندارد.
بر این اساس، جهت هدایتی آیات شانزدهم تا بیست و ششم چنین است: «توبیخ نظام فکری و عملی دنیامحور: توبیخ و انذار کسانی که برای مال دنیا ارزش اصالی قائلند و از حیثیت ابتلایی و امتحانیِ انعام و امساک الهی غفلت می ورزند».
فضای سخن و جهت هدایتی سیاق چهارم
فضای سخن: فضای این آیات، نیاز به ارائه الگوی خداگرایی (نفس مطمئنه) و بیان حسن عاقبت آن به منظور تشویق و ترغیب است و از بجا بودن آن استفاده می شود.
جهت هدایتی: این سیاق حاوی یک منادای موصوف و یک امر در جواب نداست. جهت هدایتی نیز از مجموع این دو استفاده می شود؛ بدین بیان که امر مورد نظر، یعنی (ارجعی الی ربک)، ریشه در وصف مذکور برای منادی دارد و به عبارت دیگر (النفس المطمئنه) جلب کننده خطاب (ارجعی الی ربک) است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که آرامش و اطمینانی که در نفس مطمئنه وجود دارد، مایه رضایت و سعادتی است که (ارجعی) به سوی آن فرا می خواند.
باید توجه داشت که به قرینه آیات پیشین، نفس مطمئنه آن است که برای دنیا ارزش استقلالی قائل نیست و انعام و امساک نعمت از جانب خدا را دلیل بر اکرام و اهانت به خویش نمی داند، بلکه آن را ابتلایی از جانب حق به شمار میآورد و شکر یا صبر پیشه می کند.
پس جهت هدایتی آیات بیست و هفتم تا سی ام چنین خواهد بود: «بشارت به نفس مطمئنه: اطمینان و آرامش برخاسته از نگرش ابتلایی به دنیا، مایه آرامش و سعادت در عرصه معاد».
فضای سخن و جهت هدایتی سوره
فضای سخن: با توجه به آنچه در سیاقهای پیشین گفته شد، فضای کلی سوره، دنیاگرایی است.
جهت هدایتی: نسبت سیاقهای سوره از این قرار است:
أ.سیاق نخست در راستای تأکید بر محتوای کلی سوره است.
ب.سیاق پایانی، هرچند سیاق مستقلی است، اما به چند دلیل، فرع سیاق پیشین است:
نفس مطمئنه در مقابل انسان دنیامحور سیاق پیشین است؛ با این حال در سیاق سوم، نظام غلط بینشی و رفتاری انسان و ریشه های آن به طور تفصیلی مطرح گردید و مورد توبیخ و انذار تفصیلی واقع شد، ولی برای بیان بینش، صفات و سیره عملی نفس مطمئنه، تنها به کلمه «المطمئنة» بسنده شد و تفصیل آن به مخاطب واگذار گردید.
خطاب به نفس مطمئنه در ظرف قیامت و در فضای انذار از عذاب آن روز مطرح شد و این فضا، خود در راستای توبیخ و ردع نسبت به حب شدید مال دنیا در سیاق قبل بوده و فرع آن است.
ج.از بین سیاق دوم و سوم، به چند دلیل سیاق سوم اصالت دارد:
سیاق دوم درباره سرنوشت طغیانگران گذشته سخن می گوید و در سیاق سوم، به صورت مستقیم با مخاطبان فعلی سخن گفته شده است؛ بنابراین سیاق دوم در حکم مقدمه برای غرض سیاق سوم است.
سیاق سوم، سخن را از امثال عاد، ثمود و فرعون فراتر برد، از ریشه های چنین رویکردی درباره انسان بحث می کند.
وجود «فاء» در ابتدای سیاق سوم، مانع اصالت جهت این سیاق نمی گردد؛ زیرا حرف «فاء» بر یک نحوه ترتب و تفرع دلالت دارد، ولی این تفرع، اعم از آن است که ماقبل «فاء» مقصود اصلی در بیان و مابعد آن، فرع ذکری باشد و یا اینکه ماقبل «فاء» مقدمه بیانی و مابعد آن، نتیجه مقصود بالذکر باشد؛ بنابراین نسبت غرضی، میان قبل و بعد «فاء» بر کیفیت این ارتباط حاکم است و در کلام مذکور نیز با ادله پیشین، اصالت غرضی سیاق سوم ثابت شد.
