1 - برخورداران درجه والاى تقوا، تنها براى جلب توجّه و عنایت خداوند، اموال خود را انفاق مى کنند.
الأتقى ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه
استثنا در این آیه، منقطع است; یعنى، حق نعمتى بر گردن او نیست; لکن «ابتغاء» وجود دارد; یعنى، شخص «أتقى» در انفاق خود، نمى خواهد پاسخ نعمت دیگران را داده باشد. او تنها به این انگیزه انفاق مى کند که خداوند، به او رو کرده و وى را مورد لطف خود قرار دهد. «وجه» به معناى «صورت و چهره» و کنایه از توجّه و عنایت است.
2 - بذل مال در صورتى نشانه برترین تقوا و مایه تزکیه نفس و نجات از آتش است که تنها به نیت دستیابى به لطف خداوند باشد.
الأتقى . الذى یؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه
3 - قصد قربت، شرط مقبول افتادن انفاق است.
إلاّ ابتغاء وجه ربّه
4 - ارجمندى انفاق گران، در گرو خداپسند بودن مصارف انفاق هاى آنان است.
إلاّ ابتغاء وجه ربّه
عبارت «ابتغاء وجه ربه»، بیانگر دو ویژگى است; 1. انفاق گر باید تنها به قصد تقرب به خداوند انفاق کند; 2. موارد انفاق باید، راه هاى خداپسندانه باشد. برداشت یاد شده، ناظر به دومین ویژگى است.
5 - نقش نیت (حسن فاعلى)، در ارزش مندى اعمال نیک (حسن فعلى)
إلاّ ابتغاء وجه ربّه
6 - تزکیه نفس، در گرو نیت خالص و قصد قربت است.
یتزکّى ... ابتغاء وجه ربّه
7 - دستیابى به «وجه اللّه»، در گرو تلاش و جدّیت جوینده آن است.
إلاّ ابتغاء وجه ربّه
از واژه «ابتغاء» تنها در موردى استفاده مى شود که طلب همراه با کوشش و تلاش باشد. (مفردات)
8 - توجّه به ربوبیت خداوند، وادارسازنده انسان به تلاش براى کسب رضایت و لطف او است.
ابتغاء وجه ربّه
9 - خداوند، والاترینِ موجودات و در اوج کمال است و همه چیز مقهور او مى باشد.
ربّه الأعلى
10 - توجّه به ناچیز بودن همه موجودات در برابر علوّ خداوند، زمینه ساز خلوص نیت و قصد تقرّب به او در انفاق ها است.
یؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى
11 - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند، شایسته ترین پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است.
الأتقى . الذى یؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى
12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا، مایه رشد و کمال آنان و برخاسته از ربوبیت و مقام والاى خداوند است.
ربّه الأعلى
13 - دل بستن به لطف خداوند، خود از نعمت هاى الهى و سزاوار پاسخ گویى و سپاس گزارى است.
و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى
چنانچه استثنا در این آیه، متصل باشد، «ابتغاء» از مصادیق «نعمة تجزى» خواهد بود. در نتیجه مفاد دو آیه، این مى شود که: کسى نزد انفاق گر نعمتى ندارد، جز یک نعمت [که خداوند عطا کرده است] و آن حالت «ابتغاء» است. بنابراین وجود علاقه و دل بستگى به «وجه اللّه» ـ که مایه «ابتغاء» است ـ نعمتى است که باید بهوسیله سپاس گزارى جزا داده شود (نعمة تجزى).
14 - تقواپیشگان، با انفاق کردن اموال خود، نعمت علاقه مندى به لطف خدا را پاس داشته، از آن قدردانى مى کنند.
و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى
15 - «عن عبداللّه بن مسعود قال: ... قال رسول اللّه(ص): ... یابن مسعود! إذا عملت عملاً فاعمله للّه خالصاً، لأنّه لایقبل من عباده الأعمال إلاّ ما کان خالصاً فإنّه یقول: «و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى...»;(1)
از عبداللّه بن مسعود روایت شده که گفت: ... رسول خدا(ص) فرمود: ... اى پسر مسعود! اگر کارى انجام دادى، آن را خالصانه براى خدا انجام ده. چرا که او اعمال بندگان را قبول نمى کند; مگر آنچه را که خالص باشد; زیرا او مى فرماید: «و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى»...».
[ نظرات / امتیازها ]
بلکه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ او است (الا ابتغاء وجه ربه الاعلى ).
و به تعبیر دیگر: بسیارى از انفاقها در میان مردم پاسخى است به انفاق مشابهى که از ناحیه طرف مقابل قبلا شده است ، البته حق شناسى و پاسخ احسان به احسان کار خوبى است ، ولى حسابش از انفاقهاى خالصانه پرهیزگاران جدا است ، آیات فوق مى گوید: انفاق مؤ منان پرهیزگار به دیگران نه از روى ریا است و نه به خاطر جواب گوئى خدمات سابق آنها است ، بلکه انگیزه آن تنها و تنها جلب رضاى خداوند است ، و همین است که به آن انفاقها ارزش فوق العادهاى مى دهد.
تعبیر به ((وجه )) در اینجا به معنى ذات است ، و منظور رضایت و خشنودى ذات پاک او است .
تعبیر به ((ربه الاعلى )) نشان مى دهد که این انفاق با معرفت کامل صورت مى گیرد، و در حالى است که هم به ربوبیت پروردگار آشنا است و هم از مقام اعلاى او با خبر است .
در ضمن این استثناء هر گونه نیتهاى انحرافى را نیز نفى مى کند، مانند انفاق کردن براى خوشنامى و جلب توجه مردم و کسب موقعیت اجتماعى و مانند آن ، زیرا مفهوم آن منحصر ساختن انگیزه انفاقهاى آنها در جلب خشنودى
پروردگار است . <8>
[ نظرات / امتیازها ]
إِلَّا ابتِغاءَ وَجهِ رَبِّهِ الأَعلی:
مبنی بر تأکید خلوص بذل مال است که هیچگونه غرضی بآن ضمیمه نباشد و چنانچه در آن شائبه باشد بمنظور جلب رضایت ساحت کبریائی نخواهد بود زیرا آفریدگار که بصفت ربوبیت مقام خود را معرفی فرموده باید هر عمل خیر و صالح فقط از لحاظ وجه و رابطه او باشد که اعلی است هم چنانکه صفات ساحت کبریائی اعلی و احسن است و همه صفات امکانی فاضله مسطوره و قائم باویند همچنین هر عملی که استناد باو داشته باشد باید خالص از هر شائبه باشد.بر حسب وجه ربه الاعلی ساحت قدس ربوبی از هر نقص و امکان و فقدان منزه است از نظر اینکه اعلی و در شئون ذاتی و وجودی بغیر قیاس عالیتر از مقام هر موجود امکانی است.
و تنزیه ساحت او بآنستکه با نام او ذکر نشود آنچه منزه از آنست و همچنین فعل و اثر او نسبت بغیر او داده نشود مانند احیاء و اماته و رزق و عجز و ظلم و غفلت و از هر نقص تنزیه گردد.
بر اینکه اساس منزه از هر نقص و امکان است و ساحت کبریائی او از هر نقص و شرک جلی و خفی باید تنزیه گردد.
همچنین عملی که برای جلب رضایت او و بمنظور اداء وظیفه باشد از هر تعلق و شائبهای باید منزه باشد.
[ نظرات / امتیازها ]