وَلَمَّا رَجَعَ مُوسى اِلى قَوْمِه غَضْبانَ اَسِفًا قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونى مِنْ بَعْدى
به باور «ابن عباس» هنگامى که موسى به سوى قوم بازگشت اندوهگین بود.
امّا به باور «ابودرداء» متأسف و خشمگین بود.
از دیدگاه «ابو مسلم» از کردار قوم خشمگین بود؛ چرا که هردو واژه داراى یک مفهوم است و براى تأکید به کار رفتهاند.
امّا از دیدگاه برخى دیگر، او پس از بازگشت، از عملکرد زشت قوم خویش خشمگین گردید و بدان جهت که از نیایش با خداى خویش محروم شده بود اندوهناک بود.
او پس از بازگشت فریاد برآورد که: شما پس از رفتن من به کوه طور دست به کار زشت و ظالمانهاى یازیدید.
اَعَجِلْتُمْ اَمْرَ رَبِّکُمْ
آیا برفرمان پروردگار خود پیشى گرفتید؟
«ابن عباس» در تفسیر این فراز مى گوید: آیا شکیبایى ننمودید تا وعده خدا فرا رسد و من از میقات بازگردم؟
امّا «حسن» مى گوید: آنان پس از سپرى شدن سى روز، چنین پنداشتند که موسى جهان را بدرود گفته و دیگر شکیبایى ننمودند تا مدت چهل روز که وعده خدا بود به پایان برسد.
به باور «کلبى» منظور این است که آیا براى گوساله پرستى شتاب کردید و شکیبایى ننمودید تا فرمان خدا فرارسد؟
امّا به باور «ابو على» منظور این است که: آیا شما وعده پاداش خدا را با شتابزدگى پشت سرنهادید و به گوساله پرستى روى آوردید؟
وَاَلْقىَ الْاَلْواحَ
و او از شدت خشم و اندوه لوحها را در برابر آنان به زمین افکند.
از پیامبر گرامى آوردند که فرمود:
یرحم اللّه اخى موسى، لیست المخبر کالمعاین...(35)
خدا برادرم موسى را مهرباران سازد، آرى، شنیدن کى بود مانند دیدن! خدا به او خبر داده بود که بنى اسرائیل در غیبت او دستخوش فتنه و انحراف مى گردند و گزارش خدا را هم درست مى دانست، امّا با این وصف آنچه را در دست داشت محکم گرفته بود و با آنها به سوى قوم بازگشت، و با دیدن انحراف بزرگ جامعه اش چنان درخشم و اندوه شد که آنچه را زیر بغل داشت بر زمین افکند.
وَ اَخَذَ بِرَأْسِ اَخیهِ یَجُرُّهُ اِلَیْهِ
در تفسیر این فراز دیدگاهها یکسان نیست:
1 - به باور «جبایى» منظور این است که موسى سر برادر را گرفت و کشید تا گوساله پرستان دریابند به چه کار زشت و ظالمانهاى دست یازده اند. و این کار به هنگام خشم و ناراحتى روى مى دهد.
انسان گاه در اوج خشم لب مى گزد و گاه ریش خود را مى کشد و گاه با دیگرى تند برخورد مى نماید، و موسى با برادرش این گونه برخورد نمود.
یاد آورى مىگردد که این کارها در برخى از جامعهها و در عصر و زمانى تحقیر به شمار مى آید و گاه تحقیر و اهانت به شمار نمىآید.
2 - مرحوم «مفید» مى گوید: موسى مى خواست ازا ین راه نشان دهد که از کردار آنان سخت خشمگین شده است و بدین وسیله بر آن بود که زشتى کار آنان را برایشان روشن سازد تا دیگر گرد چنین کارهاى ناروایى نگردند.
3 - از دیدگاه برخى او مى خواست برادرش را از قوم جدا و به گوشه اى ببرد و از او درمورد جریان انحراف عقیدتى مردم پرس و جو کند تا از چگونگى عملکرد و واکنش او در برابر گوساله پرستان آگاه گردد؛ به همین دلیل وقتى دریافت که او رسالت خود را بخوبى انجام داده است، او را نیز بسان خودش دعا کرد.
4 - و از دیدگاه برخى دیگر، موسى هنگامى که هارون را در اثر انحراف قوم بسان خودش اندوه زده و ناراحت دید، براى آرامش خاطر او به گونهاى سرش را کشید که درد گرفت و پارهاى پنداشتند که در اندیشه تحقیر اوست؛ و آنگاه براى نشان دادن بى گناهى او درباره اش دعا کرد.
5 - و پاره اى مى گویند: منظور این بود که هارون را از پیروى شایسته و بایسته از خودش نکوهش نماید، چنانکه در آیه دیگرى آمده است که او به هارون گفت: قال یا هارون مامنعک إِذ رایتهم ضلّوا الاّ تتبعنى...
هان اى هارون! هنگامى که دیدى آنان گمراه شدند چه چیز مانع پیروى تو از من گردید؟
[ نظرات / امتیازها ]