بر این اساس، جهت هدایتی سوره چنین است: «توبیخ و انذار نسبت به دنیاگرایی: دلبستگی و حب شدید مال دنیا، منشأ شکست در امتحان الهی و ریشه طغیان و کفران عاقبت سوز است».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سیماى سوره فجر -
مسعود ورزيده
این سوره سى آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آیه اول و به معناى سپیده دم است.
همانند دیگر سورههاى مکّى، آیات آن، کوتاه و کوبنده و انذار دهنده است.
این سوره بخشهاى متعددى دارد که با سوگند به زمانهایى همچون شب، سحر و سپیده دم آغاز مىشود و با اشاره به سرگذشت اقوامى طغیان گرو سرکش ادامه مىیابد.
سنّت آزمایش و ابتلا از سوى خداوند و عکس العملهاى متفاوت انسان در برابر آن و همچنین حضور انسان در دادگاه قیامت و اظهار حسرت و پشیمانىِ ناپاکان و ابراز خشنودى در رضایتِ پاکان، ادامه آیات این سوره را تشکیل مىدهد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور(10جلدى)، ج10، ص: 471 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت قرائت سوره فجر -
صديقه حيدري
در حـدیـثـى از پـیـغـمبراکرم (ص) مى خوانیم : ((کسى که آن را در شبهاى دهگانه (ده شب اول ذى الـحـجه) بخواند خداوند گناهان او را مى بخشد و کسى که در سایر ایام بخواند نور و روشنائى خواهد بود براى روزقیامتش)).
در حـدیـثى از امام صادق (ع) مى خوانیم : ((سوره فجر را در هر نماز واجب ومستحب بخوانید که سـوره حسین بن على (ع) است ، هرکس آن را بخواند باحسین بن على (ع) در قیامت در درجه او از بهشت خواهد بود)).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : صدیقه حیدری |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تاملی بر آیات 1 تا14 سوره فجر -
لعيا حيدري
سوره فجر
با سوگند آغاز می کند. قسم به سپیده دم...، قسم به لیالی دهگانه...، قسم به شفع و وتر...، قسم به لیل اذا یسر...
اول: نه یک سوگند، نه دو سوگند، بلکه چهار بار قسم می خورد. کلامی که حق است و تردید در اجرای آن نیست. زمانی که با سوگند همراه می شود کوبنده تر می گردد. اندکی رعشه بر دل می اندازد. خود می فرماید آیا این سوگند ها برای خردمندان کافی نیست؟ وعده ای که پس از اینها قرار است بیان شود چیست؟
می فرماید: ان ربک لبالمرصاد
پروردگار تو در کمینگاه ستمگران است.
نکته؟؟ ستمگران به چه افرادی اشاره دارد؟؟ ویژگی های آنها چیست؟ آیا آنها همانگونه که در آیات قبلی در مورد قوم ثمودو... اشاره شده عذاب می شوند؟؟
دوم:آنچه که مورد سوگند واقع شده چیست و چرا به آن سوگند خورده است؟ بی شک به چیزی مهم سوگند یاد می کند.در این سوره به زمان قسم خورده شده است. بعید نیست که بگوئیم رمز و رازهایی در این زمان ها وجود دارد. به شفع و وتر، ه سپیده دم، به لیالی دهگانه، قسم به لیل اذا یسر...
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : نوشته من |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : لعیا حیدری |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت تلاوت سوره. فجر و خلاصه مطالب -
داريوش بيضايي
سوره فجر در مکه نازل شده و شامل سی آیه و صد و سی و نه کلمه و پانصد و نه حرف است.
در خواص و ثواب تلاوت این سوره ابن بابویه از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب قرائت کند روز قیامت از اصحاب حضرت امام حسین(ع) باشد زیرا این سوره به آن حضرت اختصاص دارد.
در خواص القرآن از پیغمبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: هر کس این سوره را قرائت کند به تعداد قاری آن خداوند ثواب باو عطا کند و اگر هنگام طلوع فجر این سوره را قرائت کند تا طلوع فجر دیگر از هر شری ایمن باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : سوره فجر مشتمل است بر تنبیه و تذکر کفار و منافقین بعذابیکه نازل نمود بر طایفه عاد و ثمود و فرعونیان در اثر کفر و تکذیب کردن پیغمبران و اینکه بازگشت خلایق بسوی خدا است و بیان احوال بشر و حکایت گفتار کفار در آخرت.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره فجر |
گوینده : بیضایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.