قرآن مىفرماید: «ما ضلّ صاحبکم و ما غوى» (نجم/2) یعنى پیامبر شما حتّى براى یک لحظه گمراه نبوده است. پس مراد از «وجدک ضالاً فهدى» آن است که اگر هدایت الهى نبود، راه به جایى نمىبردى.
چنانکه در سوره شورى آیه 52 مىفرماید: «ما کنت تَدرى ما الکتاب و لا الایمان ولکن جعلناه نورا نهدى به» اگر لطف ما نبود تو خبرى از کتاب و ایمان نداشتى.
و در سوره یوسف آیه 3 نیز مىفرماید: «اوحینا الیک هذا القرآن و ان کنت من قبله لمن الغافلین» تو قبل از نزول قرآن از بىخبران بودى.
کلمه «ضالّ» هم به معناى گمراه است و هم به معناى گمشده، نظیر «الحکمة ضالة المؤمن» (نهج البلاغه،حکمت 80) حکمت گمشده مؤمن است.
آرى پیامبر قبل از نزول وحى متحیّر بود و با نور وحى با دستورات و وظیفه الهى خود آشنا مىشد.
[ نظرات / امتیازها ]
در نگاه عقلی میتوان گفت که «ضال» و «هدی» ناظر به دو مقطع زمانی نیست، بلکه ناظر به دو رتبه است. یعنی ای پیامبر منهای وحی تو ضالّ بودی و با وحی است که هدایت یافتی. نه این که قبلاً ضالّ بودی و بعداً هدایت شدی! بلکه بدون وحی ضالّی و با وحی مهتدی.
اما نکتۀ عطف سوم، تو را عیال وار یافت، پس تو را غنی کرد. یعنی آنچه را که باید داشته باشی تا نیازهای این عیال را برطرف کنی به تو داد و منظور از عیال هم در اینجا مؤمنان هستند.
به دلیل اسلوب «الم» در اینجا حالت استشهادی دارد و یک وجه این استشهاد میتواند ناظر به گذشته باشد که مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى (٣)وَلَلآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الأولَى (۴)وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى (۵) این که میگوییم که مسیر، یک مسیر تکاملی است أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى (۶) وَوَجَدَکَ ضَالا فَهَدَى (٧) وَوَجَدَکَ عَائِلا فَأَغْنَى (٨)
پس یک وجه استشهادی به گذشته دارد و یک وجه مقدماتی هم برای آینده دارد.
[ نظرات / امتیازها ]