(یا ایها المدثر):(هان ای روپوش به خود پیچیده ) [ نظرات / امتیازها ]

در اینکه چرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در بستر آرمیده بود که این خطاب او را دعوت به قیام کرد مفسران احتمالات زیادى داده اند:
1 - مشرکان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند، و سران آنها مانند ابوجهل ، و ابوسفیان ، و ولید بن مغیره ، و نضر بن حارث ، و ... به مشورت پرداختند که در برابر سؤ الات مردمى که از خارج به مکه مى آیند، و جسته گریخته مطالبى درباره ظهور پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) شنیده اند چه بگویند؟
اگر هر کدام بخواهند جواب جداگانه اى بدهند، یکى کاهنش خواند، و دیگرى مجنون ، و دیگرى ساحر، این تشتت آراء اثر منفى خواهد گذاشت ، باید با وحدت کلمه به مبارزه تبلیغاتى بر ضد پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بر خیزند! بعد از گفتگو به اینجا رسیدند که بهتر از همه این است که بگویند ساحر است زیرا یکى از آثار پدیده سحر جدائى افکندن میان دو همسر، و پدر و فرزند است ، و پیامبر با عرضه آئین اسلام چنین کارى را انجام داده بود!
این سخن به گوش پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) رسیده سخت ناراحت شده و بیمار گونه ، غمگین به خانه آمد و در بستر آرمید که آیات فوق نازل شده و او را دعوت به قیام و مبارزه کرد.
2 - این آیات از نخستین آیاتى بود که بر پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شد، زیرا از جابر بن عبدالله از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که فرمود: من بر کوه حرا بودم که صدائى برخاست گفت اى محمد! ((تو رسول خدائى ))! به راست و چپ نگاه کردم چیزى ندیدم به بالاى سر نگاه کردم ، فرشته اى را بر عرش در میان آسمان و زمین دیدم ترسیدم ، و به سوى خدیجه بازگشتم ، و گفتم : مرا بپوشانید مرا بپوشانید، و آب سرد بر من بریزید، در این هنگام بود که جبرئیل نازل شد و ((یا ایها المدثر)) را آورد.
ولى با توجه به اینکه آیات سوره بیانگر دعوت آشکار است مسلم مى شود که این آیات حداقل بعد از سه سال دعوت پنهانى نازل شده ، و این با آنچه در روایت فوق آمده است سازگار نیست ، مگر اینکه گفته شود چند آیه آغاز این سوره در آغاز دعوت نازل شده و آیات بعد مربوط به چند سال بعد است !
3 - پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در حال خواب بود و جامه بر خود افکنده بود، جبرئیل نازل شد و او را بیدار کرد و این آیات را بر او خواند که بر خیز و بستر و خواب را کنار بگذار و به انجام رسالت پرداز.
4 - منظور از پوشیدن جامه ، جامه ظاهرى نیست بلکه لباس نبوت و رسالت است ، همانطور که درباره پرهیزگارى لباس تقوى گفته شده است .
5 - منظور از ((مدثر)) کسى است که در گوشه عزلت قرار گرفته ، و در انزوا و تنهائى به سر مى برند، بنابراین آیه مى گوید از انزوا و عزلت به در آى ، و به انذار خلق و هدایت بندگان خدا پرداز.
تفسیر اول از همه این تفسیرهاى پنجگانه مناسبتر به نظر مى رسد.

[ نظرات / امتیازها ]

