6) از سیاق آیات علق چنین به دست می آید که مراد از طغیان تکذیب پیامبر(ص) بوده است. چنان که درباره ی فرعون هم آمده است : اذهب الی فرعون انه طغی فقل هل لک الی ان تزکی و اهدیک الی ربک فتخشی فأراه الآیة الکبری فکذب و عصی(نازعات – 17 الی 21)
در خصوص ابوجهل نیز در سوره ی علق آمده است : أرأیت الذی ینهی عبدا اذا صلی ارایت ان کان علی الهدی او امر بالتقوی ارایت ان کذب و تولی (علق – 9 الی 13 )
آیات قرآن نحوه ی طغیان ابوجهل و سران قریش را این چنین بازگومی کند :
کذلک ما اتی الذین من قبلهم من رسول الا قالوا ساحر او مجنون اتواصوا به بل هم قوم طاغون فتول عنهم فما انت بملوم (ذاریات – 52 الی 54 ) ( این چنین نیست هیچ پیامبری نزد پیشینیان آنها نیامد مگر این که گفتند به او تو ساحر یا مجنون هستی آیا سفارش نکردند به آن بلکه آنها قومی طغیان گر هستند ای پیامبر اسلام از مشرکان مکه روی گردان )
فذکر فما انت بنعمت ربک بکاهن و لا مجنون ام یقولون شاعر نتربص به ریب المنون قل تربصوا فانی معکم من المتربصین ام تأمرهم احلامهم بهذا ام هم قوم طاغون (طور – 29 الی 32)
در سوره قلم نیز که بعد از سوره ی علق نازل شده همین تعبیرات آمده است:
فلا تطع المکذبین ( قلم – 8)
[ نظرات / امتیازها ]
6) مولاعلی-علیه السلام-درحکمت216عامل طغیان زدگی رادریک چمله
بسیارزیباوکوتاه اینگونه بیان می دارند:
"مَن نالَ استطالَ"کسی که به نوایی رسیدتجاوزکارشد.
[ نظرات / امتیازها ]