از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
8) (الم نجعل له عینین ):(آیا ما برای او دو چشم قرار ندادیم ؟) [ نظرات / امتیازها ]
9) (و لسانا و شفتین ):(و یک زبان و دو لب ؟) [ نظرات / امتیازها ]
10) (و هدیناه النجدین ):(و او را به راه خیر و شرش هدایت نمودیم )(نجد)یعنی راهی بسوی بلندی و در اینجا کنایه از راه خیر و شر است که پیمودن هریک مستلزم رنج و مشقت است .می فرماید: آیا مابه انسان دو چشم عطانکردیم که بتواند همه دیدنیهارا مشاهده کند؟آیا ما به او زبان و دولب قرار ندادیم ، تا بوسیله آنها قادر به سخن گفتن شود؟و بتواند با همنوعان خود ارتباط کلامی برقرار نماید .و ما راه خیر و شر را با الهامی از جانب خود به او تعلیم دادیم به گونه ای که انسان فطرتابتواند خیر و شر را تشخیص دهد، همچنانکه فرمود:(و نفس و ما سویها فالهمهافجورها و تقویها(18) قسم به نفس و آنکه آن را آفرید و فجور و تقوایش را به اوالهام کرد)این آیات سه گانه در مقام ارائه حجت بر آیه 7 هستند و این معنا را افاده می کند که خدای تعالی اعمال بندگان و ضمایر آنان را می بیند و حسنه یا سیئه از اعمال آنها راتشخیص می دهد، و تقریر حجت این است که : وقتی او که دیدنیها را توسط دوچشم به انسان نشان می دهد، چگونه تصور می شود که خودش انسان را نبیند؟ و وقتی که خداوندکسی است که هر انسانی را از راه سخن گفتن به منویات درونی انسانهای دیگر آگاه می سازد، چگونه ممکن است خودش از باطن بندگانش آگاه نباشد، و وقتی خدای سبحان کسی است که تشخیص خیر و شر را به بشر الهام کرده ، آیا تصور می شود که خوداو خیر و شر و حسنه و سیئه را تشخیص ندهد؟ [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر اثنا عشری‏
8) أَ لَم‌ نَجعَل‌ لَه‌ُ عَینَین‌ِ (8)

‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌به‌ جهت‌ تقریر می‌فرماید ‌که‌:

أَ لَم‌ نَجعَل‌ لَه‌ُ: آیا قرار نداده‌ایم‌ ‌برای‌ ‌او‌، عَینَین‌ِ: دو چشم‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌آن‌ می‌بیند آثار قدرت‌ و حکمت‌ ‌ما ‌را‌ و ‌هر‌ چه‌ خواهد ‌از‌ مرئیّات‌ مشاهده‌ می‌نماید. [ نظرات / امتیازها ]
9) وَ لِساناً وَ شَفَتَین‌ِ (9)وَ لِساناً: و قرار دادیم‌ ‌برای‌ ‌او‌ زبان‌ ‌را‌ ‌که‌ بدان‌ سخن‌ می‌گوید و ‌از‌ مافی‌ الضمیر خبر می‌دهد، وَ شَفَتَین‌ِ: و قرار دادیم‌ ‌برای‌ ‌او‌ دو لب‌ ‌که‌ دهن‌ ‌او‌ ‌را‌ می‌پوشد و ‌بر‌ نطق‌ و خوردن‌ و آشامیدن‌ و دمیدن‌ و ‌غیر‌ ‌آن‌ معاونت‌ می‌نماید.

تنبیه‌ ‌از‌ جمله‌ نعمت‌های‌ عظیمه‌ الهی‌ اعطای‌ چشمان‌ بینا و زبان‌ گویا می‌باشد ‌که‌ دائره انتظامات‌ و ترقیّات‌ انسانی‌ منوط ‌به‌ ‌آن‌ ‌است‌، ‌که‌ فقدان‌ ‌آن‌ چقدر آدمی‌ ‌را‌ ‌از‌ کار دنیا و آخرت‌ باز دارد. بنابراین‌ شکران‌ منعم‌ حقیقی‌ لازم‌ آید ‌که‌ صرف‌ نماید ‌اینکه‌ حواس‌ ‌را‌ ‌در‌ آنچه‌ رضای‌ الهی‌ ‌است‌ و باز دارد ‌از‌ آنچه‌ خلاف‌ رضای‌ سبحانی‌ ‌است‌. چنانچه‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ طریقه‌ رفتار نماید شکران‌ نموده‌ و ‌به‌ ‌غیر‌ ‌آن‌ کفران‌ و حق‌ ناشناسی‌ ‌را‌ لازم‌ آید، و عاقبت‌ ‌آن‌ وخیم‌ ‌است‌.

