کلمه «فضل» به معناى زیادت است، و اگر «عطیه» را فضل مىنامند بدین جهت است که عطاء کننده غالبا چیزى را عطاء مىکند که مورد احتیاج خودش نیست. بنا بر این، اگر در آیه مورد بحث فیضهایى را که خداى تعالى بر بندگانش افاضه فرموده فضل خوانده براى این است که اشاره کند به اینکه خداى تعالى بى نیاز است، نه احتیاج دارد به اینکه چیزى را به خلق افاضه کند و نه به آن خلقى که مورد افاضه اوست نیازمند است (پس هم ایجاد خلق مورد افاضهاش فضل است، و هم افاضه به آنان).
و این نیز بعید نیست که منظور از «فضل خدا» رحمت رحمانیه او و عطائى باشد که بر عامه خلق خود دارد، و منظور از کلمه «رحمت» خصوص افاضهاى باشد که بر مؤمنین از خلقش دارد، چون رحمت سعادت دینى وقتى منضم شود به نعمت عمومى در زندگى مادى- اعم از ارزاق و سایر برکات عامه- مجموع آن رحمت و این نعمت سزاوارتر به فرح و خوشحالى و بجاتر است براى انبساط و سرور، تا یکى از این دو.
توضیح : ممکن است این احتمال را بدینگونه تقویت کنیم که در جمله «بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ» حرف «باء» که باء سببیت است هم بر سر فضل در آمده و هم بر سر رحمت، چون تکرار این حرف اشعار دارد بر اینکه هر یک از فضل و رحمت سببى است مستقل و منظور از هر دو یک چیز نیست، هر چند که در جمله: «فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا» حرف باء بر سر کلمه «ذلک» که اشاره به هر دو است آمده، و آدمى خیال مىکند که منظور از فضل و رحمت یک چیز است، که اشاره را مفرد آورده و نفرموده: «فبذلکما: پس به این دو». و لیکن این مفرد آوردن براى این نبوده که بفهماند منظور از فضل و رحمت یک چیز است، بلکه منظور این بوده که بفهماند سود حاصل از مجموع فضل و رحمت آن قدر بیشتر از سود حاصل از فضل به تنهایى است که جا دارد انسان عاقل فرح و سرور خود را منحصر در آن کند، و در سود حاصل از فضل (منافع مادى و دنیایى) به تنهایى مصرف نکند.
البته این احتمال هم هست که منظور از فضل غیر از رحمت باشد، ولى منظور منافع مادى دنیایى نباشد، بلکه منظور امورى باشد که در آیه قبلى ذکر شده بود، یعنى «موعظه» و «شفاء ما فى الصدور» و «هدى»، و منظور از رحمت خصوص رحمت اخروى خاص به مؤمنین نباشد، بلکه مراد همان معنایى باشد که در آیه قبلى داشت، و آن عبارت بود از عطیه خاصه الهى به مؤمنین یعنى سعادت دنیایى و آخرتى آنان.
و معناى آیه بنا بر این احتمال چنین مىشود: آن موعظه و شفاء ما فى الصدور و هدى که خداى تعالى به عموم انسانها تفضل کرده و آن رحمت که به خصوص مؤمنین داده و آنان را به زندگى طیب رسانیده سزاوارتر است به اینکه به داشتن آن، فرح و سرور داشته باشند تا این اموالى که براى خود جمع مىکنند.
و چه بسا که این وجه به آیه زیر نیز تایید شود که فرموده: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکى مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ» (نور/21)، چون در این آیه تزکیه انسانها را به فضل و رحمت خدا نسبت داده و این به فهم آدمى بعید است که در آیه شریفه تزکیه را مستند به فضل به معناى عطیه عامه (منافع مادى دنیایى) کرده باشد. و باز از مؤیداتى که این وجه را تایید مىکند این است که با روایات وارده در تفسیر آیه سازگار است، و در آن روایات-
که ان شاء اللَّه بزودى از نظر خواننده مىگذرد- آمده که منظور از فضل خداى تعالى در آیه مورد بحث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و منظور از رحمت او على (علیهالسلام) و یا منظور خصوص قرآن است.
[ بستن توضیحات ]