از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «خزائن»
کلمه «خزائن» جمع «خزانه» است، و خزانه به معناى مکانى است که مال در آن انبار و محافظت و ذخیره گردد [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏12، ص: 205 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «قدر»
کلمه «قدر» به فتح قاف و دال، یا تنها به فتح قاف- به معناى مبلغ و مقدار و کمیت متعین هر چیز است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏12، ص: 205 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خلقت و تقدیر انسان ها
آنچه که دقت و تدبر در آیه و آیات نظیر آن دست مى‏دهد این است که این آیه از درخشنده‏ترین آیاتى است که حقیقتى را بیان مى‏کند که بسیار دقیق‏تر از این توجیهاتى است که برایش کرده‏اند، و آن عبارتست از ظهور اشیاء به وسیله قدر و اصلى که قبل از شمول و احاطه قدر داشته‏اند، زیرا ظاهر جمله «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ» با در نظر داشتن عمومیتش که از سیاق نفى آن استفاده مى‏شود، و نیز با در نظر گرفتن تاکیدش به کلمه «من» شامل تمامى موجودات که اطلاق «شى‏ء» بر آن صحیح باشد مى‏شود، بدون اینکه حتى یک فرد از آن استثناء باشد. مگر آنکه سیاق آیه فردى را استثناء کند، و آن فرد عبارت از موجودى است که مشمول کلمه «نا» و کلمه «عند» و کلمه «خزائن» بوده باشد، و از آن گذشته تمامى دیدنى‏ها و ندیدنى‏ها مشمول این عام هستند.
چون موضوع حکم در آیه شریفه کلمه «شى‏ء» است، و کلمه مذکور از عمومى ترین الفاظ است که هیچ فردى از موجودات از دائره شمول آن بیرون نمى‏ماند، مثلا شخص زید یک فرد انسانى آنست، و نوع انسان هم که وجودش در خارج به وجود افرادش است فرد دیگرى از آنست، و آیه شریفه براى این فرد خزینه‏هایى نزد خداى سبحان اثبات مى‏کند، حال باید ببینیم معناى خزینه‏ها از یک فرد زید چیست، و چگونه از این فرد آدمى نزد خدا خزینه‏هایى وجود دارد؟ چیزى که مساله را آسان مى‏سازد این است که خداى تعالى این «شى‏ء» را که گفتیم موضوع حکم است، نازل از ناحیه خود مى‏داند، و نزول معنایى است که مستلزم یک بالا و پایینى، و بلندى و پستى مانند آسمان و زمین باشد، و چون به و جدان مى‏بینیم که زید مثلا از جاى بلندى به جاى پستى نیفتاده، مى‏فهمیم که منظور از انزال، انزال معمولى که مستلزم فرض پستى و بلندى است نمى‏باشد، و مقصود از آن همان خلقت زید است، اما خلقتى که توأم با صفتى است که به خاطر آن کلمه نزول بر وى صادق باشد، و نظیر آیه مورد بحث آیه شریفه «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ» (زمر/6) و آیه شریفه «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ» (حدید/25) مى‏باشد.
بعد از آنکه معناى نزول را تا حدى فهمیدیم، این نکته را یاد آور مى‏شویم که در جمله «وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» نزول را که بنا شد به معناى خلقت باشد توأم با قدر کرده، اما توأمى لازم که به هیچ وجه انفکاکش ممکن نیست، براى اینکه آن را با تعبیر حصر (جز به قدر معلوم نازل نکردیم) افاده فرموده. «و بایى» که بر سر قدر است یا باء سببیت است و یا باء آلت و یا مصاحبت، ولى هر چه باشد نتیجه یکى است، و مى‏رساند که کینونت و ظهور زید به وجود، توأم با همان حدود و اندازه‏هاى معلومى است که دارد، پس وجود زید وجودى است محدود، و چطور محدود نباشد با آنکه خداى تعالى فرموده: «إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مُحِیطٌ» (حم سجده/54) و اگر وجود زید محدود نباشد محاط خدا واقع نمى‏گردد، زیرا چیزى که حد و نهایت ندارد محال است محاط واقع شود.