‌عبد‌ الحمید مداینی‌ ‌از‌ ابی‌ حازم‌ روایت‌ کند ‌که‌ حضرت‌ پیغمبر صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: ان‌ّ اللّه‌ ‌تعالی‌ یقول‌ یابن‌ آدم‌: ‌ان‌ نازعک‌ لسانک‌ فیما حرّمت‌ علیک‌ فقد اعنتک‌ ‌علیه‌ بطبقین‌ فاطبق‌، و ‌ان‌ نازعک‌ بصرک‌ ‌الی‌ بعض‌ ‌ما حرمت‌ علیک‌ فقد اعنتک‌ ‌علیه‌ بطبقین‌ فاطبق‌، و ‌ان‌ نازعک‌ فرجک‌ ‌الی‌ ‌ما حرّمت‌ علیک‌ فقد اعنتک‌ ‌علیه‌ بطبقین‌ فاطبق‌: ‌یعنی‌ ‌به‌ بدرستی‌ ‌که‌ خدای‌ ‌تعالی‌ فرماید: ای‌ فرزند آدم‌ ‌اگر‌ زبان‌ تو ‌با‌ تو منازعه‌ کند ‌در‌ آنچه‌ ‌بر‌ تو حرام‌ کرده‌ام‌، ‌پس‌ ‌به‌ تحقیق‌ اعانت‌ کرده‌ام‌ تو ‌را‌ ‌به‌ دو طبقه‌ ‌از‌ لب‌، ‌پس‌ ‌بر‌ ‌هم‌ گذار و ‌اگر‌ چشمت‌ ‌با‌ تو منازعه‌ کند ‌در‌ آنچه‌ ‌بر‌ تو حرام‌ کرده‌ام‌، ‌پس‌ ‌به‌ تحقیق‌ اعانت‌ کرده‌ام‌ تو ‌را‌ ‌به‌ دو طبقه‌ ‌از‌ پلک‌ ‌پس‌ ‌بر‌ ‌هم‌ گذار ‌آن‌ ‌را‌ و ‌اگر‌ فرج‌ تو نزاع‌ کند ‌با‌ تو ‌پس‌ اعانت‌ کرده‌ام‌ تو ‌را‌ ‌به‌ دو طبقه دو ران‌، ‌پس‌ ‌به‌ ‌هم‌ گذار آنرا.«1»

تتمه‌‌-‌ تفسیر برهان‌‌-‌ حسن‌ ‌بن‌ ابی‌ الحسن‌ الدیلمی‌ ‌در‌ تفسیر ‌خود‌ ‌به‌ اسناد ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌ ‌در‌ آیه «أَ لَم‌ نَجعَل‌ لَه‌ُ عَینَین‌ِ وَ لِساناً وَ شَفَتَین‌ِ». ‌قال‌:

‌قال‌: العینان‌ ‌رسول‌ اللّه‌ و اللّسان‌ امیر المؤمنین‌ و الشّفتان‌ الحسن‌ و الحسین‌ ‌علیهم‌ السّلام‌. فرمود مراد [‌از‌] عینان‌، ‌رسول‌ ‌خدا‌، مراد [‌از‌] لسان‌، امیر المؤمنین‌ ومراد [‌از‌] شفّتان‌، حضرت‌ حسن‌ و حسین‌ ‌علیهم‌ السّلام‌اند.«1» [ نظرات / امتیازها ]
10) وَ هَدَیناه‌ُ النَّجدَین‌ِ (10)

وَ هَدَیناه‌ُ النَّجدَین‌ِ: و راه‌ نمودیم‌ انسان‌ ‌را‌ ‌به‌ طریق‌ خیر و شر، و طاعت‌ و معصیت‌، و سعادت‌ و شقاوت‌، ‌به‌ سبب‌ اعطای‌ عقل‌ و ارسال‌ رسل‌ و انزال‌ کتب‌.

نکته‌‌-‌ اصل‌ نجد، مکان‌ مرتفع‌ و بارز ‌است‌ و تسمیه ‌آن‌ ‌به‌ خیر و شر ‌به‌ جهت‌ بروز و ظهور ‌هر‌ یک‌ ‌از‌ ‌آنها‌ و امتیاز ‌آنها‌ ‌از‌ یکدیگر ‌در‌ شرع‌ اقدس‌ ‌است‌. ‌ یا ‌ تسمیه‌ نجد ‌به‌ شر ‌به‌ اعتبار ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ اجتناب‌ و پرهیز ‌از‌ ‌آن‌ رفعت‌ و شرف‌ مکلّف‌ حاصل‌ می‌شود. چنانچه‌ سلوک‌ طریق‌ خیر موجب‌ رفعت‌ و شرافت‌ ‌است‌. و مروی‌ ‌است‌ ‌که‌ حضرت‌ ‌رسول‌ اکرم‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: ‌ یا ‌ ایّها النّاس‌ هما نجدان‌: نجد الخیر و نجد الشّرّ فما جعل‌ نجد الشّرّ احب‌ّ الیکم‌ ‌من‌ نجد الخیر. ‌یعنی‌ ای‌ مردمان‌ نجدین‌، نجد خیر و نجد شر ‌است‌. ‌پس‌ چه‌ چیز گردانیده‌ ‌است‌ نجد شر ‌را‌ ‌به‌ ‌شما‌ دوست‌تر ‌از‌ نجد خیر«2». مراد آنکه‌ ‌با‌ وجود ظهور حقیقت‌ خیر و بطلان‌ شر، انسان‌ طریق‌ حق‌ ‌را‌ گذاشت‌ و ‌در‌ طریق‌ شر سلوک‌ نمود و ‌به‌ سوء اختیار، ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ خیر باز داشت‌. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر خسروی
8) ‌-‌ (آیا ‌ما ‌برای‌ انسان‌ دو چشم‌ قرار ندادیم‌ (‌تا‌ بآنها آثار حکمت‌ ‌خدا‌ ‌را‌ مشاهده‌ کند)!

