از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید پیام ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  غَضْبانَ أَسِفاً - سيد علي بهبهاني
وجود مبارک موسای کلیم برهانی که اقامه کرده بود این بود که خدا آن است که با بندگان حرف بزند عده‌ای که مستکبرانه زندگی می‌کنند طاغیانه به سر می‌برند اگر یک مختصری از امکانات مادی برخوردار باشند با دیگران سخنی نمی‌گویند اما خدا با اینکه ذوالجلال و الاکرام است .. العز و الکبریاء با بندگانش حرف می‌زند منتها حالا سخن گفتن خدا به یکی از سه راه است یا بلا واسطه یا من وراء حجاب او یرسل رسولا لکن نسبت به بعضی‌ها در قیامت دارد که اخسئوا و لا تکلموا نه اجازه می‌دهد آنها حرف بزنند نه با آنها سخن می‌گوید اینها که عمری کلام خدا را نبذوه وراء ظهورهم اینها کسانی‌اند که لا یکلمهم الله یوم القیامة و لا ینظر الیهم با آنها سخن نمی‌گوید اگر آنها بخواهند عذر خواهی هم بکنند خدا می‌فرماید اخسئوا و لا تکلمون لا یوذن لهم فیعتذرون یک تبهکار اگر اجازه داشته باشد عذر خواهی بکند از نظر روانی یک مقدار سبک می‌شود در قیامت به بزهکاران مصر اجازه اعتذار همنمی‌دهند لا یوذن لهم فیعتذرون پس نه تنها ذات اقدس اله با آنها حرف نمی‌زند ﴿لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ﴾ بلکه به آنها هم اجازه گفتن نمی‌دهد اخسئوا و لا تکلموا از یک سو ﴿لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ﴾ از سوی دیگر اما اینکه در مرحله دوم از اعمال غضب القی الالواح یک سخنی از ابن عباس و دیگران نقل شده است که این الواح به هفت قسمت تقسیم شده بود شش قسمتش مربوط به تفصیل کل شیء بود قسمت هفتم مربوط به هدایت بود آن اقسام سته با این القاء الواح به آنها رفت فقط یک قسمش مانده این یک چیز بسیار بعیدی است اثباتش سخت است گذشته از اینکه قرآن کریم وقتی جریان موسی را (سلام الله علیه) و الواح موسی و تورات موسی را شرح می‌کند این توراتی که در دسترس بنی اسرائیل قرار گرفت همان را می‌گوید که تفصیلا لکل شیء فرقان است تفصیل کل شیء است و مانند آن نه اینکه در الواح بود و همین که آمد برخورد کرد دید عده‌ای بت پرستی می‌کنند و گوساله پرستی را ترویج می‌کنند الواح را انداخت و ستایش به آسمان رفت و از بین رفت یکی‌اش مانده ﴿وَ أَلْقَى اْلأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ﴾ این سر هارون (سلام الله علیه) را گرفتن گفتند گاهی برای آن است که با او نجوا بکند که اسراری که در طور مشاهده کرده است با او در میان بگذارد و بین اعراب هم اینچنین اخذ راسی رواج داشت چه اینکه بین عبری را هم مثلاً رواج داشت این ناتمام است برای اینکه ظاهرش با نکوهش و با اعتراض همراه است نه اینکه سر او را گرفته می‌خواهد اسرار کوه طور را با او در میان بگذارد منظور از اخذ راس اخذ شعر راس است الان هم اگر موی سر کسی را بکشند می‌گویند سرش را کشیده اگر جامه آستین کسی را بکشند می‌گویند دستم را رها کن دستم را گرفته این منظور خود راس نیست یعنی موی سرش را گرفته کشیده در بعضی از قسمتها هم دارد که نظیر سورهٴ مبارکهٴ طه که سر و لحیه او را گرفته است که گفت آیه 94 سوره طه این است که ﴿قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی﴾ آن موی سر و صورتش را گرفته اینجا هم که دارد اخذ براس