از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  نتیجه گیری از داستان های قبلی مذکور در آیه
آیه «وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ» و یکى دو آیه بعد از آن، داستان سابق الذکر را خلاصه مى‏کند، و این دومین بار است که داستان مزبور خلاصه‏گیرى مى‏شود.
فرق بین تلخیص اول و این تلخیص این است که تلخیص اول داستان را از نظر کارهایى که خداوند در حق ایشان انجام داده بود، در اخذ به «باساء» و «ضراء» و تبدیل «سیئه» به «حسنه» و اخذ ناگهانى و بدون اطلاع ایشان خلاصه‏گیرى مى‏کرد، و تلخیص دوم داستان را از نظر حالى که خود ایشان در برابر دعوت الهى داشتند خلاصه‏گیرى نموده و مى‏فرماید: پیغمبرانشان با معجزات و دلائل روشن آمدند، و لیکن ایشان ایمان نیاوردند، و چون قبلا پیغمبران خود را تکذیب کرده بودند دیگر نمى‏توانستند ایمان بیاورند، و این همان مهر نهادن بر دل‏ها است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 257 قالب : تفسیری موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نوع «ما» در کلمه «بما»
از ظاهر آیه چنین بر مى‏آید که کلمه «بما» متعلق به جمله «لیؤمنوا» است، و بنا بر اینکه چنین باشد، حرف «ما» موصوله خواهد بود. جمله «فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ و هرگز ایمان نمى‏آوردند به چیزى که قبلا تکذیبش کرده بودند» (یونس/74) هم که همین مضمون را افاده مى‏کند مؤید موصوله بودن لفظ «ما» است. براى اینکه این معنا در آیه مذکور روشن‏تر به چشم مى‏خورد، چون که دارد: «بِما کَذَّبُوا بِهِ» و ضمیر «ها» در «به» دلیل روشنى است بر اینکه لفظ «ما» موصوله است، بنا بر این برگشت معناى آیه به این مى‏شود که: ایشان تکذیب کردند آنچه را که بار اول به آن دعوت شدند، و در بار دوم هم که از راه نبوت دعوت شدند ایمان نیاوردند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 257 و 258 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مهر زدن بر قلب کفار
آیه مورد بحث دنباله‏اى دارد که مى‏رساند این ایمان نیاوردن ایشان که خود مسبب از تکذیب سابق‏شان بود یکى از مصادیق مهر بر دل داشتن است، و آن دنباله عبارت است از جمله «کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِ الْکافِرِینَ». و مقصود از این جمله که مى‏فرماید: «خداوند اینچنین بر دل‏هاى کفار مهر مى‏زند «این است که خداوند صفت تکذیب انبیاء و لجاجت در مقابل آنها را در دلهایشان راسخ و جایگزین کرده، بطورى که دیگر جایى براى قبول و پذیرفتن دعوت انبیاء (علیهم السّلام) در آن نمانده، چون همه ظرفیت آن مشغول به ضد دعوت آنان است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 258 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : کافر و کافران گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سنت های الهی در ارسال رسل و رفتار مردم در مقابل دعون انبیاء (علیهم السلام)
آیه مورد بحث و آیه بعدیش همان معنایى را مى‏رسانند که دو آیه اول آیات مورد بحث در صدد بیان آن است، زیرا این دو آیه نیز مانند آن دو آیه سنت پروردگار را چنین توصیف مى‏کنند که خداوند نخست آیات و معجزاتى که دلالت کند بر حقانیت اصول دعوت انبیا- از توحید و غیر آن- فرستاده، و به منظور راه یافتن بندگان به در خانه‏اش و آشنا شدنشان به آن درگاه دچار باساء و ضراءشان نموده، پس آن گاه سنت تبدیل سیئه به حسنه را اجراء و در آخر مهر بر دلهایشان مى‏زند.
بنا بر این معنى آیه مورد بحث این مى‏شود که: انبیاى آنها به سویشان آمدند و لیکن از آنجایى که به آیات داعیه بر تضرع و بر شکر نعمت ایمان نیاورده بودند و در آن تردید نموده و آن را بر عادت دهر حمل کرده بودند از این رو آیات نازله به انبیاى خود را نیز تکذیب نموده و چون‏ ایشان را به دین حق دعوت کردند زیر بار نرفتند، زیرا خداى تعالى دل‏هاى ایشان را به خاطر تکذیبى که قبلا کرده بودند مهر کرده بود.
خلاصه اینکه ایمان نیاوردن کفار به دعوت انبیاء در اثر مهرى است که خدا بر دلهایشان زد، و مهر خدا هم اثر تکذیبى است که نسبت به دلالت باساء و ضراء و سپس دلالت تبدیل سیئه به حسنه بر وجود صانع روا داشته و گفتند باساء و ضراء کار دهر است.
