آیه مورد بحث از آنجایى که مطلق است دلالت مىکند بر هر صلهاى که خدا به آن امر فرموده که از معروفترین مصادیق آن صله رحم است، که در وجود آن تاکید نموده و فرموده: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» (نساء/1).
و نیز در تاکید آن در ذیل آیه مورد بحث فرموده: «وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» و این اشاره به آن است که ترک صله رحم مخالفت امر خدا است، پس جا دارد مردم از خدا بترسند و آن را ترک نکنند که ترک آن عمل زشتى است، و در نامه اعمال آدمى ضبط مىشود، و باعث سوء حساب مىگردد.
[ نظرات / امتیازها ]
ظاهرا فرق میان «خشیت» و «خوف» این است که خشیت به معناى تاثر قلب از اقبال و روى آوردن شر و یا نظیر آن است، و خوف به معناى تاثر عملى انسان است به اینکه از ترس در مقام اقدام برآمده و وسائل گریز از شر و محذور را هم فراهم سازد، هر چند که در دل متاثر نگشته، دچار هراس نشده باشد، و لذا مىبینیم خداى سبحان در توصیف انبیاء (علیهمالسلام) مىفرماید: «وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ» (احزاب/39)، و ترس از غیر خدا را از ایشان نفى مىکند، و حال آنکه خوف را در بسیارى از جاها براى آنان اثبات نموده، از آن جمله مىفرماید: «فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً مُوسى» (طه/67) و نیز مىفرماید: «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَةً» (انفال/58) (و جمع میان آن نفى و این اثبات بهمین است که بگوئیم انبیاء از غیر خدا هیچ نمىترسند، و در موارد مذکور در بالا در مقام پیش گیرى برآمدهاند).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و بعید نیست برگشت کلام راغب در فرق میان خوف و خشیت نیز بهمین باشد، او گفته است: فرق میان این دو این است که خشیت خوفى است که توأم با تعظیم و بیشتر اوقات از دانایى ناشى شود، و لذا خداى سبحان آن را به علماء اختصاص داده مىفرماید: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» (و پر واضح است که مقصود از خوف در این موارد همان ترس درونى است).
و همچنین گفتار بعضى دیگر (تفسیر روح المعانى، ج: 13، ص: 140 و 141) که در فرق میان این دو واژه گفتهاند: خوف هم از ناحیه مکروه حاصل مىشود و هم از ناحیه کسى که ممکن است این مکروه را به آدمى برساند هم گفته مىشود: من از مرض خوف دارم، و هم گفته مىشود من خوف دارم از اینکه فلان چیز مریضم کند، بخلاف خشیت که تنها از آورنده مکروه و شر است، نه از خود مکروه، و لذا گفته مىشود: «خشیت اللَّه» من از خدا ترسیدم (ولى گفته نمىشود: خشیت المرض- از مرض ترسیدم). و اگر برگشت این کلام به همان معنایى نباشد که ما گفتیم، کلامى قابل نقض خواهد بود و کلیت نخواهد داشت.
بعضى دیگر (تفسیر روح المعانى، ج: 13، ص: 140 و 141) گفتهاند: فرقهایى که میان این دو کلمه گذاشتهاند اغلبى است، نه کلى، یعنى در بیشتر موارد استعمال دیده مىشود، نه در همه آنها.
بعضى دیگر (تفسیر روح المعانى، ج: 13، ص: 140 و 141) گفتهاند: اصلا فرقى میان این دو لغت نیست. ولى آیاتى که ما بعنوان مثال آوردیم این گفتار را رد مىکند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
1-عمر بن یزید گفت: خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: چه کسانى منظور در این آیهاند که باید با ایشان پیوند نمود؟ امام صادق (علیهالسلام) فرمود: این آیه در حق خویشان آل محمد (صلیاللهعلیهوآله) نازل شده، ولى آیه عام است و شامل قرابت خود تو هم مىشود. آن گاه فرمود: زنهار از کسانى مباش که مىگویند فلان آیه فقط در فلان موضوع نازل شده.
علامه طباطبایی: معنایش اینست که آیات قرآن کریم در صورتى که عمومیت داشته باشد نباید منحصر به یک معنایش کرد، زیرا قرآن ظهر و بطنى دارد، و خداى تعالى مودت و دوستى ذوى القرباى پیغمبرش را که خود یکى از مصادیق صله رحم است اجر و پاداش رسالت قرار داده، و فرموده: «قُلْ لا أَسْدئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» (شوری/23) علاوه بر اینکه روایت آتیه نیز بر این معنا دلالت مىکند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را کافى (ج 2، ص 156، ح 28) به سند خود از عمر بن یزید آورده است.