اخیه منافات ندارد که لحیه را هم گرفته باشد چون یک وقتی رأس در مقابل لحیه است سر در مقابل صورت ااست یک وقتی می‌گویند در غسل ترتیبی سرتان را بشویید اینجا که سر در مقابل صورت نیست اما در وضو می‌گویند سر را مسح بکشید صورت را غسل کنید این تقابل تفصیل قاطع شرکت است اما در غسل ترتیبی می‌گویند سرتان را بشویید سر دیگر در مقابل صورت نیست آنجا گاهی سر در مقابل صورت است نظیر آیه سوره طه که گفت ﴿لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی﴾ گاهی نه مجموع سر و صورت است نظیر ﴿أَخَذَ بِرَأْسِ أَخیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ﴾ مطلب دیگر این است که تعبیری که قرآن کریم دارد و همچنین دعایی که موسای کلیم (سلام الله علیه) دارد از‌ها رون به عن وان برادر یاد می‌کند مکرر موسای کلیم از هارون (سلام الله علیهما) به عنوان برادر یاد می‌کند ﴿إِنّی لا أَمْلِکُ إِلاّ نَفْسی وَ أَخی﴾ یعنی اخی هم لا یملک الا نفسه که از هارون هم به عنوان برادر یاد می‌کند قرآن هم که می‌خواهد از هارون یاد کند می‌فرماید که ﴿وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخیهِ﴾ موسای کلیم (سلام الله علیه) هم وقتی می‌خواهد دعا بکند عرض می‌کند ﴿رَبِّ اغْفِرْ لی وَ ِلأَخی﴾ اما هارون (سلام الله علیه) وقتی می‌خواهد ندا کند نمی‌گوید یا اخی می‌گوید یابن ام این نه برای اینکه اینها برادران امی بودند گفتند اینها برادران ابوینی بودند لکن نام مادر بردن به دو دلیل انگیزه ایجاد می‌کند دلیل اول اینکه مادر محور رحامت است اصولا اگر زن نبود ارحامی هم در کار نبود ارحام را ارحام می‌گویند برای اینکه محور این ارحام آن رحم است دیگر وگرنه اسلاب که نمی‌گویند که صله رحم بکنید اگر رحم نبود و زهدان مادر نبود رحامتی در کار نبود ارحامی پدید نمی‌آمدند و چون مادر محور وصل و عاطفه و دوستی و مهر است ارحام از اینجا نشأت می‌گیرد صله رحم از اینجا نشأت می‌گیرد و مانند آن این که عرض کرد یابن ام برای اینکه عاطفه انگیز است این آهنگ دوم اینکه شخص موسای کلیم (سلام الله علیه) از مادر به عنوان بهشت یاد می‌کرد می‌گفتند خیلی به مادر علاقمند بود برای اینکه آن مادری که ﴿اوحینا الی ام موسی﴾ او داشت دیگران نداشتند آن مادری که تمام این تلاشها را با وحی الهی انجام داشت وگرنه اگر آن مادر مادر عادی بود خب این هم کشته می‌شد دیگر آن مادر وحی یاب جا برای تقدیس دارد وقتی موسای کلیم از مادر یاد می‌کرد می‌گفت جنة بهشت است خب البته آن مادر بهشت است خب حالا گذشته از اینکه «الجنة تحت اقدام امهاتکم» این است حالا این گذشته از اینکه احترام مادر را تفهیم می‌کند می‌فرماید خط مشی مادر در بهشتی شدن فرزند اثر دارد کدام بچه بهشتی می‌شود آن بچه‌ای که خط مشی مادرش درست باشد الجنة تحت اقدام امهاتکم خب به هر تقدیر فرمود که ﴿أَخَذَ بِرَأْسِ أَخیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ﴾ اما هارون (سلام الله علیه) عرض نکرد یا اخا موسی هر جا یاد می‌کند هارون اخی اشدد به عزری در آن مناجات و خواسته هایی که با خدا دارد ﴿رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی﴾ به اینجا می‌رسد که ﴿وَ اجْعَلْ لی وَزیرًا مِنْ أَهْلی هارُونَ أَخی اشْدُدْ بِهِ أَزْری﴾ و مانند آن ﴿وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری﴾ همه جا از هارون به عنوان اخ برادر یاد می‌کند لکن هارون (سلام الله علیهما) از موسی به عنوان یابن ام‌ای پسر مادر یاد می‌کند آن به آن د و جهتی است که یاد شده است ﴿قال ابن ام﴾ این منصوب است برای اینکه حرف ندا حذف شد ﴿قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونی﴾ در سورهٴ مبارکهٴ طه آنجا گرچه نفرمود که موسی نسبت به هارون چه کرد لکن از تضرع هارون برمی‌آید که موسی با او چه کرد در سورهٴ مبارکهٴ طه آیه 92 به بعد موسای کلیم به هارون (سلام الله علیهما) فرمود ﴿قالَ یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلاّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْری﴾ دیگر ندا رد سرش را گرفته محاسنش را گرفته موی سرش را گرفته به طرف خودش کشیده لکن از تضرع و ندای هارون برمی‌آید که موسی با او چه کرد ﴿قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی﴾ آنجا در برخورد موسی و هارون نفرمود موسی و هارون چه کرد لکن از تضرع هارون برمی‌آید که موسی با او چه کرد در اینجا به عکس است در اینجا یعنی در سورهٴ مبارکهٴ اعراف فرمود موسی به هارون چه کرد و اخذ براس اخیه یجره الیه دیگر در ندا و مناجات و تضرع هارون نسبت به موسی (سلام الله علیهما) آن جمله را که ﴿لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی﴾ دیگر نقل کرد پس تفاوت سوره اعراف و طه این استن که در سوره اعراف فرمود موسی با هارون چه کرد لکن در تضرع و درخواستی که هارون از موسی دارد آن صحنه را دیگر بازگو نکرد ولی در سورهٴ مبارکهٴ طه نفرمود موسی به هارون چه کرد لکن از درخواست هارون برمی‌آید که موسی با او چه کرد به هر تقدیر در آیه محل بحث سوره اعراف فرمود که هارون (سلام الله علیه) و به موسی (علیه السلام) گفت ﴿قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونی﴾ یعنی مرا ضعیف تلقی کردند ﴿وَ کادُوا یَقْتُلُونَنی﴾ نه اینکه من نگفته با شم خب اگر وجود مبارک هارون ساکت بود و تماشاچی بود که استضعاف معنا نداشت جعله ضعیفا معنا نداشت و مبادرت به مقدمات قتل او معنا نداشت معلوم می‌شود مبارزه کرده نهی از منکر کرده گفته تا به آن مرحله آخر رسیده ...
فرمود ممک بود مرا بکشند و من خلیفه تو بودم باید در غیاب و حفظ می‌کردم دوم اینکه اگر من وارد عمل می‌شدم حالا کشتن من هیچ این تفرقه را چکار می‌کردیم بالأخره اگر من را از پا درمی‌آوردند یک عده به حمایت من یک عده هم به حمایت آن عجل یک اختلاف داخلی بود سامری هم از یک طرف می‌کشید این را که آن بحث دیگر است که هارون عرض کرد من می‌ترسم ﴿إِنّی خَشیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ تو عامل تفرقه شدی بالأخره یک ملت متفرق به جان هم می‌افتند و کسی از آنها نمی‌ماند اما یک ملت کافر بالأخره به جان خود هم نمی‌افتند یک زندگی به ظاهر مسالمت آمیزی دارند
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : لغوی موضوع اصلی : داستان حضرت موسی (علیه‌السلام) گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خشم و تاسف موسی... - مريم محراب بگي
وَلَمَّا رَجَعَ مُوسى‏ اِلى‏ قَوْمِه‏ غَضْبانَ اَسِفًا قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونى‏ مِنْ بَعْدى‏
به باور «ابن عباس» هنگامى که موسى به سوى قوم بازگشت اندوهگین بود.