9‌-‌ (آیا ‌ما ‌برای‌ ‌او‌) زبان‌ و دو لب‌ قرار ندادیم‌ (‌تا‌ بآنها نطق‌ کند بزبان‌ بیان‌ کند و بدو لب‌ ‌بر‌ بیان‌ کمک‌ بجوید).

(‌عبد‌ الحمید مدائنی‌ ‌از‌ أبی حازم‌ روایت‌ کرده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ فرمود ‌خدا‌ فرماید ای‌ پسر آدم‌ ‌اگر‌ زبان‌ تو ‌با‌ تو منازعه‌ کند ‌در‌ آنچه‌ ‌بر‌ تو (گفتن‌ آنرا) حرام‌ کرده‌ام‌ همانا بدو طبقه‌ ترا کمک‌ داده‌ام‌ (‌یعنی‌ دو لب‌) ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌هم‌ بگذار و ‌اگر‌ چشم‌ تو ‌با‌ تو منازعه‌ کرد ‌در‌ پاره‌ای‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌بر‌ تو حرام‌ کرده‌ام‌ همانا بدو طبقه‌ ترا اعانت‌ کرده‌ام‌ (‌یعنی‌ دو پلک‌) ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌هم‌ بگذار و ‌اگر‌ فرج‌ تو ‌با‌ تو منازعه‌ کرد ‌در‌ آنچه‌ ‌بر‌ تو حرام‌ کرده‌ام‌ همانا ترا کمک‌ داده‌ام‌ بدو طبقه‌ (دوران‌) ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌هم‌ بگذار (‌ یا ‌ ‌بن‌ آدم‌ ‌ان‌ نازعک‌ لسانک‌ فیما حرّمت‌ علیک‌ فقد اعنتک‌ ‌علیه‌ بطبقتین‌ فاطبق‌‌-‌ و ‌ان‌ نازعک‌ بصرک‌ ‌الی‌ بعض‌ ‌ما حرّمت‌ علیک‌ فقد اعنتک‌ ‌علیه‌ بطبقتین‌ فاطبق‌ و ‌ان‌ نازعک‌ فرجک‌ ‌الی‌ ‌ما حرمت‌ علیک‌ فقد اعنتک‌ ‌علیه‌ بطبقتین‌ فاطبق‌). [ نظرات / امتیازها ]
10) 10‌-‌ و ‌ما ‌او‌ ‌را‌ بدو راه‌ (‌یعنی‌ راه‌ خیر و راه‌ شرّ) راهنمائی‌ کردیم‌ (‌از‌ علی‌ ‌علیه‌ السّلام‌ و ‌إبن‌ مسعود و ‌إبن‌ عباس‌ و حسن‌ و مجاهد و قتاده‌) و بقولی‌ ‌از‌ سعید ‌إبن‌ المسیب‌ و ضحاک‌ نجدین‌ عبارت‌ ‌از‌ دو پستان‌ ‌است‌ ‌یعنی‌ ‌ما دو پستان‌ مادر ‌را‌ باو نشان‌ دادیم‌.

و ‌در‌ روایت‌ دیگر ‌از‌ ‌إبن‌ عبّاس‌ ‌که‌ گوید ‌به‌ أمیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ عرض‌ شد ‌که‌ مردم‌ ‌در‌ فرمایش‌ و هدیناه‌ النجدین‌ گویند ‌که‌ ‌آنها‌ دو پستان‌اند فرمود خیر، ‌آنها‌ خیر و شراند.

و حسن‌ گوید بمن‌ رسیده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ فرمود: (ای‌ مردم‌ آندو نجد خیر و نجد شرّاند و نجد شرّ ‌را‌ ‌برای‌ ‌شما‌ محبوبتر ‌از‌ نجد خیر قرار نداده‌اند) [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر راهنما
8)
1 - دو چشم انسان، عطاى خداوند و نعمتى بزرگ است.

ألم نجعل له عینین

2 - بى توجّهى به نعمت بینایى و غفلت از وابستگى آن به خداوند، شگفت آور و ملامت بار است.

ألم نجعل له عینین

استفهام در «ألم نجعل ...»، براى تعجب و گرفتن اقرار است.

3 - وابستگى ابزار درک و شناخت به خداوند، دلیل آگاهى او از انفاق ها و اهداف مدعیان انفاق است.

یقول أهلکت مالاً ... ألم نجعل له عینین

4 - توجّه به خدادادى بودن نعمت بینایى، مایه یقین به پنهان نبودن چیزى از خداوند است.

أیحسب أن لم یره أحد . ألم نجعل له عینین

مطرح کردن نعمت بینایى ـ در پى سرزنش کسانى که به آگاهى خداوند توجه ندارند ـ نوعى استدلال بر علم خداوند است. به این بیان که انسان باید خداوند را آگاه تر از خود بداند; زیرا او ابزار این آگاهى را در اختیار وى قرار داده است.

