● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر خسروی
زمانی که از نماز واجب فارغ گشتی پس رنج دعا کردن برخود روا دار و در خواهش و مسئلت بسوی پروردگار خودت دست نیاز بردار و بدرخواست از آن درگاه راغب باش (اینکه تفسیر قول عدهای از مفسرین و مروی از امامین باقرین علیهما السّلام است و معنای انصب از نصب یعنی تعب است یعنی براحت مشتغل مشو) و بقولی یعنی چون از فرائض فارغ شدی بعد از تشهد هر حاجتی داری بخواه و صادق علیه السّلام فرموده است آن دعاء در پشت سر نماز است در حالتی که نشسته باشی و بقولی معنای آن: چون از فرائض فارغ شدی بنماز شب پرداز (از إبن مسعود) و بقولی یعنی چون از امور دنیای خود فراغت یافتی بعبادت پروردگار خود قبول رنج کن و بنماز بپرداز (از مجاهد و جبائی) و بقولی یعنی چون از فرائض فراغت یافتی در آنچه از اعمال ترا بخداوند راغب میسازد بپرداز و نماز بگذار (از إبن عباس).
و بقولی چون از جهاد دشمنان فراغت یافتی بعبادت خداوند مشغول شو.
و بقولی چون از جهاد دشمنان فارغ گشتی رنج جهاد با نفس را متحمل شو.
و بقولی چون از ادای رسالت فارغ شدی درخواست شفاعت کن- از علی إبن طلحه در باب تفسیر اینکه دو آیه سؤال شد گفت: (اقوال در آن بسیار است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - بهره بردن از ساعات فراغت و به زحمت افکندن خویش در آن فرصت ها براى دعا، فرمان خداوند به پیامبر(ص)
فإذا فرغت فانصب
از آن جا که متعلق «إذا فرغت» ذکر نشده است، مفاد آن را مى توان بر هرگونه فراغتى ـ از جمله فراغت از «نماز» یا «فرائض» یا «امور دنیایى» ـ تطبیق داد. «نَصَبَ» (ماضى «انصَبْ); یعنى، به رنج و تعب افکند (مصباح). به قرینه آیه بعد، مراد از آن، اشتغال به تضرّع و دعا به درگاه خداوند است.
2 - اوقات فراغت انسان، باید با توجّه به خدا و دعا به درگاه او سپرى شود.
فإذا فرغت فانصب
3 - براى توجّه به خدا و درخواست از او، باید نهایت تلاش را به کار برد.
فانصب
4 - به زحمت افکندن خویش در اوقات فراغت، براى دعا به درگاه خداوند، تلاشى ثمربخش و درپى دارنده آسانى و آسودگى است.
إنّ مع العسر یسرًا . فإذا فرغت فانصب
حرف «فاء»، این آیه را بر مفاد آیه قبل تفریع کرده است; یعنى، حال که هر دشوارى، سهولت آفرین است; پس سختىِ تضرع و دعا را بر خود هموار ساز.
5 - توجّه به امدادهاى ویژه خداوند، برانگیزاننده پیامبر(ص) به استفاده از فرصت هاى فراغت، براى سخت کوش بودن در عبادت و دعا
ألم نشرح ... و وضعنا ... و رفعنا ... فإذا فرغت فانصب
6 - تلاش براى عبادت و دعا، تکلیفى الهى برعهده بهره مندان از نعمت
ألم نشرح ... و وضعنا... و رفعنا... فإذا فرغت فانصب
خطاب آیه شریفه گرچه متوجّه پیامبر(ص) است; ولى از تفریع «فإذا فرغت...» بر نعمت هاى بیان شده در آغاز سوره، مى توان اصلى کلى انتزاع کرد و بر همگان تعمیم داد.