درس اول ازتلاوت سوره مبارکه مدثر
کوشش کنیم برای ادای برترین تکبیر
ودست یابی به اخرین مرتبه طهارت و وارستگی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿١﴾ قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿٢﴾ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿٣﴾ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿٤﴾ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿٥﴾ وَلا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ﴿٦﴾ وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿٧﴾ ای ردابرسر کشیده برخیز و انذار کن تکبیر بگو و جامه ات را ازهرنظر تطهیرکن و چنین اموری را بزرگ مپندارومنت منه و بیش مخواه وبرای خاطر پروردگارت صبرکن
مزملی که شرح حال او دراولین درس تلاوت سوره مزمل بیان شد تا تحقق دوباره دیدارولقاء محبوب همواره مزمل است و درخوف طرد محبوب و رجاء ایجاب و قبول است وچون با دیدار ووصل مکرر خوفش برطرف شود و امیدواریش به ایچاب محبوب بیشتر شود وراه ورسم وصل شدن را ازراه تجربه بیاید مشتاق وصل دائم است وچون این مهم به مقتضای حکمت محبوب مقدورنیست در غیر ایام وصل مدثر میشود حالت انتظاردارد خوفش کم است و امیدش زیاد خواب وخوراک واستراحت ندارد عزلت طلب و گوشه گیر است درخلوتکده خود ممکن است روی خار وخاک وخاشاک و هرچی بود وهرجا که شد درازبکشد رواندازی به سر کشد و دستها را به هم مماس کرده روی پیشانی گذارد چشم هارا ببندد و گوش به زنگ بماند تا خبرتازه ای از دیداررسد مدثر به جز هنگام وصل همواره درخلوت و جلوت به همین حال است دوحال بیشترندارد یا وصل است ودر عشق بهجت ولذت دیدار و....
(...وَ عَذُبَ فِی مَعِینِ الْمُعَامَلَةِ شِرْبُهُمْ وَ طَابَ فِی مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ وَ أَمِنَ فِی مَوْطِنِ الْمَخَافَةِ سِرْبُهُمْ وَ اطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَى رَبِّ الْأَرْبَابِ أَنْفُسُهُمْ،وَ تَیَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَ الْفَلاحِ أَرْوَاحُهُمْ وَ قَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَى مَحْبُوبِهِمْ أَعْیُنُهُمْ...)
یا قطع است و مدثر و درحال انتظار که ازمحبوب میشنود یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ وَلا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ... وبه این طریق حببیب مورد لطف و محبت خاص محبوب قرارمی گیرد و به اخرین مرتبه تکبیر و طهارت وتقوی هدایت میشود ضلالت بزرگ دیدن امر وصال وبودن بامحبوب وتلاش درخواست برای هرچه بیشتر با او بودن و خوش بودن درلذت عشق وصل او وبرکاتش بادرخواست عاشقانه محبوب برطرف میشود وحبیب به مقام عبودیت نائل میشود درخواست عاشقانه محبوب این است به خاطر پروردگارت برخیز و برو انذارکن درمیان مردم برو و انها را به صراط مستقیم محبوبت هدایت کن فداکاری کن رنج ببر اذیت شو زجر بکش غصه بخور و .... محبوبت را بزرگتر ازین بدان که دائم دروصالش باشی ودرلذت باهاش بودن به سر بری تکبیر بگو و خودت را از تعلق به عشق وصل رهاکن و جامه ات را از الودگی به این خودخواهی بس بزرگ پاکیزه گردان ( لباس و طهارت ان ظاهری دارد وباطنی و مراتبی طهارت ظاهری مثل پاک بودن پاکیزه بودن درشان بودن رنگ مناسب داشتن بلندتر ازقد نبودن بدن نما نبودن و طهارت باطنی لباس تقوی و وارستگی ازهمه تعلقات ) عبد شو وبر رنج فراق ازمحبوبت و انچه درراه او ازدشمنان او بر خودت و خاندانت می اید صبر کن ...و این ایات اگرچه ظاهرا خطاب به پیامبر صلی الله علیه واله وسلم است ولی شکی دران نیست که روی سخن باهمه مومنان و عارفان و سالکان و عاشقان ومحبین و مجذوبین وسحرخیزان و راکعین و ساجدین و ذاکرین وتسبیح کنندگان درهمه ادوار تاریخ است که سحرخیزی و عبادت ونماز درشب و... وسیله است و راه برای اماده شدن برای خدمت و فداکاری و ایثار و ازخودگذشتگی در راه اجرای ایات الهی هرانگونه که محبوب می پسندد لباس رزم باید پوشید و درمیادین مختلف مجاهده با کافران و مستکبران و فرعون صفتان و... مبارزه باید نمود اذیت باید شد حبس و تبعید و محرومیت و... زخم بابد برداشت خون جگر باید شد واگرلازم شد غسل طهارت به خون باید نمود (السَّلامُ عَلى المُغسَّلِ بِدَمِ الجِرَاحِ ) انتخاب زهد وترک لذات دنیوی و خلوت گزیدن و ذکرگفتن و تسبیح چرخانیدن و رکوع و سجود و اه وناله و فغان وگریه و زاری اگر برای لذت و صل و... عیش و نوش با محبوب باشد نوعی ترک لذت برای رسیدن به لذات برتر است واین اوج خودخواهی و وابستگی وتعلق است خدای متعال که نیازی به نماز وذکر و ... انسانهاندارد مخلوقاتی دارد که اززمانیکه انهارا خلق کرده است تاروز فنا ی دنیا وبعدان در رکوع و سجود و... دائمی هستند چنین اموری اگر برای بهره مندی از لذت وصل باشد منتی ندارد ونباید ان را کارخیلی بزرگ و بااهمیتی حساب نمود و درخواست بیشتر انرانمود خدای متعال را باید بزرگتر ازین اموردانست تکبیر باید گفت و دامن خودرا ازچنین الودگی و تعلقی و ان چنان ضلالتی تطهیر یاید نمود این بدان معنی نیست که نباید سحرخیز بود و اهل نماز ورکوع و سجود و... بلکه همه این امور باید نردبانی باشد برای عبد محبوب شدن و رسیدن به عبودیت تام و مطیع کامل خواست محبوب شدن ومجری ایات قرانش بودن ویکی ازخواست های مهم محبوب این است که حبیب درمیادین جبهه و جهاد درهمه عرصه ها وصحنه ها براساس قوت و توان و استعداد خود حاضر باشد ودرراه محبوب ازهرگونه بذل مال وجان و ابرو و... کوتاهی نکند ..ازمضمون ایات فوق چنین برمی اید که درعصر غیبت انکه موفق به دیدارو همنشینی با امام زمان خویش است اگر حقیقتا عاشق مولای خویش باشد ونه در بند لذت دیدار وارامش ناشی ازان باید که ازپیش امام خود برخیزد و در میدان وصحنه رویارویی با دشمنان او حاضر شود و تمام هم و غم وتوان و استعداد خودرا برای فراهم نمودن زمینه بازگشت امام به صحنه حکومت بکارگیرد وهرمدعی دوستی امام هم باید بیشتر به فکر نصرت امام خودباشد وفراهم نمودن زمینه رفع تبعیدش تا دیدارش ودرعالم عشق های مجازی هم کسی که که به شنیدن صدا ویا ردپا یی یا دیدن کمان ابرویی عاشق کسی شده است زمانی در عشق خود صادق است که برای رسیدن معشوق به خواسته هایش باتمام وجود تلاش کند اگرچه خواست معشوقش ترک او باشد عاشقی که به وقت شنیدن جواب رد ازمعشوق برصورت او اسید می پاشد یا...شکی نیست که عاشق خودخواهی خود است خدای تبارک وتعالی به لطف و کرم خود وبا قدرتش مارا موفق به ترک خودخواهی هاو خودپرستی هایمان کند و به راه عبودیت هدایت فرماید انشاء الله تبارک وتعالی
[ نظرات / امتیازها ]