از آنجا که از نظر ادبیت رعایت تناسب بین سوگند و بین چیزى که مىخواهیم با سوگند اثبات کنیم لازم است، لذا باید بگوییم مراد از «والِدٍ وَ ما وَلَدَ» کسى است که بین او و بین بلدى که مورد سوگند واقع شده نسبت روشنى بوده، و این معنا با ابراهیم خلیل (علیهالسلام) و فرزندش اسماعیل (علیهالسلام) منطبق است، که سبب اصلى در بناى این شهر و بانیان خود بیت الحرام بودند، و خداى تعالى در باره آنان فرمود: «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ» (بقره/127)، و ابراهیم (علیهالسلام ) بود که از خداى تعالى درخواست کرد مکه را شهر امن قرار دهد: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» (ابراهیم/35).
توضیح : ولى بعضى از مفسرین (مجمع البیان، ج 10، ص 493) گفتهاند: مراد از «والد»، ابراهیم (علیهالسلام) و مراد از «ما ولد» تمامى اولاد عرب او است، ولى این نظریه درست نیست، براى اینکه بسیار بعید است که خداى تعالى پیغمبر اسلام و ابراهیم (علیهماالسلام) را با امثال ابو لهب و ابو جهل و سایر پیشوایان کفر در سوگند خود جمع نموده، در سیاقى واحد به همه سوگند یاد کند، با اینکه خود ابراهیم (علیهالسلام) از کسانى که پیرویش نکنند و دین توحید را نپذیرند بیزارى جسته بود، و به حکایت قرآن کریم از خداى تعالى درخواست کرده بود که «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (ابراهیم/35-36).
پس کسى که منظور از «ما ولد» را اولاد ابراهیم گرفته ناگزیر است کلام خود را تخصیص بزند، و بگوید منظورم از اولاد ابراهیم خصوص مسلمانان از ایشان است، هم چنان که خود ابراهیم و اسماعیل در دعایى که هنگام ساختن کعبه کردند، بنا به حکایت قرآن کریم گفتند: «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا» (بقره/128).
بعضى دیگر (تفسیر قرطبى، ج 20، ص 61- 62) گفتهاند: مراد از «والِدٍ وَ ما وَلَدَ» آدم (علیهالسلام) و همه ذریه او است، به این بیان که این آیات مىخواهد به خلقت انسان در رنج سوگند یاد کند، و خداى تعالى در ابقاى وجود این نوع یعنى نوع انسانى سنت ولادت را مقرر فرموده، در این آیات به محصول این سنت که همان پدرى و فرزندى است سوگند خورده، به اینکه انسان در تلاش و تعب و رنج است، و این مقتضاى نوع خلقت او از زمان ولادت تا روز مرگ است.
و این وجه فى نفسه وجه بدى نیست، و لیکن صاحب این نظریه باید به این سؤال پاسخ دهد که مناسبت میان سنت ولادت با شهر مکه چیست؟ با اینکه تمامى مولودهاى عالم داخل در سوگند هستند؟
بعضى (تفسیر قرطبى، ج 20، ص 61- 62) گفتهاند: مراد آدم، و صلحاى از ذریه او است، و گویا این هم خواسته همان نظر قبلى را بگوید، با این تفاوت که اشکال قبلى ما را هم رفع کرده باشد، که گفتیم چگونه ممکن است خداى تعالى به صالحان و صالحان یک جا سوگند یاد کند.
بعضى دیگر (تفسیر قرطبى، ج 20، ص 61- 62) گفتهاند: مراد از آن دو همه پدران و همه فرزندان است.
بعضى دیگر (تفسیر قرطبى، ج 20، ص 61- 62) گفتهاند: مراد از «والد»، متولد و از «ما ولد»غیر متولد است و قائل این وجه کلمه «ما» را نافیه گرفته، نه موصوله.
بعضى (تفسیر قرطبى، ج 20، ص 61- 62) مراد از «والد» را رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و مراد از «ما ولد» را امت او دانستهاند، به این دلیل که آن جناب به منزله پدر امت است، ولى همه این وجوه از نظر لفظ و سیاق، وجوه بعیدى است.
[ بستن توضیحات ]