7 - «عن مَسْعدَة بن صَدَقَة قال: سمعت جعفراً یقول: کان أبى(رضى اللّه عنه) یقول: فى قول اللّه تبارک و تعالى «فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّک فارغب» إذا قَضَیْتَ الصلاة بعد أن تُسَلِّم و أنت جالس فانصب فى الدّعاء من أمر الدنیا و الآخرة فإذا فرغت من الدعاء فارغب إلى اللّه تبارک و تعالى أن یتقبّلها منک;(1)
از مسعدة بن صدقه روایت شده که گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که مى فرمود: پدرم ـ که خداوند از او راضى باد ـ درباره سخن خداوند تبارک و تعالى «فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّک فارغب» مى فرمود: زمانى که نماز را بعد از سلام به پایان رساندى و هنوز نشسته اى، براى امر دنیا و آخرت در دعا بکوش پس هنگامى که از دعا فارغ شدى، به درگاه خداى تبارک و تعالى تضرّع و زارى کن که آن را از تو قبول کند».
8 - [«فى فقه الرّضا(ع)] قال: لا صلاة إلاّ باسباغ الوضوء و احضار النیّة و خلوص الیقین و إفراغ القلب و ترک الأشغال و هو قوله «فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّک فارغب»;(2)
[در کتاب «فقه الرضا(ع)» آمده که] آن حضرت فرمود: نماز نیست; مگر با شاداب ساختن وضو و حاضر داشتن نیت و یقین خالص و خالى کردن قلب [از یاد غیر خدا ]و ترک سرگرمى ها و این است [معناى] سخن خدا [که فرمود:] «فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّک فارغب».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر منهج الصادقین
(7)- فَإِذا فَرَغتَ پس چون فارغ شوی از تبلیغ رسالت فَانصَب پس رنج کش در مراسم عبادت یا چون از نماز فارغ گردی جهد کن در دعا یا چون از گذاردن احکام فراغت یابی باستغفار او زار امت مشغول شو یا چون از نوعی عبادت بپردازی شروع کن در نوعی دیگر از آن یعنی باید که همیشه مشغول عبادت باشی و در هیچ وقتی از اوقات از مشقت طاعت فارغ نباشی و براحت و بطالت نگذرانی، و زهری گفته که چون از فرایض نماز فارغ شوی بعد از تشهد دعا کن برای حوائج دنیویه و اخرویه خود و سایر اهل ایمان، و از صادق علیه السّلام نیز مرویست که مراد بنصب اجتهاد است در دعا بعد از نماز در حین جلوس، و از إبن عباس روایتست که چون از فرایض بپردازی پس متحمل مشقت شو در قیام لیل، و جبائی و مجاهد بر آنند که چون از امور دنیویه فارغشوی رنج کش از برای عبادت پروردگار خود، و إبن عباس فرموده که چون از فرایض فارغ گردی نصب کن خود را در اعمالی که حق سبحانه ترا به آن ترغیب فرموده، و حسن گفته که چون از وضو فارغ شوی در عبادت اجتهاد نمای، و گویند که چون از جهاد اعداء فراغت یابی بجهاد نفس خود اجتهاد نمای یا چون از ادای رسالت بپردازی منتصب شو برای طلب شفاعت امت، و علی بن طلحه را از اینکه آیه سؤال کردند گفت اقوال در اینجا بسیار است و من شنیدهام از طریق صحیحه که معنی آنست که چون صحت بدن و فراغت ترا حاصل شود آن صحت و فراغت را در مشقت عباد صرف کن و دال بر قول اخیر است اینکه مرویست که شریح بدو مرد بگذشت که کشتی میگرفتند گفت (لیس بهذا أمر الفارغ) فارغ را باین امر نکردهاند چه حق سبحانه فرموده فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب و شعبی نیز مردی را دید که از روی عبث سنگی را از جای خود برمیداشت گفت (لیس بهذا امر الفارغ) و شبههای نیست در آن که نشستن مرد از روی فراغت و عدم شغل او بامری یا اشتغال او بچیزی که در او فایده دنیوی و اخروی نباشد از سفه رأی اوست و سخافت عقل و استیلای غفلت، و در حدیث آمده که دشمنترین مرد نزد خدای آن کسی است که متقاعد باشد و مشغول کاری نباشد، و در تفسیر امام حسن عسکری علیه السّلام از ابی عبد اللّه علیه السّلام نقل فرموده
معناه فاذا فرغت یا محمّد من حجة الوداع و نبوتک فانصب علیا للخلافة
چون فارغشدی ای محمّد از حجة الوداع و ادای تبلیغ، نصب کن علی را برای خلافت و جانشینی خود و لهذا بعضی قراء فَانصَب بکسر صاد خواندهاند، و اینکه در بعضی تفاسیر آمده که من البدع ما روی عن بعض الرفضة أنه قرأ فَانصَب بکسر الصاد أی فانصب علیا للامامة و لو صح هذا للرافضی صح للناصبی ان یقرأ هکذا و یجعله أمرا بالنصب الذی هو بغض علی و عداوته دلالتی صریح دارد بر ناصبیت و بغض و عداوت آنها نسبت بحضرت علی علیه السّلام.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
سپس در آخرین آیات این سوره مى فرماید: پس هنگامى که از کار مهمى فارغ مى شوى به مهم دیگرى پرداز (فاذا فرغت فانصب ).
