از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معرفى اولیای خدا و بیان آثارى که ولایت آنان دارد
این آیه جمله‏اى است استینافیه (یعنى سخنى از نو آغاز کرده) چیزى که هست با غرض سوره که همان دعوت به ایمان آوردن به کتاب خدا و تشویق اعتقاد به توحید خدا به معناى وسیعش مى‏باشد، ارتباط دارد.
و از آنجا که مطلب اهمیت داشته، آیه را با لفظ «ألا: آگاه و به هوش باشید» افتتاح کرده، و این کلمه به منظور هشدار بکار مى‏رود، و خداى سبحان در این آیه و دو آیه بعدش مطلب مهمى آورده و آن عبارت است از معرفى اولیایش و بیان آثارى که ولایت آنان دارد و خصائصى که مختص به ایشان است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 129 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معناى «ولایت» و مراد از ولایت خدا
کلمه «ولایت» هر چند که اهل لغت معانى بسیارى براى آن بر شمرده‏اند، لیکن اصل در معناى آن بر طرف شدن واسطه در بین دو چیز است، به گونه‏اى که بین آن دو، واسطه‏اى که از جنس آنها نیست وجود نداشته باشد (که در این صورت هر یک ولى دیگرى محسوب مى‏شوند).

پس، وقتى مى‏گوئیم خداى تعالى ولى بنده مؤمنش مى‏باشد، معنایش این است که آن چنان وصل به بنده است و آن چنان متولى و مدبر امور بنده است که هیچ کس دیگرى این چنین ارتباطى را با آن بنده ندارد، او است که بنده را به سوى صراط مستقیم هدایت مى‏کند، امر
مى‏کند، نهى مى‏کند، به آنچه سزاوار است وا مى‏دارد، از آنچه نکوهیده است باز مى‏دارد و او را در زندگى دنیایى و آخرتیش یارى مى‏کند. هم چنان که از این طرف نیز مى‏گوئیم مؤمن واقعى ولى خدا است، زیرا آن چنان وصل به خدا است که متولى اطاعت او در همه اوامر و نواهى او است، و تمامى برکات معنوى از قبیل هدایت، توفیق، تایید، تسدید و به دنبالش اکرام به بهشت و رضوان را از خداى تعالى مى‏گیرد.پس، اولیاى خدا- به هر حال- تنها مؤمنین‏اند، زیرا خداى تعالى خود را ولى آنان در حیات معنویشان دانسته و فرموده: «وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ» (آل‌عمران/68).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 129 و 130 قالب : تفسیری موضوع اصلی : ولایت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نفى ترس و اندوه برای اولیای خدا هم در دنیا و هم در آخرت
خوف همیشه از اینجا سرچشمه مى‏گیرد که نفس، احتمال ضررى را بدهد که ضرر او است، و از این راه اندوه به دل وارد مى‏شود که آدمى چیزى را که دوست داشته از دست بدهد، و یا چیزى را که کراهت داشته گرفتارش شود. و خلاصه، خوف و اندوه به خاطر از دست دادن نفع و یا برخورد با ضرر دست مى‏دهد، و تحقق این خوف و اندوه وقتى قابل تصور است که آدمى براى خود ملک و یا حقى نسبت به آن چیزى که از آن خوف و اندوه دارد قائل باشد، مثلا خود را مالک فرزند و یا جاه، و یا آنها و غیر آنها را متعلق حق خود بداند، و اما چیزى را که مى‏داند به هیچ وجه بین او و آن چیز علقه و رابطه‏اى نیست، هیچ وقت در باره آن نه ترسى پیدا مى‏کند و نه اندوهى.

و بر این حساب اگر کسى را فرض کنیم که معتقد است به اینکه تمامى عالم و تک تک موجودات آن و حتى وجود خودش ملک مطلق خداى سبحان است و احدى در این ملکیت شریک او نیست قهرا خود را نیز مالک هیچ چیز نمى‏داند، و هیچ چیزى را متعلق حق خود به حساب نمى‏آورد تا در باره آن دچار خوف و یا اندوه گردد، و این حالت همان وضعى است که خداى تعالى اولیاى خود را به داشتن آن توصیف نموده و فرموده:« أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 132 تا 136 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اولیاء اللَّه چه کسانى‏اند؟
شخصى از امام امیر المؤمنین، على بن ابى طالب (علیه‌السلام) معناى آیه «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» را پرسید و عرضه داشت: اولیاء اللَّه چه کسانى‏اند؟ امام علی (علیه‌السلام) فرمود: اولیاى خدا مردمى هستند که عبادت را خالص براى خدا بجا آورند، و به باطن دنیا نظر کنند، در حالى که سایر مردم تنها ظاهر آن را مى‏بینند، اولیاى خدا آثار دیررس زندگى را شناختند در حالى که سایر مردم مغرور به آثار زودرس آن شدند و به دنبال این شناخت چیزى را که فهمیدند بزودى ترکش خواهند کرد رها نمودند، و از دنیا آنچه را که فهمیدند بزودى مایه مرگ و هلاکت آنان خواهد شد از نظر انداخته، تحت تاثیر آن قرار نگرفتند.

