1 - آزادسازى بردگان و هزینه کردن ثروت در این راه، خواسته خداوند از ثروتمندان است.
فکّ رقبة
جمله «یقول أهلکت مالاً لبداً» در آیات پیشین، بیانگر این است که روى سخن در این آیات با ثروتمندان است. «رقبة»; یعنى، گردن و کنایه از تمام بدن است; زیرا با به بند کشیده شدن گردن، تمام بدن اسیر مى شود.
2 - آزادسازى بردگان و سهیم شدن در آزادى آنان، وظیفه اى سنگین، پرارزش و نیازمند همتى والا است.
و ما أدریک ما العقبة . فکّ رقبة
فعل «فَکَّ»; یعنى، آزاد و رها کرد. گفته شده است: مراد از «فکّ رقبة»، کمک به پرداخت قیمت بردگان است (مصباح). بنابراین «فکّ»، شامل «عتق عبد»، «کتابة»، «تدبیر» و پرداخت بخشى از قیمت عبد نیز مى شود.
3 - مالکان برده، در کمک هاى اقتصادى به جامعه، باید آزادسازى بردگان خویش را در اولویت قرار دهند.
یقول أهلکت مالاً لبدًا ... فلااقتحم العقبة ... فکّ رقبة
مفاد این آیه ـ با توجه به آیات پیشین ـ این است که مدعیان انفاق، اگر همچنان بردگان خویش را در بند نگه دارند، روشن مى شود که آنان در ادعاى انفاق گرى، صداقت ندارند.
4 - حذف آزادسازى بندگان از فهرست کمک هاى مالى به جامعه، شیوه اى مطرود در نظام انفاق هاى خداپسند
یقول أهلکت مالاً لبدًا ... فلااقتحم العقبة ... فکّ رقبة
5 - فضیلت آزادسازى بردگان، ویژه نوع خاصى از آنان نیست.
فکّ رقبة
واژه «رقبة»، نکره اى است که به هیچ خصوصیتى مقید نشده است. بنابراین بر هر برده اى قابل تطبیق است.
6 - خداوند، حق آزاد شدن را از هیچ برده اى سلب نکرده و کسى را به بردگى همیشگى، محکوم نکرده است.
فکّ رقبة
7 - پرداخت وجه مورد نیاز اسیران و زندانیان براى آزادسازى آنان، گامى بلند و انفاق سنگین است.
ما العقبة . فکّ رقبة
آزاد سازى بردگان، مصداق آشکار «فکّ رقبة» است; ولى تنها مصداق آن نیست. بنابراین رها سازى هر شخص در بندى، مى تواند مراد آیه باشد.
8 - «إنّ أعرابیّاً قال لرسول اللّه(ص) علّمنى عملاً یدخلنى الجنّة؟ قال: أعتق النَسَمَة و فُکّ الرقبة. قال: أوَ لیستا بواحدة؟ قال له: إنّ عتق الرقبة أن تفرّد بعتقها و فکّ الرقبة أن تُعین فى عتقها...;(1)
مردى بادیه نشین به رسول خدا(ص) عرض کرد: عملى را به من تعلیم ده که مرا به بهشت ببرد. رسول خدا(ص) فرمود: «أعَتِقِ النَّسمةَ و فُکَّ الرقبةَ» آن مرد گفت: آیا «عتق نسمه و فکّ رقبه» هر دو، به یک معنا (آزاد کردن برده) نیست؟ فرمود: نه; «عتق رقبه» آن است که به تنهایى برده را آزاد کنى و «فکّ رقبه» آن است که در آزادىِ برده اى کمک کنى».
[ نظرات / امتیازها ]
گفتهاند که «فکّ رقبة» شمول بیشتری از آزاد کردن برده دارد، چه آزاد کردن یا عتق به صورت کامل صورت میگیرد، در صورتی که فک رقبه به مشارکت با دیگران صورت میگیرد، و در اینکه باب حدیثی مأثور از رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله- روایت شده است. آن حدیث مرفوع از براء بن عازب چنین است: یک اعرابی نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول اللّه؟ عملی به من بیاموز که مرا به بهشت
برساند. پس رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله- گفت: «اگر سخن را کوتاه کنم، مسأله را ناگفته گذاردهام. آزاد کردن بنده و فک رقبه»، اعرابی گفت: مگر هر دو یک چیز نیست! گفت: «نه، آزاد کردن آن است که تنها به آن بپردازی، و فک رقبة شرکت کردن تو در پرداختن بهای برده آزاد شده است، و دیگر رساندن غنیمت به خویشاوند، پس اگر اینکه نباشد، گرسنه را سیر کن، و تشنه را سیراب ساز، و امر به معروف و نهی از منکر کن، و اگر اینها را نتوانی زبان خود را از گفتن جز آنچه نیک است نگاه دار».
[ نظرات / امتیازها ]