● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر راهنما
1 - پاک سازندگان و رشد دهندگان روح خویش، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست یافته و همواره در خوبى خواهند ماند.
قد أفلح من زکّیها
«زکاة» در لغت عرب، در اصل به معناى «طهارت»، «نمو»، «برکت» و «ستودن» است (نهایه ابن اثیر) معناى اول و دوم، با آیه شریفه تناسب بیشترى دارد. «فلاح»; یعنى، پیروزمندى و رسیدن به مقصود (مفردات) و به معناى نجات و باقى ماندن در خوبى (قاموس) نیز آمده است.
2 - خودسازى و پاک ساختن روح خویش از گناه و پلیدى و سوق دادن آن به تقوا، مایه نجات و کامیابى است.
فألهمها فجورها و تقویـها. قد أفلح من زکّیها
مراد از «تزکیه نفس» ـ به قرینه آیه قبل ـ پاک سازى آن از «فجور» (گناه، فسق، دروغ و...) و رشد دادن آن به وسیله تقوا است.
3 - خداوند، در تأکید بر رستگارى اهل تزکیه، به «خورشید و نور آن»، «ماه»، «روز و شب»، «آسمان و زمین»، «روح» و «ذات خویش»، سوگند یاد کرده است.
و الشمس ... قد أفلح من زکّیها
جمله «قد أفلح ...» جواب قسم هایى است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله «کذّبت ثمود...» و یا محذوف دانسته اند.
4 - برخوردارى انسان، از آگاهى لازم براى تزکیه و تطهیر نفس
فألهمها فجورها و تقویها. قد أفلح من زکّیها
5 - «عن أبى جعفر و أبى عبداللّه(ع)... فى قوله: «قد أفلح من زکّاها» قال: «قد أفلح من أطاع»;(1)
از امام باقر و امام صادق(ع) ... درباره سخن خداوند «قد أفلح من زکّاها» روایت شده که فرمود:[یعنى] به تحقیق رستگار شد هر کس که اطاعت و فرمان برى کرد».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر منهج الصادقین
(9)- قَد أَفلَحَ مَن زَکّاها و اینکه جواب قسم است و حذف لام بجهت طول کلام یعنی بدرستی که رستگار شد هر که پاکیزه گردانید از کفر و ضلالت نفس خود را از دنایس و رذایل کفر و معصیت، یا نشو و نما داد او را بمعرفت و طاعت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
و سرانجام بعد از تمام این سوگندهاى مهم و پى در پى به نتیجه آنها پرداخته مى فرماید: سوگند به اینها که هر کس نفس خویش را تزکیه کند رستگار است (قد افلح من زکیها). زکیها از ماده تزکیة در اصل - چنانکه راغب در مفردات آورده - به معنى نمو و رشد دادن است ، و زکات نیز در اصل به معنى نمو و رشد است ، و لذا در روایتى از على (علیه السلام ) مى خوانیم : المال تنقصه النفقة و العلم یزکوا على الانفاق . مال با انفاق نقصان مى یابد ولى علم با انفاق نمو مى کند. <3> سپس این واژه به معنى تطهیر و پاک کردن نیز آمده ، شاید به این مناسبت که پاکسازى از آلودگیها سبب رشد و نمو است ، و در آیه مورد بحث هر دو معنى امکان دارد. آرى رستگارى از آن کسى است که نفس خویش را تربیت کند و رشد و نمو دهد، و از آلودگى به خلق و خوى شیطانى و گناه و عصیان و کفر پاک سازد
و در حقیقت مساءله اصلى زندگى انسان نیز همین تزکیه است ، که اگر باشد سعادتمند است و الا بدبخت و بینوا.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرآسان
قَد أَفلَحَ مَن زَکّاها
ضمیر کلمه (زَکّاها) به کلمه نفس برمیگردد.
اینکه آیه جواب و جزای سوگندهائی میباشد که در آیات قبل یاد شدهاند. یعنی سوگند به ذات مقدس خدا و اشیاء یاد شده که هر کسی نفس خود را از شرک و کفر و آلودگی به گناهان تزکیه و پاکیزه نماید حتما در دنیا و آخرت رستگار و عاقبت بخیر خواهد شد-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرهدایت
[9] نعمت عقل حقا نعمتی بزرگ است که همچون آینهای برای طبیعت به شمار میرود، و آنچه از خیر و شر و زشت و زیبا است در آن منعکس میشود، و بزرگتر از آن خواست و ارادهای است که به وسیله آن برگزیدن یکی از آن دو به توسط انسان صورت میگیرد، و در نتیجه بشر به بلندترین کمال تجسم یافته در رستگاری میرسد، مگر رستگاری رسیدن به آرزو و تحقق یافتن دورترین هدفها و خواستهها نیست!؟ آری چنین است. ولی آدمی چگونه به آن میرسد! با تزکیه و پاکیزه کردن نفس و پاک کردن آن از انگیزههای شرّ و رسوبات شرک و وسوسههای شیطان.
«قَد أَفلَحَ مَن زَکّاها- هر که آن را پاک کرد، رستگار شد.»