آن گاه فرمود: هان اى کسى که خود را با دنیا مشغول ساخته‏اى و دامهایى براى بدست آوردن آن نصب کرده به طرف آن مى‏دوى و در آباد کردن آنچه بزودى خراب خواهد شد تلاش مى‏کنى، آیا آرامگاه پدرانت را در خاکهاى کهنه و پوسیده ندیدى و آیا به خوابگاه فرزندانت در زیر سنگها و خاکها برنخوردى چقدر بیمار را عیادت کردى و با دو دست خود برایش دوا جوشاندى و درست کردى، حال و وضعشان را براى پزشکان تشریح مى‏نمودى، و از دوستان خواهش مى‏کردى که از جرم آنان بگذرند و آنان را حلال کنند و دیدى که تلاشت سودى به حال آنان نکرد و دوایت آنان را نجات نداد.

علامه طباطبایی: این روایات در مقام معنا کردن ولایت است، و همه آنها با بیانى که ما در تفسیر آیه آوردیم منطبق مى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 142 قالب : روایی موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  روش زندگی اولیای خدا
امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: در کتاب على بن الحسین (علیه‌السلام) چنین یافتیم که در تفسیر این آیه فرموده: مشمولین این آیه وقتى اولیاى خدا هستند و خوف و اندوهى ندارند که واجبات خداى را انجام دهند، و به سنت‏هاى رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) عمل کنند و از حرامهاى خدا بپرهیزند و از لذائذ نقد و فریبنده دنیا زهد بورزند و به آنچه در نزد خداى تعالى است دل بسته و علاقه‏مند باشند، و رزق حلال و پاک خدا را بدست آورند، و منظورشان از کسب، این تفاخر و تکاثر (که بین دنیاپرستان هست) نبوده باشد و آن گاه از آنچه به دست آورده‏اند حقوق واجبى که به گردنشان هست بپردازند، اینها هستند آن کسانى که خدا در آنچه کسب مى‏کنند برکت قرار مى‏دهد، و در آنچه براى آخرت خود از پیش مى‏فرستند پاداش مى‏دهد.

علامه طباطبایی: این روایات در مقام معنا کردن ولایت است، و همه آنها با بیانى که ما در تفسیر آیه آوردیم منطبق مى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 142 و 143 قالب : روایی موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  چه کسی از ناحیه خدا مستحق ولاء او خواهد شد؟
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: بنده خدا حق صریح ایمان را دارا نمى‏شود مگر وقتى که خدا را دوست بدارد و هر که و هر چه را دوست مى‏دارد به خاطر خدا دوست بدارد، و هر که و هر چه را دشمن مى‏دارد به خاطر خدا دشمن بدارد، که اگر چنین باشد آن وقت است که از ناحیه خدا مستحق ولاء او خواهد شد ....

علامه طباطبایی: این روایات در مقام معنا کردن ولایت است، و همه آنها با بیانى که ما در تفسیر آیه آوردیم منطبق مى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 143 قالب : روایی موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  آثار ولایت اولیای خدا
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: اولیاى خدا کسانى هستند که مردم با دیدن آنان به یاد خدا مى‏افتند.

