مسعود سلطانی
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های مسعود سلطاني (59 مورد)
  سوره طه آیه 124 - ترجمه قرائتی
و هر کس از یاد من روى گرداند، پس همانا براى او زندگى تنگ و سختى خواهد بود و ما او را در قیامت نابینا محشور مى‏کنیم.
  سوره طه آیه 123 - ترجمه قرائتی
(خداوند به آدم وحوا) فرمود: از آن (بهشت و مقام والا) فرود آیید (که) بعضى از شما، دشمن بعض دیگر خواهد بود، پس اگر از جانب من رهنمودى براى شما آمد، پس (بدانید که) هر کس از رهنمود من پیروى کند، نه گمراه مى‏شود و نه تیره بخت.
  سوره طه آیه 122 - ترجمه قرائتی
سپس پروردگارش او را برگزید، پس (لطف خویش را) بر او باز گرداند و او را هدایت کرد.
[ همه تفسیر ها ] تفسیر های مسعود سلطاني (28 مورد)
  سوره طه آیه 122 - تفسیر نور محسن قرائتی
نکته ها
«اجتباء» از «جبایة» به معناى جمع‏آورى و انتخاب و برگزیدن است.
«تاب» اگر با حرف «الى» بیاید، توبه‏ى انسان خواهد بود، مثل جمله «تبت الیک» ولى اگر در کنار حرف «على» قرار گرفت، توبه‏ى خداوند قلمداد مى‏گردد، مانند آیه‏ى فوق یعنى خداوند لطف خودش را بر بنده باز گرداند.
در اینکه مخاطب «اهبطا» چه کسانى هستند، مى‏توان گفت: یا آدم و حوا هستند، یا انسان و شیطان است، و یا آدم و ذریّه او بوده‏اند.
در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نقل شده است که فرمودند: هیچ پیامبرى به اندازه حضرت آدم علیه السلام گریه نکرد.(141) تا پس از نافرمانى توبه کند.
141) تفسیر کبیرفخررازى.
پیام ها
1- در گزینش افراد به سرشت پاک آنها توجّه کنید و یکى دو لغرش را ملاک ردّ انتخاب قرار ندهید. «ثم اجتباه ربّه فتاب علیه»
2- گناه آدم، قبل از بعثت او به مقام پیامبرى بوده است. «ثم اجتباه»
3- زمان، در گزینش نقش دارد. «ثمّ اجتباه» («ثمّ» نشان گذشت زمان است)
4- پذیرش توبه، از شئون ربوبیت الهى است. «ثمّ اجتباه ربّه فتاب علیه»
5 - به جاى طرد نیروهاى خلافکار، آنها را با عفو، جذب و هدایت کنیم. «فتاب علیه و هدى»
6- توبه، زمینه‏ى هدایت است. «فتاب علیه و هدى»
7- پذیرش توبه، مانع بروز آثار وضعى گناه نیست. «فتاب علیه - اهبطا»
8 - یک گناه مى‏تواند نسلى را در هبوط نگه دارد. «اهبطا منها جمیعاً»
9- هبوط بشر، سبب بروز دشمنى‏ها مى‏گردد. «اهبطا... بعضکم لبعض عدّو»
10- اوّلین بشارت به آدم، آمدن رهنمودهاى الهى است که با پیروى از آنها راه براى سعادت و برگشت به بهشت باز مى‏شود. «اهبطا - فمن اتبع ...»
11- آمدن انبیا و هدایت الهى قطعى است. («یأتینّکم» نون تأکید دارد)
12- در مدیریت و تربیت، حتّى اگر بنا به مصالحى فرمان اخراج دادیم باز هم وسیله‏ى رشد وبازسازى او را فراهم کنیم. «اهبطا - یأتینّکم منّى هدى...»
13- کسى جز خداوند نمى‏تواند هادى و راهنماى انسان باشد. «یأتینّکم منّى‏هدى»
14- در جهان مادّیات، بروز تضاد و تزاحم قطعى است، مهم آن است که انسان در این بین خط الهى را گم نکند. «بعضکم لبعض عدو... فمن اتّبع هداى...»
15- انسان‏ها در انتخاب آزادند. «فمن اتّبع»
16- خوشبختى و نجات انسان، در سایه‏ى پیروى از اوامر الهى است. «فمن اتّبع هداى فلایضلّ و لا یشقى»
  سوره طه آیه 120 - تفسیر نور محسن قرائتی
نکته ها
شیطان، نام دیگر ابلیس است. «فسجدوا الا ابلیس... فوسوس الیه الشیطان»
وسوسه شدن آدم، قبل از رسیدن او به مقام نبوّت بوده است.(134)
سیدبن طاووس‏قدس سره در بیان لطیفى مى‏فرماید: شیطان ابتدا با شعار راهنمایى و دلالت به سراغ آدم آمد، «هل ادلّک» وبعد او را تدلیه و وسوسه کرد، «فدلاّهما بغرور»(135)، پس واى به حال ما که شیطان از ابتدا به قصد اغرا و فریب ما مى‏آید. «فبعزّتک لاغوینّهم اجمعین»(136)
کلمه «غَوى‏» از «غَىّ» در برابر رشد است، یعنى راهى که انسان را از مقصد باز مى‏دارد. خداوند درباره‏ى آدم فرمود: «فغوى» امّا درباره‏ى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى‏فرماید: «ما ضلّ صاحبکم و ما غوى»(137)
وسوسه‏ى شیطان، اختیار انسان را سلب نمى‏کند، از این رو بعد از وسوسه شدن، انسان مورد ملامت خود و دیگران قرار مى‏گیرد، در حالى که اگر وسوسه، اختیار انسان‏ها را سلب مى‏کرد، دیگر کسى از آنها انتقاد نمى‏کرد.