2-در تفسیر عیاشى (ج 2، ص 208 ح 29) به سند خود از عمر بن مریم روایت کرده که گفت: از امام صادق (علیهالسلام) از آیه «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» سؤال کردم، فرمود: یکى از معانیش صله رحم است، ولى نهایت درجه و بهترین مصادیق آن این است که با ما پیوند داشته باشى.
3-در تفسیر عیاشى (ج 2، ص 208 ح 208) به سند خود از محمد بن فضیل روایت کرده که گفت: من از عبد صالح (موسى بن جعفر صلوات اللَّه علیه) از معناى آیه «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» پرسش نمودم، فرمود: مقصود رحم آل محمد (علیهمالسلام) است که آویزان بر عرش است، و مىگوید: پروردگارا! پیوند کن با آن کس که با من پیوند میکند و قطع کن با آن کس که با من قطع مىکند، و این آیه در تمامى ارحام جریان دارد.
علامه طباطبایی: در این معنا روایات دیگرى نیز هست، و ما در جلد چهارم این کتاب در تفسیر اوائلسوره نساء این معنا را که رحم آل محمد (علیهمالسلام) آویزان بر عرش است بیان نموده و توضیح دادیم.
4-در کافى (ج 3، ص 498) به سند خود از سماعة بن مهران از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده که فرمود: از جمله چیزهایى که خداى تعالى علاوه بر زکات در اموال واجب کرده مساله صله رحم است، که فرموده: «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ».
علامه طباطبایی: این روایت را عیاشى نیز در تفسیر خود آورده.
5-در کافى (ج 2، ص 156 ح 27) به سند خود از عمر بن یزید روایت کرده که گفت: من از امام صادق (علیهالسلام) از معناى کلام خداى عز و جل که فرموده: «وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» سؤال کردم، فرمود: مقصود همان خویشاوندانت است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
1-امام صادق (علیهالسلام) در ذیل آیه «وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» فرمود: سوء حساب همان مداقه و خردهگیرى است. و نیز فرمود: معنایش این است که گناهان را به حساب بیاورد و حسنات را نیاورد.
علامه طباطبایی: دنبالهاى که در این حدیث آمده در احادیث دیگر به طرق دیگرى نیز از آن جناب روایت شده. و معناى اینکه حسنات به حساب نمىآید این است که در اثر مداقه خلل و نواقصى از آن پیدا کرده از این نظر غیر قابل اعتنایش مىکنند، دلیل این معنا روایت آتیه است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر قمى (ج 1، ص 363) به سند خود از از هشام بن سالم آورده است.
2-در تفسیر عیاشى (ج 2، ص 210 ح 38 و 40) از هشام از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده که در ذیل آیه «وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» فرمود: سیئات ایشان را به حساب مىآورند ولى حسناتشان را به حساب نمىآورند و همین استقصاء معناى سوء الحساب است.
3-در تفسیر عیاشى (ج 2، ص 210 ح 39) از حماد بن عثمان روایت کرده که امام صادق (علیهالسلام) به مردى فرمود: اى فلانى! تو را چه مىشد با برادرت؟ عرض کرد: فدایت شوم! من حقى بر او داشتم خواستم حقم را از او بگیرم. حضرت فرمود: بگو ببینم معناى آیه «وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» چیست؟ آیا معنایش این است که مىترسند خداوند بر آنان ظلم و جور روا بدارد؟ نه به خدا قسم، بلکه مىترسند اینکه حسابشان را به دقت رسیدگى نمایند.
علامه طباطبایی: این روایت را صاحب معانى الاخبار و صاحب تفسیر قمى (تفسیر قمى، ج 1، ص 363) نیز نقل کردهاند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
در روایات آمده است آنچه را که خداوند به وصل آن فرمان داده، صلهى رحم، یعنى حفظ پیوندهاى خانوادگى و همچنین حفظ پیوندهاى مکتبى یعنى ارتباط دائم و عمیق با رهبران آسمانى و پیروى از خط ولایت است.(86)
با نگاهى ساده و گذرا به جهان در عصر حاضر خواهیم دید علىرغم آنکه بهترین و بیشترین سرمایه، یعنى نفت را در زیر پاى خود دارند و بهترین نقطه وحدت و عشق بیش از یک میلیارد مسلمان، یعنى کعبه را در پیش روى، و از بهترین مکتب و منطق نیز برخوردارند، امّا بخاطر قطع ارتباط با مسأله رهبرى الهى، همچنان تحت انواع فشارهاى ابرقدرتها بسر مىبرند. از این روست که در آیه 27 سوره بقره بعد از جمله «و یقطعون ما امراللَّه به ان یوصل» عبارت «و یفسدون فى الارض» آمده است، زیرا بدیهى است که قطع رحم به تنهایى سبب فساد بر روى زمین نمىشود، بلکه این رها کردن رهبرى الهى است که گرفتار شدن در چنگال طاغوت و گسترش و نشر فساد و تباهى را بدنبال مىآورد.