امّا به باور «ابودرداء» متأسف و خشمگین بود.
از دیدگاه «ابو مسلم» از کردار قوم خشمگین بود؛ چرا که هردو واژه داراى یک مفهوم است و براى تأکید به کار رفته‏اند.
امّا از دیدگاه برخى دیگر، او پس از بازگشت، از عملکرد زشت قوم خویش خشمگین گردید و بدان جهت که از نیایش با خداى خویش محروم شده بود اندوهناک بود.
او پس از بازگشت فریاد برآورد که: شما پس از رفتن من به کوه طور دست به کار زشت و ظالمانه‏اى یازیدید.
اَعَجِلْتُمْ اَمْرَ رَبِّکُمْ‏
آیا برفرمان پروردگار خود پیشى گرفتید؟
«ابن عباس» در تفسیر این فراز مى ‏گوید: آیا شکیبایى ننمودید تا وعده خدا فرا رسد و من از میقات بازگردم؟
امّا «حسن» مى ‏گوید: آنان پس از سپرى شدن سى روز، چنین پنداشتند که موسى جهان را بدرود گفته و دیگر شکیبایى ننمودند تا مدت چهل روز که وعده خدا بود به پایان برسد.
به باور «کلبى» منظور این است که آیا براى گوساله پرستى شتاب کردید و شکیبایى ننمودید تا فرمان خدا فرارسد؟
امّا به باور «ابو على» منظور این است که: آیا شما وعده پاداش خدا را با شتابزدگى پشت سرنهادید و به گوساله پرستى روى آوردید؟
وَاَلْقىَ الْاَلْواحَ
و او از شدت خشم و اندوه لوح‏ها را در برابر آنان به زمین افکند.

از پیامبر گرامى آوردند که فرمود:
یرحم اللّه اخى موسى، لیست المخبر کالمعاین...(35)
خدا برادرم موسى را مهرباران سازد، آرى، شنیدن کى بود مانند دیدن! خدا به او خبر داده بود که بنى اسرائیل در غیبت او دستخوش فتنه و انحراف مى ‏گردند و گزارش خدا را هم درست مى ‏دانست، امّا با این وصف آنچه را در دست داشت محکم گرفته بود و با آن‏ها به سوى قوم بازگشت، و با دیدن انحراف بزرگ جامعه ‏اش چنان درخشم و اندوه شد که آنچه را زیر بغل داشت بر زمین افکند.
وَ اَخَذَ بِرَأْسِ اَخیهِ یَجُرُّهُ اِلَیْهِ‏
در تفسیر این فراز دیدگاه‏ها یکسان نیست:
1 - به باور «جبایى» منظور این است که موسى سر برادر را گرفت و کشید تا گوساله پرستان دریابند به چه کار زشت و ظالمانه‏اى دست یازده ‏اند. و این کار به هنگام خشم و ناراحتى روى مى ‏دهد.
انسان گاه در اوج خشم لب مى‏ گزد و گاه ریش خود را مى ‏کشد و گاه با دیگرى تند برخورد مى ‏نماید، و موسى با برادرش این گونه برخورد نمود.
یاد آورى مى‏گردد که این کارها در برخى از جامعه‏ها و در عصر و زمانى تحقیر به شمار مى ‏آید و گاه تحقیر و اهانت به شمار نمى‏آید.
2 - مرحوم «مفید» مى ‏گوید: موسى مى‏ خواست ازا ین راه نشان دهد که از کردار آنان سخت خشمگین شده است و بدین وسیله بر آن بود که زشتى کار آنان را برایشان روشن سازد تا دیگر گرد چنین کارهاى ناروایى نگردند.
3 - از دیدگاه برخى او مى ‏خواست برادرش را از قوم جدا و به گوشه‏ اى ببرد و از او درمورد جریان انحراف عقیدتى مردم پرس و جو کند تا از چگونگى عملکرد و واکنش او در برابر گوساله ‏پرستان آگاه گردد؛ به همین دلیل وقتى دریافت که او رسالت خود را بخوبى انجام داده است، او را نیز بسان خودش دعا کرد.