و این قدر چیزیست که به وسیله آن هر موجودى متعین، و متمایز از غیر خود مى‏شود، مثلا در زید که خود یک شى‏ء است و از عمرو و غیره متمایز است، حقیقتى است که آن را از دیگر افراد انسان جدا مى‏سازد، و نیز از اسب، گاو، زمین و آسمان متمایز مى‏کند، بطورى که مى‏توانیم بگوییم زید عمرو نیست، و هیچ فرد دیگر انسان نیست، و نیز اسب و گاو نیست، و زمین و آسمان هم نیست. و اگر این حد و این قدر نبود این تعین و تمایز از میان مى‏رفت و هر چیزى همه چیز مى‏شد.
این سخن در باره وجود زید بود، همچنین وجود قوا و آثار و اعمال زید محدود و مقدر است، دیدنش مطلق و در هر حال و در هر زمان و در هر مکان نیست، و هر چیزى را نمى‏بیند و با هر عضوش صورت نمى‏گیرد، بلکه در حالى و مکانى و زمانى معین و چیزهایى مخصوص و با عضوى خاص و در شرایطى معین صورت مى‏گیرد، و اگر دیدن زید على الاطلاق بود، باید به تمامى دیدنى‏هاى خاص نیز احاطه پیدا کند، و دیدن دیگران که دیدن خاص است دیدن او هم باشد، نظیر این بیان در تمامى خصائص وجودى و توابع او نیز جریان دارد- دقت بفرمائید.
از این بیان روشن مى‏گردد که «قدر» عبارت از خصوصیت وجودى و کیفیت خلقت هر موجود است، هم چنان که از آیه «الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى‏» (اعلی/3) و آیه «الَّذِی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏» (طه/50)- که ترجمه‏اش گذشت- نیز استفاده مى‏شود، چون آیه اولى هدایت را که عبارت است از راهنمایى به مقاصد وجود، مترتب بر خلقت و تسویه و تقدیر هر چیز نموده، و در آیه دومى مترتب بر اعطاء خلقت مخصوص هر چیزى کرده، و لازمه آن- بطورى که از سیاق دو آیه بر مى‏آید- این است که قدر هر چیزى به معناى خصوصیت خلقتى هر چیز باشد، که از آن چیز انفکاک ندارد.
حال که معناى نزول و معناى قدر معلوم شد مى‏پردازیم به بقیه کلام. و آن این است که خداى تعالى قدر را به وصف معلوم توصیف نموده، و فرموده: «وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» و این قید با کمک سیاق کلام این معنا را افاده مى‏کند که قدر هر موجودى براى خداى تعالى در آن حینى که نازل مى‏شود و نزولش تمام و وجودش ظاهر مى‏گردد معلوم است، پس هر موجودى قبل از وجودش معلوم القدر و معین القدر است، و برگشت آیه شریفه «وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ» (رعد/8) هم بر همین معناست، چون ظاهر آن این است که هر چیزى با مقدار و اندازه‏اى که دارد حاضر نزد خدا و معلوم براى او است.
پس جمله «عنده بمقدار» در این آیه در معناى جمله «بقدر معلوم» در آیه مورد بحث است، و نظیر آن در جاى دیگر مى‏فرماید: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً» (طلاق/3) یعنى خدا براى هر چیزى قدرى قرار داده که از آن تجاوز نمى‏کند، و با آن قدر معین و معلوم مى‏شود، و از ابهام و مجهول بودن در مى‏آید. و کوتاه سخن، قدر هر چیزى از نظر علم و مشیت مقدم بر خود آن چیز است، هر چند که بحسب وجود مقارن با آن و غیر منفک از آن است.
این نکته هم که روشن شد اینک مى‏گوییم خداى تعالى در جمله «عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ» این معنا را اثبات نموده که هر چیزى قبل از نزولش به این عالم و استقرارش در آن خزینه‏هایى نزد او دارد، و قدر را بعد از آن خزینه‏ها، و همدوش نزول دانسته است.
نتیجه این بیان این مى‏شود که هر چیزى قبل از نزول مقدر به قدر و محدود به حدى نیست، و در عین حال باز همان شى‏ء است.
خداى تعالى در تعریف این خزائن، جمع کرده است میان اینکه فوق قدریست که توأم با هر چیزى مى‏شود، و میان این که خزائن فوق یکى دو تا نیست، و این کلام در ظاهر تناقض است، چون عدد از خواص هر چیزیست که محدود باشد، و فرض اینجاست که خزائن ما فوق قدر و حد است، پس نباید متعدد باشد، با اینکه آن را جمع آورده و فرموده: «خزائنه» پس خود خزینه‏ها هم محدود و متمایزند، زیرا اگر متمایز و محدود نبودند یکى بیش نبود.