ارتباطاتى را که خداوند به آن امر فرموده، بسیار متنوّع و فراوان است، از جمله:
الف: ارتباط فرهنگى با دانشمندان. «فسئلوا اهل الذکران کنتم لاتعلمون»(87)
ب: ارتباط اجتماعى با مردم. «اصبروا و صابروا و رابطوا»(88)
ج: ارتباط عاطفى با والدین. «و بالوالدین احساناً»(89)
د: ارتباط مالى با نیازمندان. «من ذا الّذى یقرض اللَّه قرضاً حسناً»(90)
ه: ارتباط فکرى در اداره جامعه. «و شاورهم فىالامر»(91)
و: ارتباط سیاسى با ولایت. «و اطیعوا الرسول و اولىالامر منکم»(92)
ز: ارتباط همه جانبه با مؤمنان. «انّما المؤمنون اخوة»(93)
ح: ارتباط معنوى با اولیاى خدا. «لقد کان لکم فى رسول اللَّه اُسوة حسنه»(94)
صله رحم
صلهىرحم تنها به دیدن و ملاقات کردن نیست، کمکهاى مالى نیز از مصادیق صلهىرحم بشمار مىرود. امام صادقعلیه السلام فرمودند: در اموال انسان غیر از زکات، حقوق دیگرى نیز واجب است و آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند.(95) البتّه شاید مراد امامعلیه السلام از حقوق دیگر، همان خمس باشد.
در اهمیّت صلهرحم همین بس که خداوند آن را در کنار ذکر خود قرار داده است. «واتقوا اللَّه الّذى تساءلون به والارحام»(96)
ارحام تنها منحصر به خانواده و بستگان نسبى نیست، بلکه جامعه بزرگ اسلامى را که در آن همه افراد امت با هم برادرند، «انما المؤمنون اخوة»(97) و پدرشان پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله و حضرت علىعلیه السلام است نیز در برمىگیرد. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: «اَنَا و علىّ اَبَوا هذه الامة»(98)
امام صادقعلیه السلام در آستانه رحلت از دنیا، دستور دادند تا به بستگانى که نسبت به ایشان جسارت کرده بودند هدیهاى بدهند. وقتى حضرت در انجام این کار مورد انتقاد قرار مىگیرند، آیه فوق را تلاوت مىفرمایند.(99) و اینگونه به ما یاد مىدهند که شرط صلهىرحم خوشبینى، علاقه و رابطه آنها با ما نیست.
در توضیح عبارتهاى «یخشون ربّهم» و «یخافون سوء الحساب» باید گفت که اگر چه کلمات «خشیت» و «خوف» در بعضى موارد در معناى مترادف و مشابهى بکار رفته و از آنها یک معنا اراده گردیده است، امّا فىالواقع میان آن دو تفاوت وجود دارد؛ به اینکه خشیت عبارت است از آن خوف و تأثر قلبى که انسان بخاطر احترام و عظمت از کسى در دل پیدا مىکند، امّا خوف داراى معناى وسیعترى است و شامل هرگونه ترس و اضطرابى مىشود. به عبارت دیگر هیچگاه خشیت در مورد یک حادثه تلخ بکار نمىرود و انسان نمىگوید من از سرما، مرض و... خشیت دارم در حالى که کاربرد واژه خوف در امورى مثل ترس از سرما، گرما و مرض امرى رایج و شایع است. و نهایتاً، از آنجا که خشیت بر مبناى علم انسان به عظمت و اهمیّت و احترام طرف مقابل قرار دارد، مىتوان گفت که خشیت مخصوص افراد عالم است و خوف در مورد همه مردم بکار مىرود. چنانکه قرآن مىفرماید: «انما یخشى اللَّه من عباده العلماء»(100) تنها دانشمندان از خدا خشیت دارند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : 86) تفسیرصافى.
87) نحل، 43.
88) آلعمران، 200.
89) بقره، 83.
90) بقره، 245.
91) آلعمران، 159.
92) نساء، 59.
93) حجرات، 10.
94) احزاب، 21.
95) تفسیرصافى.
96) نساء، 1.
97) حجرات، 10.
98) بحار، ج23، ص295.
99) تفسیر نورالثقلین.
100) فاطر، 28.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]