گناه حضرت آدم‏
در ارتباط با جمله «عصى آدم ربّه فغوى» چند احتمال داده شده است:
الف: آدم گناه نکرد، بلکه مرتکب ترک اولى شد و«غوى» یعنى رشد نکرد، نه‏اینکه گمراه شد.
ب: نهى آدم از درخت ممنوعه، نهى ارشادى بود، نه نهى مولوى.(138)
ج: «عصیان» هم در ترک واجب بکار مى‏رود و هم در ترک مستحب.(139)
امّا هیچ کدام از این احتمالات مورد پذیرش نیست زیرا؛
اوّلاً: این آیه و آیات مشابه آن صراحت در عصیان آدم دارند.
ثانیاً: دلیلى بر ارشادى بودن نهى نداریم.
ثالثاً: ادعاى نبودن حکم تکلیفى در آن زمان درست نیست، زیرا در این صورت باید بگوییم که شیطان هم مرتکب خلافى نشده و گناه نکرده است.
رابعاً: مگر توبه از کار منهىّ‏عنه با نهى ارشادى معنا دارد؟
خامساً: عصیان در قرآن، تنها به معناى گناه بکار رفته است.
بنابراین بهتر است به سراغ امام معصوم برویم آنجا که مأمون از امام رضا علیه السلام پرسید: اگر پیامبران معصومند، پس معناى آیه «و عصى آدم ربّه فغوى» چیست؟ امام علیه السلام فرمودند: «کان ذلک من آدم قبل النبوة... من الذنوب الّتى تجوز على الانبیاء قبل نزول الوحى علیهم...»(140) یعنى نافرمانى حضرت آدم قبل از بعثت او بوده است و خلافى بوده که ارتکاب آن با مقام نبوّت منافاتى ندارد.134) تفسیر کبیر فخررازى.
135) اعراف، 22.
136) ص، 82.
137) نجم، 2.
138) تفسیر المیزان.
139) تفسیر نمونه.
140) بحار، ج‏11، ص 164 ؛ عیون اخبارالرضا، ج‏1، ص 195.
پیام ها
1- راه نفوذ شیطان، تمایلات انسانى است. «هل ادلّک على شجرة الخلد» (شیطان بر نیازها وخواسته‏هاى آدمى آگاه بوده است لذا آدم را از راه میل به جاودانگى، اغفال کرد. آرى آرزوهاى طولانى ودراز، انسان را به گناه مى‏کشاند.)
2- شیاطین از نام‏ها و عناوین زیبا و جذاب براى انحراف مردم و مقاصد شوم خود استفاده مى‏کنند. «هل ادلّک على شجرة الخلد»
3- دروغ، ابزار شیطان براى فریفتن انسان‏هاست. «هل ادلّک على شجرة الخلد»
4- اگر اولیاى الهى لغزش داشته باشند، فوراً تنبیه مى‏شوند. «فبدت»
5 - ظاهر شدن زشتى‏ها وبرهنگى، اوّلین اثر عصیان آدم بود. «فبدت لهما»
6- پوشش براى انسان، کرامت وزیبایى، وبرهنگى، پستى وزشتى است. «سوءاتهما»
7- لقمه‏ى نابجا، سبب ریختن شرم وحیا و ظهور زشتى‏ها مى‏شود. «فاکلا... فبدت لهما سوءاتهما»
8 - پوشش و پوشاندن شرمگاه، در فطرت تمام انسان‏هاست. «و طفقا یخصفان»
9- مخالفت با امر خدا، مخالفت با رشد وتربیت خود انسان است. «عصى‏آدم‏ربّه»
10- پیامدهاى گناه براى تمامى مرتکبان آن یکسان نیست. «فاکلا... عصى آدم» (با اینکه هر دو نافرمانى کرده و از درخت ممنوعه خوردند، ولى معصیت به آدم نسبت داده شده است.)
11- گناه سبب محرومیت انسان مى‏شود. «عصى... فغوى»
  سوره طه آیه 117 - تفسیر نور محسن قرائتی
نکته ها
گرچه شیطان در اینجا، تنها دشمن آدم و حوا معرّفى شده است، ولى در جاى دیگر به دشمنى او با همه‏ى انسان‏ها هشدار داده شده است. «عدوٌ لکم»(133)
مراد از «تشقى» در اینجا، مشقّت‏هاى زندگى مادّى است که از آیات بعدى استفاده مى‏شود که مى‏فرماید: در بهشت، گرسنگى، برهنگى و تشنگى نیست، یعنى اگر از بهشت بیرون شدید، به مشقّت مبتلا خواهید شد.133) نساء، 92.
پیام ها
1- از بزرگ‏ترین الطاف الهى بر بندگان، معرّفى خطر شیطان است. «هذا عدوٌ»
2- جنگ و دشمنى میان حقّ و باطل، از ابتداى آفرینش انسان وجود داشته است. «هذا عدوٌ لک و لزوجک»
3- زن و مرد، هر دو در تیررس تبلیغات دشمن و وسوسه‏هاى شیطان قرار دارند. «عدوٌ لک و لزوجک»
4- سنّت الهى بر اتمام حجّت با بندگان است. «هذا عدوٌ لک و لزوجک»
5 - زندگى در دنیا، همراه با مشقّت است. «فتشقى»
6- نیازها و خواسته‏هاى اولیّه‏ى انسان در چهار چیز نمود پیدا مى‏کند: گرسنگى و تشنگى که مشقّت درونى است وبرهنگى وبى‏مسکنى که مشقّت بیرونى است و در آیه به هر چهار مورد اشاره شده است. «الاّ تجوع، لاتعرى، لاتظمأ لاتضحى»