5 - خداوند، بر تمام دیدنى ها آگاه است.

ألم نجعل له عینین [ نظرات / امتیازها ]
9)
1 - زبان و دو لب انسان، عطاى الهى و نعمت هایى بزرگ است.

و لسانًا و شفتین

2 - بى توجّهى به قدرت بیان و ابزار آن و غفلت از وابستگى آنها به خداوند، شگفت آور و سرزنش بار است.

ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتین

3 - خداوند به تمامى دانسته ها، نیت ها و افکار انسان، دانا است.

أیحسب أن لم یره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتین

تکیه بر ابزار سخن گفتن، در پاسخ کسى که از آگاهى خداوند غافل است، بیانگر این نکته است که چون زبان و لب ها ـ که انسان با آن معلومات و منویات خود را به دیگران انتقال مى دهد ـ آفریده خداوند است. پس نمى توان او را از ضمیر انسان ناآگاه دانست.

4 - توجه به خدادادى بودن نعمت بیان و ابزار آن، مایه یقین به آگاهى خداوند از نیت ها، افکار و دانسته هاى انسان است.

أیحسب أن لم یره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتین
[ نظرات / امتیازها ]
10)
1 - خداوند، راه هاى نیک و بد را به انسان ها شناسانده است.

و هدینـه النجدین

«نَجْد» به معناى راه آشکارى است که در ارتفاع باشد.(قاموس)

2 - راه نیک و بد، هر دو برجسته و آشکار و پیمودن هر یک، داراى دشوارى هایى خاص است.

و هدینـه النجدین

قرار داشتن راه خیر و شر در ارتفاعات، کنایه از آشکار بودن آن براى همگان و نیز صعب العبور بودن آن است. دشوارى راه خیر، ممکن است به لحاظ ویژگى هاى خود آن و دشوارى راه شرّ به لحاظ عواقب آن باشد.

3 - خداوند، به راه خیر و شرّ و رهروان هر یک، آگاه است.

و هدینـه النجدین

اسناد هدایت به خداوند در «هدینا» ـ با توجّه به «أیحسب أن لم یره أحد» در آیات پیشین ـ بیانگر آن است که چون خداوند راه خیر و شرّ را به دیگران شناسانده است; پس خود به آن آگاه است و رهروان آنان بر او مشتبه نمى شوند تا مدعیان حقیقىِ انفاق را، از غیر آنهاتشخیص ندهد.

4 - آگاهى دقیق خداوند از راه هاى خیر و شرّ، دلیل مخفى نبودن اهداف مدعیان انفاق، بر او است.

یقول أهلکت مالاً ... و هدینـه النجدین

5 - انسان، موجودى مختار و توانا بر حرکت در راه خیر یا شر و داراى ابزار لازم آن

ألم نجعل له ... و هدینـه النجدین

بیان برخوردارى انسان از چشم و زبان ـ پیش از اشاره به آشناسازى او با راه هاى خیر و شرّ ـ به منظور اتمام حجت بر او است که براى شناخت راه صحیح و انتخاب آن، ابزار لازم در اختیار او نهاده شده است.

6 - شناخت راه هاى نیک و بد، نعمتى الهى و غفلت از آن، شگفت آور و ملامت بار است.

ألم نجعل ... و هدینـه النجدین

7 - «عن حمزة بن محمّد عن أبى عبداللّه(ع) قال: سألته عن قول اللّه عزّوجلّ «و هدیناه النجدین» قال: نجد الخیر و الشرّ;(1)

حمزة بن محمد گوید: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «و هدیناه النجدین» سؤال کرد، فرمود: مراد راه خیر و شرّ است». [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرآسان
8) 8‌-‌ أَ لَم‌ نَجعَل‌ لَه‌ُ عَینَین‌ِ‌-‌ آیا ‌ما ‌برای‌ انسان‌ لجوج‌ دو چشم‌ قرار ندادیم‌، ‌تا‌ راه‌ هدایت‌ ‌را‌ ‌از‌ چاه‌ ضلالت‌ تشخیص‌ دهد، و راه‌ ضلالت‌ ‌را‌ ترک‌ و طریق‌ هدایت‌ ‌را‌ بپیماید!‌ [ نظرات / امتیازها ]
9) وَ لِساناً وَ شَفَتَین‌ِ

