1- عن النبى(ص) انّ نمرود الجبار لمّا القى ابراهیم فى النار نزل الیه جبرئیل بقمیص من الجنّة و طنفسة من الجنّة، فألبسه القمیص و اقعده على الطنفسة و قعد معه یحدّثه.
پیامبر خدا(ص) فرمود: هنگامى که نمرود ستمگر ابراهیم را در آتش انداخت جبرئیل پیراهن و بساطى از بهشت آورد و پیراهن را به تن ابراهیم کرد و او را بر روى بساط نشانید و خود نیز نشست و با او صحبت کرد.
2- قال ابوعبداللّه(ع): لمّا القى ابراهیم(ع) فى النار و تلقّاه جبرئیل فى الهواء و هو یهوى فقال: یا ابراهیم ألک حاجة؟ فقال: أمّا الیک فلا.
امام صادق(ع) فرمود: چون ابراهیم را در آتش انداختند، جبرئیل در هوا با او ملاقات کرد، در حالى که سقوط مىکرد، پس گفت: اى ابراهیم آیا حاجتى دارى؟ گفت: به تو نه!
3- عن ابى جعفر(ع) قال: انّ دعاء ابراهیم یومئذ کان: یا أحد یا أحد، یا صمد یا صمد، یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا أحد، ثم قال: توکلت على اللّه، فقال الرب: کفیت، فقال للنار: کونى بردا، قال :فاضطربت أسنان ابراهیم حتّى قال اللّه: و سلاما على ابراهیم، و انحطّ جبرئیل فاذا هو جالس مع ابراهیم یحدّثه فى النار.
امام باقر(ع) فرمود: در آن روز دعاى ابراهیم چنین بود: اى یگانه، اى یگانه، اى بىنیاز، اى بىنیاز، اى کسى که نزاییده و زاده نشده و همتایى براى او نیست. سپس گفت: به خدا توکل کردم. پروردگار فرمود: من تو را کفایت مىکنم، پس به آتش فرمود: سرد باش. در این هنگام از شدّت سرما دندانهاى ابراهیم لرزید، پس خدا فرمود: و سلامت باش بر ابراهیم، در این هنگام جبرئیل پایین آمد و کنار ابراهیم نشست و در داخل آتش با او صحبت کرد.
[ نظرات / امتیازها ]