اینجاست که به این نکته متوجه مى‏شویم که خزینه‏هاى مذکور درست است که متعددند ولى بعضى ما فوق بعضى دیگر است، پس صحیح است بگوییم متعددند و در عین حال محدود نیستند، و تناقض هم در بین نیست، زیرا اینکه مى‏گوییم محدود نیستند مقصود این است که خزینه بالا محدود و مقدر به حد و قدر خزینه پایین نیست. پس تمامى خزائن الهى به این اعتبار نامحدودند به حدودى که شى‏ء مفروض در این نشاه به خود مى‏گیرد.
و بعید نیست تعبیر به «تنزیل» در جمله و «ما نُنَزِّلُهُ» که بر نوعى از تدریج در دلالت دارد اشاره به همین باشد که شى‏ء مفروض نزولش مرحله به مرحله است، و هر مرحله‏اى که نازل شده قدر و حد تازه‏اى به خود گرفته است، که قبلا آن حد را نداشته، تا آنکه به مرحله آخر که همین عالم دنیا است رسیده، و از هر طرف به حدود و اقدار محدود شده، هم چنان که به مقتضاى آیه «هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» (انسان/1) انسان در عالمى انسان بوده ولى چیزى که مذکور شود نبوده است.
نکته دیگر اینکه این خزائن تمامیش ما فوق عالم مشهود ما است، چون خداى‏ تعالى آنها را به وصف «عنده- نزد خدا» وصف نموده و این وصف در جاى دیگر توضیح داده شده و آن آیه «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/96) مى‏باشد که مى‏فرماید هر چه که نزد خداست ثابت و لا یزال و لا یتغیر است، پس خزائن خدا هر چه باشند امور ثابتى هستند که دستخوش زوال و تغیر نمى‏شوند، و چون مى‏دانیم که اشیاء در این عالم مادى محسوس، متغیر و فانى هستند و ثبات و بقایى ندارند، مى‏فهمیم که خزائن الهى ما فوق این عالم مشهودند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏12، ص: 205- 213 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : قدر - تقدیر - اندازه گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خزائن الهی
در معانى الاخبار (ص 402، ح 65) به سند خود از مقاتل بن سلیمان روایت کرده که گفت امام صادق (علیه السّلام) فرمود: وقتى موسى از کوه طور بالا رفت، پروردگارش را ندا داد و عرضه داشت: «پروردگارا خزائن خودت را به من نشان بده». خطاب آمد اى موسى خزائن من این است که وقتى چیزى را بخواهم مى‏گویم «کن» آن چیز موجود مى‏شود.
و در الدر المنثور (ج 4، ص 95) است که بزار و ابن مردویه- در کتاب العظمة- از ابى هریره روایت کرده‏اند که گفت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرموده: خزائن خدا کلام خداست، وقتى چیزى را اراده کند مى‏گوید «کن» و او موجود مى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏12، ص: 217 و 218 قالب : روایی موضوع اصلی : خلقت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خزائن خداوند چیست ؟ - عبد بائس
در آیات متعددى از قرآن مى خوانیم که : خداوند خزائنى دارد، خزائن آسمانها و زمین از آن خدا است ، و یا خزائن هر چیز نزد او است .
((خزائن )) جمع ((خزانه )) به معنى محلى است که انسان اموالش را براى حفظ در آن جمع آورى مى کند، و در اصل از ماده خزن (بر وزن وزن ) به معنى حفظ و نگاهدارى چیزى است ، بدیهى است ، کسى اقدام به جمع آورى و اندوختن و حفظ چیزى مى کند که قدرتش ‍ نامحدود باشد و نتواند در هر عصر و زمانى آنچه مى خواهد فراهم سازد، لذا در موقع توانائى ، آنچه لزومش را احساس مى کند براى موقع ضرورت مى اندوزد و در خزانه گردآورى مى کند.