گفتند: زکات به معنی رشد و افزایش است، و از آن است زکات زراعت به معنی افزایش حاصل آن، و تزکیه قاضی برای گواه که سبب بالا بردن آن با تعدیل است.
به نظر من اصل معنی زکات پاک کردن است، و چون شیء پاک رشد و نمو پیدا میکند، در صورتی که شیء پلید جز تیرهبختی نتیجه ندارد، معنی زکات با تطهیر ملازمه پیدا میکند.
بعضی گفتهاند که بخشنده دستان عرب بر جاهای مرتفع فرود میآمدند تانیازمندان به راحتی بتوانند به آنان دسترس پیدا کنند، در صورتی که لئیمان، برای گریز از فقیران و خواهندگان نیازمند، در گودیها منزل میکردند، پس آنان نفسهای خود را برتری میدادند و تزکیه میکردند، و اینان نفسهای خود را پنهان میداشتند و دور از دسترس دیگران.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» محمد حسینی همدانی
قَد أَفلَحَ مَن زَکّاها:
پاسخ و جواب سوگند است و اعلام امر برهانی است هر که در مقام تزکیه روح و روان خود برآید و هر لحظه بالهام غیبی گوش فرا دهد و از الهام بفجور عملی که از درون خود میشنود عبرت گیرد و اجتناب نماید و بر حسب الهام غیبی باعمال صالحه اقدام نماید آنگاه مژده سعادت و شعار عبودیت خود را نیز ضمن الهام غیبی میشنود و رستگاری خود را بطور شهود مییابد.
فطرت خداشناسی که نهفته در روح و روان انسانی است اقتضاء ذاتی آن شنیدن الهامات و سروشهای غیبی فجور و تقوی و خیر و شر و صلاح و فساد است شرح و تفصیل آن برنامه اعتقادی و جوارحی مکتب عالی قرآن است که در جهان تکلیف و دوره آزمایش همان فطرت نهفته و الهام درونی را از طریق نیروی برنامه مکتب قرآن بصورت فعلیت و حقیقت در میآورد.
هم چنانکه آیه (فَأَقِم وَجهَکَ لِلدِّینِ) ناظر باین حقیقت است آنچه در فطرت بشر بطور اقتضاء نهاده شده و بالهام پی در پی بخاطر یادآوری مینماید در اثر توجه کامل باصول اعتقادی و وظایف دینی بصورت فعلیت در میآید و سعادتی که در انتظار بشر و غرض از خلقت او است از درون خود مژده آن را میشنود و بطور شهود بدان نائل میشود.
آیه فلاح و رستگاری را که غرض و منتهی حرکت جوهری انسانی است بر تزکیه روح و پاکیزهگی آن از فجور و فسق و انحراف نهاده است استفاده میشود که پیوسته بالهامات غیبی و درونی خود گوش فرا داده و عبرت گرفته و نیز بشرح و تفسیر آن و بالاخره از طریق پیروی از برنامه مکتب عالی اعتقادی و جوارحی آن نیروی تزکیه و پاکیزهگی و طهارت از قذارت گناه و فجور را در خود تقویت نموده و شعار خود را عبودیت قرار داده.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آسيه افشار -
انوار درخشان، ج18، ص: 165
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها:
پاسخ و جواب سوگند است و اعلام امر برهانى است هر که در مقام تزکیه روح و روان خود برآید و هر لحظه بالهام غیبى گوش فرا دهد و از الهام بفجور عملى که از درون خود مىشنود عبرت گیرد و اجتناب نماید و بر حسب الهام غیبى باعمال صالحه اقدام نماید آنگاه مژده سعادت و شعار عبودیت خود را نیز ضمن الهام غیبى مىشنود و رستگارى خود را بطور شهود مىیابد.
فطرت خداشناسى که نهفته در روح و روان انسانى است اقتضاء ذاتى آن شنیدن الهامات و سروشهاى غیبى فجور و تقوى و خیر و شر و صلاح و فساد است شرح و تفصیل آن برنامه اعتقادى و جوارحى مکتب عالى قرآن است که در جهان تکلیف و دوره آزمایش همان فطرت نهفته و الهام درونى را از طریق نیروى برنامه مکتب قرآن بصورت فعلیت و حقیقت در میآورد.
هم چنانکه آیه (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ) ناظر باین حقیقت است آنچه در فطرت بشر بطور اقتضاء نهاده شده و بالهام پى در پى بخاطر یادآورى مینماید در اثر توجه کامل باصول اعتقادى و وظایف دینى بصورت فعلیت در میآید و سعادتى که در انتظار بشر و غرض از خلقت او است از درون خود مژده آن را مىشنود و بطور شهود بدان نائل مىشود.
آیه فلاح و رستگارى را که غرض و منتهى حرکت جوهرى انسانى است بر تزکیه روح و پاکیزهگى آن از فجور و فسق و انحراف نهاده است استفاده مىشود که پیوسته بالهامات غیبى و درونى خود گوش فرا داده و عبرت گرفته و نیز بشرح و تفسیر آن و بالاخره از طریق پیروى از برنامه مکتب عالى اعتقادى و جوارحى آن نیروى تزکیه و پاکیزهگى و طهارت از قذارت گناه و فجور را در خود تقویت نموده و شعار خود را عبودیت قرار داده.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.