هرگز بیکار نمان ، تلاش و کوشش را کنار مگذار، پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمى را آغاز مهم دیگر قرار ده .
غالب مفسران معانى محدودى براى آیه ذکر کرده اند که مى توان هر یک از آنها را به عنوان مصداقى پذیرفت :
جمعى گفته اند منظور این است هنگامى که از نماز واجب فراغت یافتى به دعا پرداز و از خدا تمنا کن تا هر چه مى خواهى به تو بدهد.
یا اینکه هنگامى که از فرائض فارغ شدى براى نافله شب برخیز.
یا اینکه هنگامى که از دنیا فارغ شدى به امور آخرت و عبادت و نماز پروردگارت بپرداز.
یا اینکه هنگامى که از واجبات فراغت پیدا کردى به مستحباتى که خدا دستور داده توجه کن .
یا اینکه هنگامى که از جهاد با دشمن فارغ شدى به عبادت برخیز.
یا اینکه هنگامى که از جهاد با دشمن فارغ شدى به جهاد نفس پرداز.
یا اینکه هنگامى از اداى رسالت فارغ شدى به تقاضاى شفاعت برخیز!
در روایات متعددى که دانشمند معروف اهل سنت حافظ ((حاکم حسکانى )) در ((شواهد التنزیل )) نقل کرده از امام صادق چنین آمده است که فرمود: یعنى هنگامى که فراغت یافتى على را به ولایت نصب کن . <9>
قرطبى نیز در تفسیر خود از بعضى نقل کرده است که معناى آیه این است هنگامى که فراغت یافتى امامى را که جانشین تو است نصب کن (هر چند
نامبرده خودش این معنى را نپذیرفته است ). <10>
با توجه به اینکه در آیه شریفه موضوع ((فراغت )) معین نشده است و ((فانصب )) از ماده ((نصب )) (بر وزن نسب ) به معنى تعب و زحمت است آیه بیانگر یک اصل کلى و فراگیر است ، و هدف آن است که پیامبر را به عنوان یک الگو و سرمشق از اشتغال به استراحت بعد از پایان یک امر مهم باز دارد، و تلاش مستمر و پى گیر را در زندگى به او گوشزد کند.
با توجه به این معنى روشن مى شود که تمام تفاسیر فوق صحیح است ولى هر کدام به عنوان یک مصداق از این معنى فراگیر و عام .
و چه برنامه سازنده و مؤ ثرى که رمز پیروزى و تکامل در آن نهفته است ، اصولا بیکار بودن و فراغت کامل مایه خستگى ، کم شدن نشاط، تنبلى و فرسودگى ، و در بسیارى از مواقع مایه فساد و تباهى و انواع گناهان است .
قابل توجه اینکه آمارها نشان مى دهد که به هنگام تعطیلات مؤ سسات آموزشى میزان فساد گاهى تا هفت برابر بالا مى رود!
به هر حال مجموعه این سوره بیانگر عنایت خاص الهى به پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و تسلى او در برابر مشکلات ، و وعده نصرت و تاءیید او در برابر مشکلات و فراز و نشیبهاى راه رسالت است .
و در عین حال مجموعه اى است امیدبخش سازنده و حیات آفرین براى همه انسانها و همه رهروان راه حق .
1 - همانگونه که در بالا اشاره کرده ایم در روایات متعددى آمده است که
منظور از آیه ((فاذا فرغت فانصب )) (به عنوان بیان یک مصداق ) نصب امیر - مؤ منان على (علیه السلام ) به خلافت بعد از انجام امر رسالت است .