ولى آیا این مفاهیم در مورد خداوند تصور مى شود؟ مسلماء نه ، به همین دلیل جمعى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البیان ، و فخر رازى در تفسیر کبیر، و راغب در مفردات ، خزائن الله را به معنى مقدورات الهى تفسیر کرده اند، یعنى همه چیز در خزانه قدرت خدا جمع است و هر مقدار از آن را لازم و صلاح بداند ایجاد مى کند.
ولى بعضى دیگر از مفسران بزرگ گفته اند منظور از خزائن خداوند مجموعه امورى است که در عالم هستى و جهان ماده وجود دارد، اعم از عناصر و اسباب ایجاد آنها، در این مجموعه همه چیز به حد زیاد وجود دارد، ولى هر یک از فرآورده ها و موجودات خاص این عالم به مقدار محدودى ایجاد مى شود، بى آنکه امکان وجود تنها منحصر به آن باشد.
این تفسیر گرچه از نظر اصولى مساءله قابل قبولیست ، ولى تعبیر به عندنا (نزد ما) بیشتر با تفسیر اول هماهنگ است .
و به هر حال انتخاب تعبیراتى مانند خزائن الله با این که با مفهوم معمولیش در مورد خداوند صادق نیست ، به خاطر آن است که خداوند مى خواهد با زبان خود مردم با آنها سخن بگوید.
از آنچه گفتیم ضمنا این نکته روشن شد که تفسیر بعضى از مفسران ، خزائن را به خصوص ((آب و باران )) و محدود ساختن آن در این مصداق معین ، نه تنها دلیلى ندارد، بلکه متناسب با وسعت مفهوم آیه نیز نیست . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : خزائن الهی گوینده : آیت الله مکارم شیرازی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نزول مقامى و نزول مکانى - عبد بائس
نزول همیشه به معنى نزول مکانى یعنى از بالا به پائین آمدن بلکه گاهى به معنى نزول مقامى است ، مثلا هر گاه نعمتى از شخص بزرگى به زیر دستان مى رسد از آن تعبیر به نزول مى شود، به همین جهت در قرآن مجید این کلمه در مورد نعمتهاى خداوند به کار رفته ، اعم از آنهائى که از آسمان نازل مى شود، مانند باران ، و یا در زمین پرورش پیدا مى کند مانند حیوانات همانگونه که در آیه 6 سوره زمر مى خوانیم : و انزل لکم من الانعام ثمانیة ازواج و در مورد آهن در سوره حدید آیه 25 مى خوانیم و انزلنا الحدید و مانند اینها.
خلاصه ((نزول )) و ((انزال )) در اینجا به معنى وجود و ایجاد و خلقت است ، منتها چون از ناحیه خداوند نسبت به بندگان مى باشد چنین تعبیرى از آن شده است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : خزائن الهی گوینده : آیت الله مکارم شیرازی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حکمت الهی در بخشش روزی ها - عبدالله عبداللهي
1 این آیه در حقیقت به این پرسش پاسخ مى دهد که اگر نعمت ها و ارزاق به دست خداست، پس چرا به مقدار زیادى به انسان ها نمى دهد تا از هرگونه تلاش بى نیاز شوند؟ و چنین پاسخ مى دهد که منبع و سرچشمه ى همه چیز در نزد ماست و ما توانایى دادن رزق زیاد را داریم، ولى همه چیز در این جهان حساب دارد و براساس حکمت و اندازه ى معین قرار داده شده است و از این روست که در آیات دیگرى از قرآن اشاره شده که اگر خدا روزى بى حساب به بندگانش مى داد، طغیان مى کردند و از راه حق منحرف مى شدند و علاوه برآن اگر روزى زیاد به مردم داده مى شد، سست مى شدند و از حرکت و نشاط فکرى و جسمى بازمى ماندند و به تن پرورى، غرور، خودخواهى و شهوت پرستى روى مى آوردند
2 «خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چیزى است و در اصطلاح به معناى محلى است که افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى کنند این مفهوم در مورد انسان ها صادق است که قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چیز را فراهم کنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود پس خزاین الهى، یا به معناى «مقدورات الهى» است؛ یعنى همه چیز در منبع قدرت الهى جمع است و هروقت بخواهد هر مقدار که لازم باشد ایجاد مى کند و یا به معناى مجموعه ى امورى است که در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، که در این مجموعه همه چیز فراوان است [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر قرآن مهر قالب : تفسیری موضوع اصلی : نعمت الهی گوینده : عبدالله عبداللهی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.