آیه شریفه «وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ» (یونس/13) و همچنین آیه «ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ- یعنى نوح (علیه السّلام)- رُسُلًا إِلى‏ قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ کَذلِکَ نَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ» (یونس/74) نیز همین معنا را مى‏رساند. پس اینکه در آیه مورد بحث فرمود:
«فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ» تفریع بر جمله «وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ» است، و منظور از «ما کذبوا» همان آیات آفاقى و انفسى و دلائل روشنى است که انبیاء به وسیله آنها به سوى خدا دعوتشان مى‏کردند، زیرا همه اینها آیات خدایند. و منظور از تکذیب سابق آنان تکذیب و زیر پا گذاشتن حکم عقل است. و منظور از ایمان نیاوردن در مرحله دوم نپذیرفتن دعوت انبیاء است، چون قبل از اینکه انبیاء آنان را به دین توحید دعوت کنند عقول خود آنان با مشاهده آیات خدایى حکم مى‏کرد به مربوب بودن آنان براى پروردگار متعال و اینکه جز پروردگار رب دیگرى برایشان نیست، پس کفار قبل از ایمان نیاوردن به انبیاء حکم عقل خود را تکذیب کرده‏اند. و به این اعتبار معناى آیه مورد بحث این خواهد بود که: کفار به آیاتى که انبیاء، آنان را به وسیله آن آیات تذکر مى‏دهند ایمان‏آور نیستند، براى اینکه به آیاتى هم که عقولشان با آن آیات تذکرشان مى‏داد ایمان نیاوردند، خداوند آن آیات (زلزله، صاعقه و امثال آن) را فرستاد تا به حکم عقل به درگاه پروردگارشان ملتجى شده و قدر عافیت را دانسته شکر آن را بهتر بجا آورند، و لیکن بجا نیاوردند، و گفتند این تحولات مربوط به طبیعت است.
از این روى باید گفت منظور از عهدى که در آیه «وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ» است همین احکامى است که خداوند به عقل آنان داده که یکى از آن احکام این است که جز او را نپرستند: «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» (اسراء/23) و قهرا منظور از فسق هم مخالفت و خروج از حکم عقل و وفا نکردن به این عهد خواهد بود.
نکته اینکه حکم عقل را سابق بر حکم انبیاء دانست این است که احکام عقلى عهدهایى است که خداى سبحان در حین خلقت بشر و آن روزى که پدر بشر را صورتگرى مى‏کرد از وى گرفت، آن روز بعد از آنکه آدم را که در حقیقت الگوى انسانیت بود آفرید و ملائکه را مامور به سجده بر او کرد و او را در بهشت منزل داد و پس از آن مامورش کرد تا به زمین فرود آید و از او عهد و پیمان گرفت که او و ذریه او تنها وى را بپرستند، و چیزى را در پرستش شریک او نگیرند، البته در آن روز چیزهایى را هم مقدر نمود و سرنوشت‏هایى هم تعیین کرد، که اقتضاء داشت گروهى هدایت شوند و گروه دیگرى از نعمت هدایت محروم بمانند، و همین طور هم شد، وقتى بشر اولى به زمین فرود آمد و ذریه‏اش شروع به سیر در مسیر زندگى دنیوى کرد، عده‏اى هدایت یافته و عده دیگرى از وفاى عهد خدا سر باز زدند، و همچنین در انکار خود اصرار ورزیدند تا آنجا که خداوند بر دلهایشان مهر نهاد و ضلالت در دنیا به بیانى که در تفسیر آیه «کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ فَرِیقاً هَدى‏ وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ» (اعراف/30) گذشت بر آنان حتمى گردید.
بنا بر این معناى آیه این مى‏شود: «فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا اینها ایمان‏آور به دعوت انبیاء نیستند»، «بِما کَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ به خاطر اینکه عهد نخستین را نپذیرفتند»، «وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ما از بیشترشان وفاى به عهد نخستین را ندیدیم»، «وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ بلکه یافتیم بیشترشان را فاسق، یعنى خارج از حکم آن عهد».
البته این معناى دیگرى است براى آیه، و لیکن با معنایى که در سابق براى آیه کردیم منافاتى ندارد، براى اینکه این دو معنا در طول هم قرار دارند نه در عرض، تا متعارض و متنافى باشند. معناى دوم راه سعادت و شقاوت انسان را به مقتضاى قضا و قدر الهى امرى مقدر و معین مى‏داند، و معناى اول سعادت و شقاوت او را در دنیا امرى ممکن و در تحت اختیار و انتخاب او مى‏داند، و این دو با هم هیچ منافاتى ندارند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 258- 263 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سنت‌های خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  روح پیمان شکنی در مخالفان پیامبر - آذر خوشقدم
از ضعف های اخلاقی مخالفان پیامبر که باعث گمراهی و نابودی آنها گردیده ، پیمان شکنی بیان شده است . ممکن است این عهد و پیمان اشاره به عهد فطری باشد که خداوند به حکم آفرینش از همه ی بندگان خود گرفته است و نیز ممکن است اشاره به پیمان هایی باشد که پیامبران الهی از مردم می گرفتند که بسیاری از مردم آن را می پذیرفتند و سپس می شکستند . به هر صورت روح پیمان شکنی و تمرد و خروج از نظامات آفرینش و قوانین الهی یکی از عوامل مخالفت با پیامبران و ایستادگی و پافشاری آنها در این بی ایمانی و نیز اصرارشان در پوییدن راه کفر و نفاق و گرفتار شدن آنها به عواقب شوم بود . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : قرآن کریم گوینده : آذر خوشقدم
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.