4 - و از دیدگاه برخى دیگر، موسى هنگامى که هارون را در اثر انحراف قوم بسان خودش اندوه زده و ناراحت دید، براى آرامش خاطر او به گونه‏اى سرش را کشید که درد گرفت و پاره‏اى پنداشتند که در اندیشه تحقیر اوست؛ و آنگاه براى نشان دادن بى ‏گناهى او درباره ‏اش دعا کرد.
5 - و پاره ‏اى مى ‏گویند: منظور این بود که هارون را از پیروى شایسته و بایسته از خودش نکوهش نماید، چنانکه در آیه دیگرى آمده است که او به هارون گفت: قال یا هارون مامنعک إِذ رایتهم ضلّوا الاّ تتبعنى...
هان اى هارون! هنگامى که دیدى آنان گمراه شدند چه چیز مانع پیروى تو از من گردید؟ [ نظرات / امتیازها ]
منبع : مجمع البیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل گوینده : مریم محراب بگی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  غیرت - سيد مصطفي فاطمي کيا
در برابر انحراف‏هاى فکرى، باید غیرت دینى نشان داد. «غضبان أسفاً» (مانند برخورد امام خمینى (ره) با توطئه‏ى آیات شیطانى سلمان رشدى مرتد) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : حجت الاسلام قرائتی: تفسیر نور قالب : لغوی موضوع اصلی : غیرت گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ابراهیمی (داور) : قالب اعتقادی است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مقام و خویشاوندی - سيد مصطفي فاطمي کيا
ه خاطر مقام و موقعیّت و خویشاوندى، از لغزش دیگران چشم‏پوشى نکنیم. «اخذ برأس اخیه» گاهى توبیخ به موقع نزدیکان و در میان جمع، براى نشان دادن اهمیّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بیگانگان است. «اخذ برأس اخیه» چنانکه خداوند پیامبرش را چنین مورد خطاب قرار داده است. «لئن اشرکت لیحبطنّ عملک و لتکوننّ من الخاسرین» [282] در حالى که هدف، هشدار به دیگران است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : حجت الاسلام قرائتی: تفسیر نور قالب : لغوی موضوع اصلی : خانواده- خویشاوندی گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ابراهیمی (داور) : قالب تفسیری است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  برخورد عاطفی - سيد مصطفي فاطمي کيا
در برابر فرد عصبانى باید برخوردى عاطفى داشت. «یاابن اُمّ» با اینکه موسى و هارون علیهما السلام از یک پدر ومادر بودند، امّا هارون، موسى را فرزند مادر خطاب کرد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : حجت الاسلام قرائتی: تفسیر نور قالب : اخلاقی موضوع اصلی : صبر- شکیبایی گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عجله - سيد مصطفي فاطمي کيا
نباید بر امر و فرمان الهى پیشى گرفت. «أعجلتم أمر ربّکم» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : حجت الاسلام قرائتی: تفسیر نور قالب : اعتقادی موضوع اصلی : اطاعت غلط- پیروی غلط گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سکوت در برابر ظلم - سيد مصطفي فاطمي کيا
سکوت و بى‏تفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم‏سنگ ظالم قرار مى‏دهد. «لاتجعلنى مع القوم الظالمین» هارون سکوت را ظلم مى‏دانست، لذا فرمود: من سکوت نکردم، بلکه آنان مرا بایکوت و تهدید به قتل نمودند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : حجت الاسلام قرائتی: تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : ظلم گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ارتداد و ارتجاع - سيد مصطفي فاطمي کيا
از آفات هر انقلاب و حرکت اصلاحى، ارتداد و ارتجاع مى‏باشد. «بئسما خلفتمونى» (پس رهبر باید آن را پیش‏بینى کرده و پیشگیرى کند.) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : حجت الاسلام قرائتی: تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : ارتداد گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.