چون‌ سخن‌ گفتن‌ انسان‌ بدون‌ زبان‌ و لب‌ها مقدور نیست‌ و ‌اگر‌ انسان‌ نتواند سخن‌ بگوید ‌از‌ هزارها نعمت‌ محروم‌ خواهد ‌بود‌ لذا میفرماید: آیا ‌ما زبان‌ و لب‌ ‌را‌ ‌برای‌ ‌اینکه‌ انسان‌ قرار ندادیم‌. ‌تا‌ حق‌ بگوید اکنون‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ نعمت‌ بزرگ‌ ‌را‌ ‌به‌ انسان‌ دادیم‌ آیا ‌از‌ نظر وجدان‌ و انسانیت‌ جا دارد: ‌با‌ ‌اینکه‌ زبان‌ ‌علیه‌ ‌ما و ‌علیه‌ ‌رسول‌ و قرآن‌ و دین‌ ‌ما سخن‌ بگوید، و ‌اگر‌ بگوید آیا میتواند ‌ما ‌را‌ محکوم‌ کند و سر انجام‌: ‌از‌ ‌بین‌ ببرد؟! [ نظرات / امتیازها ]
10) 10‌-‌ وَ هَدَیناه‌ُ النَّجدَین‌ِ‌-‌ کلمه هدیناه‌ ‌به‌ معنای‌ عرفناه‌ میباشد. اصل‌ کلمه (نجد) ‌بر‌ وزن‌ (ضرب‌) زمین‌ مرتفع‌ و بلندی‌ ‌است‌ ‌که‌ کاملا ظاهر و واضح‌ ‌باشد‌ و هیچ‌ نوع‌ خفاء و پوشیدگی‌ نداشته‌ ‌باشد‌، و منظور ‌از‌ کلمه (النَّجدَین‌ِ) ‌که‌ ‌در‌ آیه مورد بحث‌ ‌است‌: راه‌ خیر و شر، حق‌ و باطل‌ میباشد. و چون‌ ‌اینکه‌ دو راه‌ کاملا شناخته‌ ‌شده‌ و واضح‌ هستند لذا ‌از‌ ‌آنها‌ ‌به‌: نجدین‌ ‌که‌ معنای‌ آنرا گفتیم‌ تعبیر ‌شده‌ ‌است‌. ‌از‌ جمله‌ آیاتی‌ ‌که‌ براه‌ خیر و شر اشاره‌ میکند قسمتی‌ ‌از‌ آیه‌-‌ 255‌-‌ سوره بقره‌ ‌است‌ ‌که‌ میفرماید: قَد تَبَیَّن‌َ الرُّشدُ مِن‌َ الغَی‌ِّ‌-‌ ‌یعنی‌ راه‌ رشد و هدایت‌ ‌از‌ راه‌ غی‌ و گمراهی‌ ممتاز و مشخص‌ ‌است‌. پیامبر معظم‌ اسلام‌ و حضرت‌ ‌علی‌ ‌بن‌‌-‌ أبی طالب‌ علیهما السّلام‌ میفرماید: مقصود ‌از‌ (نجدین‌) راه‌ حق‌ و باطل‌، خیر و شر میباشد.

‌پس‌ عذر کسی‌ ‌که‌ بگوید: طریق‌ خیر و شر، حق‌ و باطل‌ مشخص‌ نبود موجه‌ نیست‌‌-‌ [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرهدایت
8) [8] کسانی‌ ‌که‌ ‌از‌ مسئولیتهای‌ ‌خود‌ می‌گریزند، زندگی‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ محتوا و مغز و هدف‌ ‌آن‌ تهی‌ می‌کنند. ‌پس‌ ‌برای‌ چه‌ ‌او‌ ‌را‌ انسان‌ آفریده‌ و احساسات‌ گوناگون‌ ‌به‌ ‌او‌ بخشیده‌ ‌شده‌ ‌است‌! چشمی‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌آن‌ می‌بیند و حق‌ و باطل‌ ‌را‌ می‌شناسد، و زبانی‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌آن‌ سخن‌ می‌گوید، و دو لب‌ ‌که‌ ‌اگر‌ بخواهد کلامی‌ نادرست‌ بگوید راه‌ ‌آن‌ کلام‌ ‌را‌ ‌بر‌ زبان‌ می‌بندد.

«أَ لَم‌ نَجعَل‌ لَه‌ُ عَینَین‌ِ‌-‌ مگر دو چشم‌ ‌برای‌ ‌او‌ نیافریدیم‌!» ‌برای‌ دیدن‌ و بصیرت‌ ‌با‌ ‌هم‌. [ نظرات / امتیازها ]
10) [10] بزرگترین‌ نعمت‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌او‌ آزادی‌ بخشید و ‌به‌ باز شناختن‌ راه‌ حق‌ ‌از‌ راه‌ باطل‌ راهنماییش‌ کرد.

«وَ هَدَیناه‌ُ النَّجدَین‌ِ‌-‌ و ‌هر‌ دو راه‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌او‌ نمودیم‌.»