آلوسى در ((روح المعانى )) بعد از نقل این سخن از بعضى از ((امامیه )) مى گوید: آنها ((فانصب )) را با کسر ((ص )) خوانده اند، و به فرض که چنین باشد دلیلى بر این نمى شود که منظور نصب على بن ابیطالب باشد، سپس از زمخشرى در کشاف نقل مى کند که اگر براى شیعه چنین تفسیرى ممکن باشد ناصبیها (دشمنان على (علیه السلام ) نیز مى توانند آن را به عنوان دستور به نصب (به معنى بغض على بن ابیطالب ) تفسیر کنند!. <11>
زیرا ((انصب )) (بفتح ص ) به معنى خود را به تعب بینداز و جد و جهد کن آمده در حالى که ((انصب )) (به کسر ((ص )) ) دستور به نصب کردن و بالا بردن و برپا داشتن است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرآسان
فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب
(فاء) کلمه (فَإِذا) برای نتیجه است. مفسرین در باره اینکه پیامبر اسلام مشغول چه امری بوده که اینکه آیه میگوید: هنگامی که از آن فراغت حاصل کردی باز هم مشغول فعالیت باش سخنان و احتمالات فراوانی دارند، و نقل آنها بطول میانجامد. گرچه خدا میداند، اما شاید بتوان گفت: یا محمّد (ص) هنگامی که از آن عسرت و سختیهائی که در آیه قبل گفته شد فراغت و نجات پیدا کردی و گشایش نصیب تو شد به انجام وظائف و مراحل بعدی بپرداز-
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرهدایت
«فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب- پس چون بیاسودی آن گاه بکوش.»
گفتند: چون از نماز فارغ شدی، در دعا بکوش، پیش از آن که از جای خود برخیزی، یا اینکه که چون از کارهای دنیا بیاسودی، به عبادت بپرداز، یا اینکه که چون در روزت از کارهای خلق فراغت یافتی، در شب به طاعت حق بپرداز.
ظاهرا همه اینکه معانی درست است، بدان سبب که کلمه آن را فرا میگیرد،
و معنی آن- ظاهرا- آسایش از یک کار و تلاش کردن در کاری تازه، و کار نخستین آسانتر از دومی است، زیرا که در آن تلاش کرده است، و از همین روی تعبیر به صورت «فانصب» آمده است.
بدان سبب چنین است که دل افروخته به شوق رضوان و خرسندی خدا، و عاشق به نزدیک شدن به او، پیوستن تن خود را به انجام دادن کارهای خوب و صالح مشغول میدارد، و به محض فارغ شدن از یک کار به کاری دیگر میپردازد و درباره آن تلاش میکند تا به آن تحقق بخشد، نفس او از آن در رنج است، بدان سبب که هدفهای بزرگ دارد، و احساس زمان و سرعت دور شدن آن از خودش، و مرگ و سرعت گام برداشتنهای آن به سوی او، و اجلی که یک ساعت رسیدن آن پس و پیش نمیشود، و گور که انتظار او را برای خوابی طولانی میکشد ... آری، میگویم که: ژرفای احساس او به همه اینها، خوابگاه او را آشفته میسازد، و آسایش را از او سلب میکند، و او را از لهو و لعب باز میدارد، و به روزه گرفتن از لذات دنیا جز به اندازه نیازش وا میدارد، و به کمترین درجات لذت خرسندش میسازد.
اولیای صالح خدا چنین بودهاند و اکنون نیز چنیناند، پس خوشا بر احوال ایشان، و به همین سبب هنگام فرا رسیدن مرگ حسرت دوری از دوستان و از دست دادن لذتهای دنیا را نمیخورند. هرگز ... بلکه از آن اندوهناک کند که با مرگ لذت برخاستن به نماز شب و مناجات کردن با پروردگار بندگان را از کف میدهند، و از اینکه که لذت تشنگی حاصل از روزهداری در برابر خواستهها را دیگر ندارند.
امام علی- علیه السلام- در خطبه پرهیزگاران، آنان را بدین گونه توصیف کرده است: «و اگر نه اینکه است که زندگیشان را مدتی است که باید گذراند، جانهاشان یک چشم به هم زدن در کالبد نمیماند، از شوق رسیدن به پاداش- (در آن جهان)- یا از بیم ماندن و گناه کردن- (در اینکه جهان)- آفریدگار در اندیشه آنان بزرگ بود، پس هر چه جز اوست در دیدههاشان خرد نمود.