علامه طباطبایی: جا دارد این روایت را حمل کنیم بر اینکه مى‏خواهد یکى از آثار ولایت اولیاى خدا را بیان کند، نه اینکه خواسته باشد بفرماید: هر کس چنین باشد از اولیاى خدا است، مگر آنکه خواسته باشد بفرماید: اولیاى خدا در تمامى احوال و اعمالشان چنین هستند. و در معناى این حدیث آن روایتى است که در تفسیر همین آیه (الدر المنثور، ج 3، ص 310) از ابى الضحى و سعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) روایت شده که فرمود: وقتى دیده مى‏شوند بینندگان به یاد خداى تعالى مى‏افتند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 143 قالب : روایی موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ولایت - سيد علي بهبهاني
ولایت همان آن قرب است وَلْیْ در کنار چیزی و قرب چیزی قرار گرفتن است به اموری که فاصله بین آنها نیست می‌گویند اینها متوالی هستند یعنی در کنار هم هستند فاصله‌ای در بین اینها نیست اگر بنده‌ای از فرمان و دستورهای خدای سبحان فاصله نداشته باشد این ولی خدا است یعنی تنها از عوامل الهی اطاعت کند نه چیز دیگر و اگر چنین انسانی مورد لطف خدا است بر اثر ولایت خدا است که خدا مدبّر او است مربّی او است و کارهای او را به عهده می‌گیرد پس هم خدا بلاواسطه مدبّر و مربّی او است میشود والی او لذا ﴿الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور﴾ و هم اینگونه از مردان الهی ولی الله هستند برای اینکه فقط در کنار دستور خدای سبحان هستند فرمود ﴿فلا و ربک لایؤمنون حتی یحکموک فی ما شجر بینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما﴾ فرمود مومنان وقتی ایمانشان کامل می‌شود که در مشاجرات تو را حَکَم قرار بدهند مشاجره را مشاجرات می‌گویند برای اینکه این آرای گوناگون و فتاوای مختلف و نظرهای متنوع مثل شاخه‌های شجر در هم می‌تند این حالت را می‌گویند مشاجره که این آرای متضارب شجر گونه است که در هم می‌رود بالاخره تا میوه بدهد در مشاجرات اگر کسی فتوای الهی را و قول خدا را مرجع خود بداند فقط تابع او است فرمود اینها هرگز ایمانشان کامل نمی‌شود ﴿فلا و ربک لایؤمنون حتی یحکموک فی ما شجر بینهم﴾ در مشاجرات اعتقادی در مشاجرات اخلاقی مشاجرات حقوقی و فقهی تو را مرجع قرار می‌‌دهند به محکمه تو مراجعه کنند و بعد هم سکینه و وقار پیدا کنند مطمئن بشوند و راضی بشوند ﴿ثم لایجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما﴾ چنین انسانی در تحت فرمان خدا کار می‌کند بین او و دستور الهی و حکم خدا فاصله نیست این در ولیْ و کنار و قرب حکم خدا است پس چنین انسانی ولی خدا است چه اینکه ذات اقدس اله ولی او است کار او را به دیگری واگذار نمی‌کند این قرب متقابل باعث برقراری ولایت متقابل است هم اینها ولی الله هستند هم ذات اقدس اله ولی اینها است مطلب بعدی آن است که چنین افرادی هیچ خوف و حزنی ندارند برای اینکه خوف و حزن بالاخره به یک تعلقی تکیه کرده است انسان وقتی مالک چیزی باشد به چیزی دل بسته باشد این گرفتار خوف و حزن است اگر چنانچه در گذشته چیزی از اینها را از دست داده باشد هم اکنون غمگین است و اگر احتمال بدهد در آینده چیزی را از دست بدهد این احتمالش قابل توجه باشد هم اکنون هراسناک است ولی اگر یک کسی به چیزی دل نبسته باشد و همه را ملک خدا بداند و خود را مالک نداند این نه خوفی دارد نه حزنی الآن فرض کنید یک باغی در یک کشور دوری غرس شده است میوه‌ای دارد مال یک شخصی است انسانی که دیوانه است نه نسبت به میوه‌های آن خائف است نه محزون برای اینکه در اثر تگرگ و تندباد بعضی از میوه‌های آن ریخته باشد این الان غمگین نیست یا احتمال بدهد طوفانی می‌آید آینده شاخه‌های این درخت را می‌شکند این هم اکنون هراسناک نیست برای اینکه دل نبسته به او ارتباطی ندارد مومنی که در تحت ولایت ذات اقدس اله است همه چیز را مِلک و مُلک خدا می‌داند ﴿لله ملک السموات