معنی‌ نجد زمین‌ بلند ‌است‌، و ‌از‌ پیامبر‌-‌ ‌صلی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌‌-‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌گفت‌: «ای‌ مردم‌؟ ‌آنها‌ دو نجد ‌است‌: نجد خیر و نجد شر»،«5» و شاید نامیدن‌ دو راه‌ ‌به‌ دو نجد ‌به‌ سبب‌ ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ راههای‌ روشن‌ و آشکار و متمایز ‌از‌ یکدیگر ‌است‌، و ‌هر‌ یک‌ نشانه‌های‌ ‌خود‌ ‌را‌ دارد و روندگان‌ ‌در‌ ‌خود‌ ‌را‌. [ نظرات / امتیازها ]
  اعظم زارع بيدکي - برگزیده تفسیر نمونه، ج‏5،
10) «و او را به راه خیر و شر هدایت کردیم» (و هدیناه النجدین).
این هدایت از سه طریق انجام مى‏گیرد: از طریق ادراکات عقلى و استدلال، و از طریق فطرت و وجدان بدون نیاز به استدلال، و از طریق وحى و تعلیمات انبیاء و اوصیا.
آنچه را مورد نیاز بشر در پیمودن مسیر تکامل است خداوند به یکى از این سه طریق یا در بسیارى از موارد با هر سه طریق به او تعلیم کرده است.
در اهمیت نعمتهاى فوق همین بس که: «چشم» مهمترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است، شگفتیهاى چشم به اندازه‏اى است که براستى انسان را به خضوع در مقابل خالق آن وامى‏دارد، طبقات هفتگانه چشم که به نامهاى صلبیه (قرنیه) مشیمیه، عنبیه، جلدیه، زلالیه، زجاجیه، و شبکیه نامیده شده، هر کدام ساختمان عجیب و ظریف و شگفت‏انگیزى دارد که قوانین فیزیکى و شیمیائى مربوط به نور و آئینه‏ها به دقیقترین وجهى در آنها رعایت شده بطورى که پیشرفته‏ترین دوربینهاى دقیق عکاسى در برابر آن، موجود بى‏ارزشى است.
اگر در تمام وجود انسان جز چشم، چیز دیگرى نبود، مطالعه شگفتیهایش براى شناخت علم و قدرت عظیم پروردگار کافى بود.
و اما «زبان» مهمترین وسیله ارتباط انسان با انسانهاى دیگر و نقل و مبادله اطلاعات و معلومات از قومى به قوم دیگر، و از نسلى به نسل دیگر است، و اگر این وسیله ارتباطى نبود هرگز انسان نمى‏توانست تا این حد در علم و دانش و تمدّن مادى و مسائل معنوى ترقى کند.
و اما «لبها» نقش مؤثرى در تکلم دارند، چرا که بسیارى از مقاطع حروف به وسیله لبها ادا مى‏شود، و از این گذشته لبها کمک زیادى به جویدن غذا، و حفظ رطوبت دهان، و نوشیدن آب مى‏کند و اگر نبودند مسأله خوردن و آشامیدن انسان و حتى منظره چهره او بر اثر جریان آب دهان به بیرون، و عدم قدرت بر اداء بسیارى از حروف وضع اسف انگیزى داشت.
امیر مؤمنان على علیه السّلام مى‏فرماید: «شگفتا از این انسان که با یک قطعه پیه مى‏بیند، و با قطعه گوشتى سخن مى‏گوید، و با استخوانى مى‏شنود، و از شکافى نفس مى‏کشد»! و این کارهاى بزرگ حیاتى را با این وسائل کوچک انجام مى‏دهد.
جمله «و هدیناه النجدین»- علاوه بر این که مسأله اختیار و آزادى اراده انسان را بیان مى‏کند، با توجه به این که «نجد» مکان مرتفع است- اشاره به این است که پیمودن راه خیر خالى از مشکلات و زحمت و رنج نیست، همان گونه که بالا رفتن از زمینهاى مرتفع مشکلاتى دارد، حتى پیمودن راه شر نیز مشکلاتى دارد، چه بهتر که انسان با سعى و تلاشش راه خیر را برگزیند.
به هر حال انتخاب راه با خود انسان است، اوست که مى‏تواند چشم و زبان را در مسیر حلال یا حرام به گردش درآورد، و از دو جاده «خیر» و «شر» هر کدام را بخواهد برگزیند.
و لذا در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «خداوند متعال به فرزندان آدم مى‏گوید: «اى فرزند آدم! اگر زبانت خواست تو را وادار به حرام کند من دو لب را براى جلوگیرى از آن در اختیار تو قرار داده‏ام، لب را فرو بند، و اگر چشمت بخواهد تو را به سوى حرام ببرد من پلکها را در اختیار تو قرار داده‏ام، آنها را فرو بند! ...». [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 16
8)
نعمت چشم و زبان ، و هدایت
در تعقیب آیات گذشته که سخن از غرور و غفلت انسانهاى طغیانگر مى گفت در آیات مورد بحث بخشى از مهمترین نعمتهاى مادى و معنوى الهى را بر این انسان مى شمرد، تا از یکسو غرور و غفلت او را بشکند، و از سوى دیگر وادار به تفکر در خالق این نعمتها کند، و با تحریک حس شکرگزارى در درون جانش او را به سوى معرفت خالق سوق دهد.
نخست مى فرماید: آیا ما براى این انسان دو چشم قرار ندادیم ؟! (ا لم نجعل له عینین ).