بهشت برای آنان چنان است که گویی آن را دیدهاند و در آسایش آن به سر میبرند، و دوزخ چنان که آن را دیدهاند و در عذابش اندرند. دلهاشان اندوهگین است و- (مردم)- از گزندشان ایمن، تنهاشان نزار، نیازهاشان اندک و پارسا به جان و تن. روزی چند را با شکیبایی به سر بردند که آسایشی دراز مدت را برایشان به دنبال آورد، تجارتی سودمند بود که پروردگارشان برای آنان فراهم کرد. دنیا آنان را خواست و آنان دنیا را نطلبیدند، اسیرشان کرد و به بهای جان، خود را از بند آن خریدند. اما شب هنگام؟ راست برپایند، و قرآن را جزء جزء با تأمل و درنگ بر زبان دارند، و با خواندن آن اندوهبارند، و در آن اندوه دار وی درد خود را به دست میآرند. و اگر به آیهای گذشتند که تشویق در آن است، به طمع بیارمند و جانهاشان چنان از شوق برآید که گویی دیدههاشان بدان نگران است، و اگر آیهای را خواندند که در آن بیم دادنی است، گوش دلهای خویش بدان نهند، آن سان که پنداری بانگ برآمدن و فرو شدن آتش دوزخ را میشنوند.- (با رکوع)- پشتهای خود را خمانیدهاند و- (با سجود)- پیشانیها و پنجهها و زانوها و کنارههای پا را بر زمین گسترانیده، از خدا میخواهند گردنهاشان را بگشاید- (و از آتش رهاشان نماید)-. و اما در روز، دانشمندانند خویشتندار، نیکوکارانند پرهیزگار، ترس آنان را چون تیر پیراسته تراشیده کرده است و نزار، چون کسی بدانها نگرد، پندارد بیمارند، اما آنان را بیماری نیست، و گوید خردهاشان آشفته است- (اما آن پریشانی را سبب دیگری است)-».«10» و رسول اللّه نمونه برتر برای اینکه صفات بود، و شبها چندان برای نماز میایستاد که پاهایش ورم کرد، و از گرسنگی چندان رنج دید که سنگ گرسنگی بر شکم خود بست، و دنیا او را خواست و او از دنیا روی گرداند.
در ایام رسالت محدود خود ساختههای جاهلیت را هر روز ویران میکرد تا به جای آنها کاخ اسلام را بنا کند، و تا از کاری میآسود به کاری پس از آن میپرداخت، و چون خدا دین را به او کامل کرد، به امر مهم خلافت پس از خود پرداخت و علی- علیه السلام- را به امامت پس از خود برگماشت، و اینکه دشوارترین مرحله زندگی او بود، چه با مخالفت گسترده بعضی از اصحاب خود رو به رو شد، ولی با عزم و استقامت به کار برخاست.
به همین سبب است که در تفسیر آیه از امام صادق- علیه السلام- آمده است: «پس چون از پیامبری فراغت یافتی، علی را منصوب کن، و به پروردگارت توجه کن».«11»
[8] چه چیز است که مؤمنین را به حرکت خود به خودی و نشاط و فعالیت مداوم و پیوسته برمیانگیزد! دوستی خدا و میل و توجه داشتن به او است، و هر کس به کسی عاشق و واله باشد، دشواریها در راه رسیدن به او برایش آسان خواهد شد، و کدام دوستی در دلهای مؤمنان از دوستی خدا بزرگتر است! و خدا گفته است: وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ،«12» و به همین سبب ندای خدا به رسول و به میانجیگری او به مؤمنان چنین رسید:
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» محمد حسینی همدانی
فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب:
از نظر تشریف خطاب برسول صلّی اللّه علیه و آله نموده مبنی بر اینکه پس از انجام وظیفه تبلیغ و رسالت و دعوت جامعه بشر بتوحید خالص و به پیروی از مکتب عالی قرآن که بفضل پروردگار انجام و اجراء شده است در مقام امتنان و سپاسگزاری برآی و بشعار عبودیت و خلوص خود ادامه بده و پس از اداء فرایض پنجگانه قیام بنوافل بنما همچنین پس از غزوهها و جنگها بعبارت دیگر و خلوت با ساحت کبریائی ادامه بده.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نيره تقي زاده فايند -
مجمع البیان
«فراء» مىگوید: در فرهنگ عرب هر گاه نکرهاى آمد، و پس از آن نکرهاى دیگر به کار رفت، نکره دوم غیر از اول خواهد بود؛ براى نمونه، هنگامى که گفته شود: من درهمى به دست آوردم، پس یک درهم هزینه خواهم نمودم، در اینجا درهم دوم، غیر از درهم اول است.
