أَکانَ لِلنَّاسِ عَجَباً اَنْ اَوْحَیْنا اِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ اَنْ اَنْذِرِ النَّاسَ
آیه شریفه در چهره پرسش آغاز مى گردد، امّا منظور انکار و مردود اعلان نمودن پندار کفر گرایان و شگفت زدگى بى مورد و بیجاى آنان است.
به باور پاره اى واژه «ناس» نیز اشاره به مردم «مکه» دارد که از رسالت محمدصلى الله علیه وآله وسلم اظهار شگفتى مى نمودند. و با این بیان مفهوم آیه این است که: آیا براى مردم، شگفت انگیز است که ما به یکى از این انسانها وحى فرستادیم که مردم را راه نماید و آنان را از فرجام ستم و گناه هشدار دهد؟!
به عبارت دیگر، قرآن روشنگرى مى کند که این تعجب و شگفتى براى چه؟ چرا باید اینان تعجّب کنند که ما به مردى گرانمایه ازخود این انسانها، وحى و پیام فرستادیم؟! از نظر هیچ خردمند واقعى جایى براى شگفتى نیست که خدا، براى ارشاد و هدایت مردمى که آفریده است پیام و پیام رسان بفرستد و وحى و رسالت را به مردى برگزیده ارزانى دارد؛ چرا که وقتى خدا از سویى به بندگانش نعمت عقل و خرد ارزانى داشت، و از دگر سو شناخت خود و سپاس نعمت هایى را که به آنان ارزانى داشت، بر آنان مقرّر فرمود، روشن است که باید آنان را به وسیله وحى و رسالت راه نماید؛ چرا که انسانها به راه خدا و کارهاى خداپسندانه، جز بوسیله پیام و پیامبرى از سوى او، راه نمى برند و کسى باید ضمن ارتباط با آفریدگار هستى، آنان را به یاد او بیندازد واز فراموش ساختن او هشدارشان دهد، تنها در این صورت است که آنان به حق و فضیلت راه خواهند یافت. با این بیان گزینش پیام رسان و فرستادن پیام بر آفریدگار فرزانه لازم است؛ چرا که بدون آن هدفدارى آفرینش بى اساس جلوه خواهد کرد.
در ادامه آیه شریفه به محتواى پیام و دعوت پیامبر پرداخته و مى فرماید:
... اَنْ اَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذینَ امَنُوا اَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ
ما به او وحى نمودیم که مردم را از فرجام کفر و بیداد هشدار داده و به مردم با ایمان نوید دهد که براى آنان به خاطر آگاهى و ایمان و کارهاى شایسته اى که انجام مى دهند، در پیشگاه پروردگارشان مایه شرافت و کرامت و جاودانه بودنِ در بهشت خدا و بهره ورى از نعمت هاى آن و مقامى والا خواهد بود.
بدین وسیله قرآن ارزش کارهاى شایسته و بهاى عملکرد درست را ترسیم مى کندو روشنگرى مى نماید که همه چیز در گرو ایمان و عملکرد عادلانه خواهد بود.
به باور پاره اى منظور از «قدم صدق»، پاداش پرشکوه و مقام والا وارجمندى است که در پرتو از پیش فرستادن کارهاى شایسته، به انجام دهنده آن ارزانى مى گردد. اما به باور پاره اى دیگر منظور کامیابى و نیک بختى راستین است که پیش از آن در دنیا به آنان وعده داده شده است، و این آیه شریفه نیز آن را مورد تأیید قرار مى دهد و مى فرماید: «ان الّذین سبقت لهم منا الحسنى اولئک عنها مبعدون.»(39)
به یقین کسانى که پیش از این از سوى ما به آنان وعده نیک و نوید و پاداش نیکو داده شده است، از آن آتش شعله ور دوزخ دور و در بهشت پرطراوت خواهند بود.
از دیدگاه برخى منظور آن است که خدا آنان را در روز رستاخیز و به هنگام راهنمایى خوبان و شایستگان به سوى بهشت، پیشکام و پیشرو خواهد ساخت و آنان پیشاپیش دیگران به سوى بهشت گام خواهند سپرد.
و این روایت نیز به آن نکته اشاره دارد که مى فرماید: نحن الاخرون، السابقون یوم القیامة.
ما آن جامعه و امتى هستیم که از نظر زمان آخرین امت ها به شمار مى رویم، امّا در روز رستاخیز به لطف خدا بر همگان پیشى گرفته و پیشتاز خواهیم بود.
و ازدیدگاه برخى دیگر منظور از «قدم صدق» شفاعت پیامبر در روز رستاخیز است، که از «ابوسعید خدرى» روایت شده، و از حضرت صادق نیز چنین بیانى رسیده است.
قالَ الْکافِرُونَ اِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبینٌ.
کفر گرایان در واکنش به وحى و رسالت مى گویند: این پیامبرى که آمده است، افسونگرى است که افسونش آشکار است.
گفتنى است که این تهمت رسوا از سوى آنان نشانگر واماندگى و زبونى و ناتوانى کفر گرایان از رویارویى درست و منطقى با قرآن شریف و آوردن آیه اى همانند آن است؛ و این ناتوانى و حسادت و کوردلى است که آنان را به این راه مى کشد و به این موضع ناجوانمردانه سوق مى دهد که به این دروغ توسّل جویند و پیامبر را به افسون و جادو نسبت دهند.
[ نظرات / امتیازها ]