و یک زبان و دو لب ؟! (و لسانا و شفتین )((و او را به خیر و شرش آگاه کردیم ، و هدایت نمودیم (و هدیناه النجدین ).
به این ترتیب در این چند جمله کوتاه به سه نعمت مهم مادى و یک نعمت بزرگ معنوى که همه از عظیمترین نعمتهاى الهى است اشاره نموده است : نعمت چشمها، و زبان ، و لبها، از یکسو، و نعمت هدایت و معرفت خیر و شر از سوى دیگر.
(توجه داشته باشید ((نجد)) در اصل به معنى مکان مرتفع است در مقابل ((تهامه )) که به سرزمینهاى پست گفته مى شود، یا به تعبیر دیگر بلند بوم و ((پست بوم )) است ، و در اینجا کنایه از خیر و شر و مسیر سعادت و شقاوت است ).
در اهمیت نعمتهاى فوق همین بس که :
((چشم )) مهمترین وسیله ارتباط انسان با جهان خارج است ، شگفتیهاى چشم به اندازهاى است که به راستى انسان را به خضوع در مقابل خالق آن وا - مى دارد، طبقات هفتگانه چشم که به نامهاى صلبیه (قرنیه ) مشیمیه ، عنبیه ، جلدیه ، زلالیه ، زجاجیه ، و شبکیه نامیده شده ، هر کدام ساختمان عجیب و ظریف و شگفت انگیزى دارد که قوانین فیزیکى و شیمیائى مربوط به نور و آئنه ها به دقیقترین وجهى در آنها رعایت شده به طورى که پیشرفته ترین دوربینهاى دقیق عکاسى در برابر آن موجود ارزشى است ، و به راستى اگر در تمام دنیا جز انسان ، و در تمام وجود انسان جز چشم ، چیز دیگرى نبود، مطالعه شگفتیهایش ‍ براى شناخت علم و قدرت عظیم پروردگار کافى بود.
و اما ((زبان )) مهمترین وسیله ارتباط انسان با انسانهاى دیگر و نقل و مبادله اطلاعات و معلومات از قومى به قوم دیگر، و از نسلى به نسل دیگر است ، و اگر این وسیله ارتباطى نبود هرگز انسان نمى توانست تا این حد در علم و دانش و تمدن مادى و مسائل معنوى ترقى کند.
و اما ((لبها)) اولا نقش مؤ ثرى در تکلم دارند، چرا که بسیارى از مقاطع حروف به وسیله لبها ادا مى شود، و از این گذشته لبها کمک زیادى به جویدن غذا، و حفظ رطوبت دهان ، و نوشیدن آب مى کند و اگر نبودند مساءله خوردن و آشامیدن انسان ، و حتى منظره چهره او بر اثر جریان آب دهان به بیرون ، و عدم قدرت بر اداء بسیارى از حروف وضع اسف انگیزى داشت .
و از آنجا که درک حقایق در درجه اول با چشم و زبان است .
و به دنبال اینها به مساءله وجود ((عقل )) و هدایت عقلانى ، و فطرى اشاره مى کند، و حتى تعبیر آیه ، هدایت تشریعى که به وسیله انبیاء و اولیاء انجام مى گیرد شامل مى شود.
آرى او هم دیده بینا و آفتاب را در اختیار انسان گذارده ، و هم راه و چاه را به او نشان داده ، تا آدمى نگاه کند پیش پاى خویش . اما با این همه چراغ فروزان که فرا راه او قرار داده است اگر از بیراهه مى رود باید گفت بگذار تا بیفتد و بیند سزاى خویش !
جمله ((و هدیناه النجدین )) ما او را از راه خیر و شر آگاه کردیم علاوه بر اینکه مساءله اختیار و آزادى اراده انسان را بیان مى کند، با توجه به اینکه نجد مکان مرتفع است اشاره به این است که پیمودن راه خیر خالى از مشکلات و زحمت و رنج نیست ، همانگونه که بالا رفتن از زمینهاى مرتفع مشکلاتى دارد، حتى پیمودن راه شر نیز مشکلاتى دارد، چه بهتر که انسان با سعى و تلاشش راه خیر را برگزیند.
ما در عین حال انتخاب راه با خود انسان است ، او است که مى تواند چشم و زبان را در مسیر حلال یا حرام به گردش درآورد، و از دو جاده خیر و شر هر کدام را بخواهد برگزیند.
و لذا در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : خداوند متعال به فرزندان آدم مى گوید: یا بن آدم ! ان نازعک لسانک فیما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق ، و ان نازعک بصرک الى بعض ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق ...:
اى فرزند آدم ! اگر زبانت خواست تو را وادار به حرام کند من دو لب را براى جلوگیرى از آن در اختیار تو قرار داده ام ، لب را فروبند، و اگر چشمت بخواهد تو را به سوى حرام ببرد من پلکها را در اختیار تو قرار داده ام ، آنها را فرو بند!....
و به این ترتیب خداوند وسائل کنترل این نعمتهاى بزرگ نیز در اختیار بشر قرار داده و این یکى دیگر از الطاف بزرگ او است .