اما اگر به صورت معرفه آمد، معرفه دوم همان اولى خواهد بود؛ براى نمونه، اگر گفته شود: هر گاه یک درهم به دست آوردم، یک درهم هزینه خواهم کرد، این درهم دوم، همان درهم اول است.
بیان «زجاج» در تفسیر آیه بسان نکتهاى است که ترسیم گردید، چراکه واژه «عسر» در هر دو آیه با «الف و لام» آمده و دومى همان اولى است، در حالى که واژه «یُسر» در هر آیه نکره است و دومى غیر اولى است؛ با این بیان با یک دشوارى دو آسانى خواهد بود.
صاحب کتاب «النظم» در تفسیر آیه مىگوید: خداى فرزانه هنگامى که پیامبرش را فرمان بعثت داد، آن حضرت از ثروت و امکانات محروم بود و در برابر او سردمداران قریش، داراى ثروت و قدرت بادآوردهاى بودند و او را به باد نکوهش مىگرفتند و عیبجویى مىنمودند. آنان به آن حضرت گفتند اگر در دعوت آسمانى خویش در اندیشه ثروت و قدرت هستى، دست از دعوت خود بردار تاتو را به خواستهات برسانیم و آنگاه که صدافت و پایدارى او را در دعوت توحیدىاش دیدند به تکذیب او پرداختند.
این رفتار ابلهانه و ظالمانه آنان دل نورانى پیامبر را اندوهگین ساخت، و خداى مهربان با نوید توانگرى و پیروزى حق بر باطل و عدالت بر ظلم و استبداد، به او آرامش خاطر بخشید و روشنگرى فرمود که با دشوارى، آسانى است.
آنگاه آن نوید پیروزى و آسایش را با یارى خویش جامه عمل پوشاند، و آن بزرگوار در زندگى خویش گسترش دین و روى آوردن مردم به اسلام و گشوده شدن دروازههاى حجاز و شام و یمن را بر روى یاران خود دید و ثروت و قدرت و امکاناتى به او ارزانى گردید که در آن شرایط مىتوانست دویست شتر ببخشد، و هدایاى ارزشمندى فراهم آورد و براى خاندانش زاد و توشه سال را پس انداز نماید.
نکته دیگر در اینجا این است که «اِنّ مع العسر یسراً» آغاز مطلب است، چرا که بدون «فا» و «و» آمده و بیانگر این قانون جهانشمول براى مردم با ایمان است که: هان اى مردم! بدانید که با هر دشوارى و سختى، آسانى و آسایش خواهد بود؛ یکى در این جهان و دیگرى در جهان دیگر. این نوید خداست که دل را صفا مىدهد و به انسان امید مىبخشد و غم و اندوه و غبار نومیدى را مىزداید؛ و چه بسا که هر دو آسایش و راحتى دنیا و سراى آخرت - که در دو آیه آمده است - روزى کسى گردد.
و بیان پیامبر نیز بیانگر همین نکته است که فرمود: یک دشوارى هرگز نمىتواند بر دو آسانى چیره شود، چرا که دشوارى میان دو آسایش است: یا پیروزى و آسایش دنیا و یا پاداش آخرت.
آنچه آمد دیدگاه «جرجانى» در مورد آیه بود که دیدگاه «سیدمرتضى» را نیز تأیید مىکند، چرا که او نیز بر این باور است که هر گاه گویندهاى حکیم سخنى بگوید و آن را تکرار کند، ظاهر دوسخن، نشانگر دو مفهوم است، مگر این که میان دو مخاطب عهد و نشانى باشد که منظور از سخن دوم، همان سخن اول است، و جز آن را در نظر نگرفته است.