والارض﴾ و خود را هم عاریه می‌داند و آنچه در دست خود می‌بیند مِلک و مُلک ذات اقدس اله است چون دل نبسته است بنابراین نه خائف است نه هراسناک و اندوهناک مگر اینکه خدای سبحان دستوری بدهد دربارهٴ یک چیزی که او غمگین بشود یا خوشحال بشود دستور خدا هم این است که ﴿و لمن خاف مقام ربه جنتان﴾ یا ﴿وامّا من خاف ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی المأوی﴾ این را چون خدا دستور داد این همیشه خائف است که مبادا از فیض ذات اقدس اله محروم بماند بنابراین سرّ اینکه ولی خدا خائف و محزون نیست مشخص می‌شود [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ولیّ خدا هیچ حزنی ندارد هیچ خوفی ندارد - سيد علي بهبهاني
اطلاق این آیه منافات ندارد با بعضی از مقاطعی که در آیات دیگر است اینها چون مثبتین هستند به اصطلاح این آیه مطلق است در اینکه ولیّ خدا هیچ حزنی ندارد هیچ خوفی ندارد اگر در بخشی از آیات آمده است که هنگام مرگ فرشتگان به مومنان می‌گویند به اینکه ﴿ان لا تخافوا و لا تحزنوا﴾ نظیر آیه 30 و 31 و 32 سورهٴ مبارکه فصلت ﴿ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون، نحن اولیائکم فی الحیوة الدنیا و فی الاخرة و لکم فیها ماتشتهی انفسکم و لکم فیها ماتدعون، نزلاً من غفور رحیم﴾ که این از طلیعهٴ مرگ به بعد را نشان می‌‌دهد این منافات ندارد که اینها در زمان حیات هم آنها از این نعمت برخوردار باشند چون اینها مثبتین هستند و دو تا دلیل مثبت تعارضی ندارند تا یکی نافی دیگری باشد پس این‌که فرمود ﴿لا خوف علیهم و لا هم یحزنون﴾ وجهی ندارد که اینها را مقید بکنیم به حال احتضار یا مربوط به قیامت در بعضی از آیات دارد که در قیامت که شد خدای سبحان به مردان با تقوا می‌فرماید ﴿لاخوف علیکم الیوم﴾ این معنایش این نیست که شما در دنیا اهل خوف بودید خوف از مقام رب همه جا هست اما این خوفی که در آخرت از مردان با تقوا نفی شد معنایش این نیست که چنین خوفی در دنیا برای متقیان ثابت است چون اینها مثبتین هستند هیچ یک مقیِّد اطلاق دیگری نخواهد بود پس نه آیهٴ سورهٴ فصلت مقید اطلاق آیه سورهٴ یونس که محل بحث است قرار می‌گیرد و نه آن آیه‌ای که مربوط به قیامت است و در قیامت به مردان متقی می‌گویند ﴿لاخوف علیکم الیوم﴾ این می‌تواند مقید باشد [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اولیای الهی - سيد علي بهبهاني
این اولیای الهی را خوب شرح می‌دهد چون نفی خوف و نفی حزن این در حقیقت نفی شر است نفی ضار است ولی اثبات خیر نمی‌کند اثبات نافع نمی‌کند در آیهٴ بعد که دارد ﴿لهم البشری فی الحیوة الدنیا و فی الاخرة﴾ اثبات نافع و خیر می‌کند در بخشی از آیات محل بحث می‌فرماید این امور زیانبار از آنها مسلوب است در برخی می‌گوید نه تنها امور زیانبار از آنها مسلوب است بلکه امور سودمند بر اینها صادق است گاهی ممکن است کسی خوفناک یا اندوهگین نباشد اما مسرور و خوشحال هم نیست در حالت عادی است می‌فرماید مردان با ایمان اینچنین نیست که فقط خوف و حزن نداشته باشند بلکه نشاط وامید هم دارند که آن را در آیه بعد می‌فرماید اولیای الهی را که تشریح می‌کنند معلوم می‌شود مدار ولایت همان ایمان مستمر و تقوای مستقر است فرمود ﴿الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون الذین آمنوا و کانوا یتقون﴾ اولیای الهی کیانند؟ اینها پی که ایمان آوردند و تقوای اینها هم به نحو یک وصف مستمر بر اینها ثابت است نه الذین آمنوا واتقوا ﴿و کانوا یتقون﴾ این یتقون که استمرار را می‌رساند آن کان هم که فعل ماضی است و روی یتقون مضارع درآمده یعنی یستمرون علی التقوی پس اگر کسی مومن باشد و مستمر التقوی این می‌شود ولی برای اینکه این بین خود و حکم خدا نگذاشت چیزی فاصله باشد اگر یک وقتی حکم خدا در اوامر یا نواهی یک جایی صادر بشود و او در کنار حکم خدا نباشد در جای دیگر باشد این فاصله گرفته این دیگر ولی خدا نیست این در وَلْیْ و قانون و کنار قانون خدا نیست این منفصل است جدا است این ﴿اولئک ینازان لکم بعید﴾ دامنگیرش شده است اما اگر کسی در کنار حکم باشد این حکم این هم امتثال این می‌شود ولْیْ خدا ولی قرب کنار بودن فاصله نداشتن بنابراین این با ایمان و تقوای مستقر و مستمر هماهنگ است لذا فرمود ﴿الذین آمنوا و کانوا یتقون﴾ این کان که نشانهٴ استمرار است و روی فعل مضارع درمی‌آید یعنی اینها دائم التقویٰ بودند وقتی دائم التقوی بودند می‌شوند ولی خدا ﴿الذین آمنوا و کانوا یتقون﴾ منظورشان هم از این ایمان ایمان تام است که بشوند ولی خدا برای اینکه این ایمان را با استقرار و استمرار تقوا قرین کرده در بخشی از آیات جریان افراد متوسط الایمان را ذکر می‌کند که بسیاری از اینها کسانی هستند که ایمان می‌آورند لکن ایمانشان مشوب به شرک است اینهایی که ایمانشان مشوب به شرک است در همین سورهٴ مبارکهٴ یوسف آیه 106 به این صورت بیان شده ﴿و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون﴾ فرمود اکثر مومنین مشرک هستند یعنی آن ایمان ناب بسیار کم است در اقلی موجود است اکثری بالاخره ضمن اینکه ایمان را دارند در بعضی از امور و موارد به غیر خدا تکیه می‌کنند می‌گویند خدا هست ولی، خوب اینکه بیراهه می‌رود و می‌خواهد با معصیت مشکل خودش را حل کند به خدا ایمان دارد اما در این مقطع عصیان خدا را کارآمد نمی‌‌داند این عقیدهٴ توحیدی را کارساز نمی‌‌داند دارد به غیر خدا مراجعه می‌کند غیر خدا یعنی بیراهه دیگر ﴿فماذا بعد الحق الا الضلال﴾ دارد بیراهه می‌رود که مشکل خودش را حل کند فرمود ﴿ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون﴾ این مشرکون غیر از ﴿الذین اشرکوا﴾ است آن اشرکوا بت‌پرستها و امثال آنها را می‌گویند اما این مشرکون همان افرادی هستند که گرفتار ریا و سمعه هستند یا احیانا معصیت می‌کنند معصیتهای دیگر در نوبتهای سالهای گذشته ظاهرا این بحث‌ها مطرح شد که هیچ یک از اهل معرفت ظاهرا صدر الدین است ایشان دارد به اینکه هیچ کسی معصیت نمی‌کند مگر اینکه ادعای ربوبیت کرده است در درون او این ادعای خدایی نهادینه شده است برای اینکه اگر کسی دارد خلاف می‌کند اگر در حال سهو است یا نسیان است یا اضطرار است یا جهل به موضوع است یا جهل به حکم است قصورا یا اجبار است یا الجاء است یا اکراه است این هفت هشت مورد هست اینها طبق حدیث رفع مرفوع است اینها که معصیت نیست اگر کسی در حال غفلت یک کاری کرده در حال سهو و نسیان یک کاری کرده یا در اثر جهل به موضوع یک کاری کرده یا در جهل به حکم قاصرا جاهل قاصر بود کاری کرده یا از روی اضطرار الجاء اکراه اجبار یک کاری را کرده بر اساس حدیث رفع اینها معصیت نیست البته احکام وضعی بعضی از این امور در جای خود محفوظ است ولی حکم تکلیفی آن دیگر برداشته شده است و معصیت نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ویژگى‏هاى اولیاى خدا - مسعود ورزيده
نکته ها
این آیات ویژگى‏هاى اولیاى خدا را بازگو مى‏کند. شعار آنان این است: «انّا نخاف من ربّنا...» [298] ونتیجه‏ى این خوف، تقواست وثمره‏ى تقوا: «لایحزنهم الفزع الأکبر» [299] این عدم خوفِ اولیاى خدا، هم در دنیاست و هم در آخرت. «لاخوف علیهم»
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود: اولیاى خدا سکوتشان ذکر است، نگاهشان عبرت، سخنشان حکمت و حرکتشان در جامعه، مایه‏ى برکت است. [300]
على علیه السلام فرمود: خداوند ولىّ خود را میان مردم پنهان کرده است، پس هرگز مسلمانى را تحقیر نکنید، شاید او از اولیاى خدا باشد، «انّ اللَّه اخفى‏ ولیّه فى عباده فلاتستصغرنّ عبداً من عبیداللَّهِ فربّما یکونُ ولیّه وانتَ لاتعلم» [301]

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : اولیاءالله گوینده : masoud varzideh
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.