جالب اینکه آیات فوق در مورد زبان اشاره به لبها شده ، اما در مورد چشمها اشاره به پلکها نشده است ، و این ظاهرا به دو علت است یکى اینکه نقش لبها براى سخن گفتن و غذا خوردن و سایر جهات به مراتب بیش از پلکها در مورد چشم است ، و دیگر اینکه کنترل زبان از کنترل چشم به مراتب مهمتر و سرنوشت سازتر است .
[ نظرات / امتیازها ]
  عبد بائس - تفسیر مجمع البیان
8) خداى فرزانه با توجه دادن انسان خردمند و خردورز به نعمت‏هاى ارزشمند و وصف‏ناپذیرى که به انسان ارزانى داشته است، او را به یکتایى خود رهنمون مى‏گردد و مى‏فرماید:
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ
آیا ما براى این انسان دو چشم قرار ندادیم؟
آیا به او این نعمت گران را ارزانى نداشتیم تا به کمک آنها به آیات و نشانه‏هاى شگفت‏انگیز قدرت و حکمت خدا بنگرد و راه خود را بجوید؟ [ نظرات / امتیازها ]
9) و آیا یک زبان گویا که به یارى آن اندیشه‏ها و نیت‏هاى درونى خود را باز گوید، به او ندادیم؟ و چنان مقرر نکردیم که هرگاه خواست لب باز کند، و هر گاه نخواست لب فروبندد؟
وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ
در این مورد «قتاده» مى‏گوید: هان اى انسان خردمند! نعمت‏هاى گران خدا بر تو هویداست و بیان آنها تنها به منظور انگیزش تو به اندیشه و سپاس نعمت‏هاست.
از پیامبر آورده‏اند که فرمود خداى فرزانه مى‏فرماید:
یا بن آدم ان نازعک لسانک فیماحرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین فاطبق، و ان نازعک بصرک الى بعض ما حرمت علیک فقد اعنتک علیه بطبقتین... هان اى فرزند آدم! اگر زبانت خواست تورا به حرام وادار سازد، من دو لب براى جلوگیرى از آن به تو داده‏ام، لب‏هاى خود را فروبند. اگر دو دیده‏ات بخواهند تو را به سوى حرام برند، من پلک‏هایى را به تو داده‏ام، آنهارا فروبند. اگر اندام جنسى‏ات خواست تا به سوى حرام روى آورى، دو ران پا را به یارى تو گماشتم آن‏ها را فروبند. [ نظرات / امتیازها ]
10) به باور گروهى از جمله «ابن مسعود» او را به راه خیر و شر راه نمودیم.
اما به باور گروهى دیگر، او را به پستان مادرش راه نمودیم که پس از ولادت چگونه براى زنده ماندن بمکد و شیر بنوشد.
برخى آورده‏اند که: به امیرمؤمنان گفته شد: برخى برآنند که منظور از آیه «و هدینا..» رهنمود انسان به پستان مادر پس از ولادت است.
آن حضرت فرمود: نه، بلکه منظور راه نمودن او به ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها یا حق و باطل است. لا هما الخیر والشر.
و «حسن» آورده است که پیامبر فرمود: هان اى مردم، منظور از دو «نجد» در آیه شریفه راه نیک و بد و خیر و شرّ است، و چنان نیست که راه بد براى شما محبوب‏تر از راه رشد و کمال باشد.
ممکن است پاره‏اى این پرسش را طرح کنند که: با همه پستى و بدى کوره‏راه شرارت و گناه، چگونه این راه با واژه «نجد» آمده است؟
پاسخ این است که هدف قرآن بیان روشن خیر و شر و آشکار ساختن هر دو راه براى انتخاب آگاهانه راه زندگى است، نه همسان و برابر شمردن آن دو راه از نظر برترى و فروترى. افزون بر این از آنجایى که آشکار ساختن کوره راه شرّ، به منظور دورى‏گزیدن از آن و انتخاب راه خیر است، این کار مى‏تواند به صورت راه خیر و به خاطر عظمت آن بیان شود.
پاره‏اى گفته‏اند: این سبک از گفتار در فرهنگ عرب رایج است که هر گاه بخواهد پاره‏اى از شباهت‏هاى دو پدیده را بیان کند، از واژه و قالب یکى از آن بهره مى‏جوید؛ بسان واژه «شمسین» و یا «قمرین» که هر کدام در مورد خورشید و ماه به کار مى‏روند.. براى نمونه، در این شعر واژه «قمراها» به معنى ماه و خورشید آمده است که مى‏گوید:
اخذنا بآفاق السماء علیکم‏
لنا قمراها و النجوم الطوالع‏
ما راه‏هاى آسمان را بر شما بستیم؛ خورشید، ماه و ستارگان روشن از آن ماست.
گفتنى است که از این نمونه‏ها در شعر و نثر عرب بسیار است [ نظرات / امتیازها ]
  مرضيه علمدار .ب
8) نعمت چشم و زبان، و هدایت! در تعقیب آیات گذشته که سخن از غرور و غفلت انسانهاى طغیانگر مى‏گفت در اینجا بخشى از مهمترین نعمتهاى مادى و معنوى الهى را بر این انسان مى‏شمرد، تا از یکسو غرور و غفلت او را بشکند، و از سوى دیگر وى را وادار به تفکر در خالق این نعمتها کند، و با تحریک حس شکرگزارى در درون جانش او را به سوى معرفت خالق سوق دهد.
مى‏فرماید: «آیا براى او دو چشم قرار ندادیم»؟ (ا لم نجعل له عینین).
[ نظرات / امتیازها ]