شاعر در این مورد مىگوید:
اذا بلع العسر مجهوده
فثق عند ذلک بیسر سریع ...
هنگامى که دشوارى به نهایت خود رسید، آنگاه اطمینان داشته باشد که آسانى زودرسى در راه است.
آیا ندیدى که شومى و سختى سرماى زمستان را که از پى ان بهار پرطراوت و زیبا رخ مىگشاید.
و دیگرى مىگوید:
فلا تیأس و ان اعسرت یوماً
فقد ایسرت فى دهر طویل
اگر روزى در دشوارى و فشار افتادى نومید مشو، چراکه روزگارى دراز در آسایش و توانگرى خواهى زیست.
و به پروردگارت گمان بد مبر، چرا که ذات بى همتاى خدا به خوش گمان بودن به او زیباتر است.
بى تردید در پى دشوارى آسانى خواهد آمد، و سخن خدا راستترین گفتارهاست که فرمود: ان مع العسر یسراً.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
در هفتمین آیه مورد بحث مىفرماید:
فاذا فرغت، فانصب
پس هنگامى که از کار حساسى فراغت یافتى به کار حساس دیگرى بپرداز.
به باور گروهى از مفسران منظور این است که: هر گاه از نماز واجب فراغت یافتى، دست راز و نیاز به بارگاه پروردگارت بگشاى و نیازمندىهایت را از او بخواه که خواستههایت را بر مىآورد. این دیدگاه از امام باقر و صادق نیز روایت شده است.
واژه «فانصب» از ماده «نصب» به معنى رنج و زحمت آمده و منظور آیه این است که: هان اى پیامبر! هنگامى که فراغت یافتى به کار مهم دیگرى بکوش و به راحتى مپرداز.
«زهرى» مىگوید: هرگاه از نمازهاى واجب فراغت یافتى به دعا و راز و نیاز بپرداز.
از امام صادق آوردهاند که منظور دعاى پس از سلام نماز است که خدا پیامبرش را به آن رهنمون مىگردد.
به باور «ابن مسعود» منظور ترغیب به شب زندهدارى پس از نماز شب مىباشد.
اما به باور «مجاهد» منظور این است که: هر گاه از کار دنیا فراغت یافتى در عبادت خدا بکوش.
از دیدگاه «ابن عباس» منظور این است که: هر گاه از کارهاى واجب فراغت یافتى به کارهاى پسندیده دیگرى که خدا تو را ترغیب فرموده است بپرداز.
و از دیدگاه «حسن» و «ابن زید» هر گاه از جهاد با تجاوزکاران فراغت یافتى به عبادت خدا بکوش.
برخى برآنند که: هر گاه از جهاد با دشمن تجاوزکار فارغ شدى به جهاد با نفس بپردازد.
و برخى دیگر بر این باورند که: وقتى از رساندن پیام خدا فراغت یافتى براى شفاعت بکوش.
از «على بن طلحه» از تفسیر آیه مورد بحث پرسیدند، او پاسخ داد: بحث در این مورد بسیار است و ما شنیدیم مىگویند: هنگامى که از بیمارى نجات یافتى از سلامت و فرصت براى عبادت و بندگى بهرهگیر.
و از «شریح» داستانى آوردهاند که بر همین نکته راهکشاست. او روزى بر دو تن گذر کرد که در حال کشتى بودند و سخت در تلاش براى موفقیت. او به آن دو گفت: این کار شما نه آن است که خدا فرمان مىدهد و مىفرماید: پس هنگامى که فراغت یافتى در اطاعت و عبادت خدا بکوش و خواستههایت را از بارگاه او بخواه و به کسى از خلق روى میاور.
و «عطاء» بر آن است که: پس آنگاه که فراغت یافتى در حالى که در شور و شوق بهشت هستى و از دوزخ سخت ترسان و گریزان، به راز و نیاز با او روى آور.
و از حضرت صادق آوردهاند که فرمود: فاذا فرعت فانصب...(204)
هنگامى که از رساندن پیام خدا فراغت یافتى، على (ع) را به رهبرى و هدایت جامعه برگزین و او را به مردم بشناسان.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.