أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَریقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ
When the Messenger of Allah was sent and Allah reminded the Jews of the covenant that they had with Him, especially concerning Muhammad , Malik bin As-Sayf said, "By Allah! Allah never made a covenant with us about Muhammad, nor did He take a pledge from us at all.'' Allah then revealed,
﴿أَوَکُلَّمَا عَـهَدُواْ عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِیقٌ مِّنْهُم﴾
(Is it not (the case) that every time they make a covenant, some party among them throw it aside) Al-Hasan Al-Basri said that Allah's statement,
﴿بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ﴾
(Nay! (the truth is:) most of them believe not) means, "There is not a promise that they make, but they break it and abandon it. They make a promise today and break it tomorrow.''
[ نظرات / امتیازها ]
1 - یهودیان، در طول تاریخ خویش عهدها و پیمانهایى را با خدا و پیامبران بسته بودند.
أو کلما عهدوا عهداً
جمله «کلما عاهدوا ...» (هرگاه عهدى مى بندند) دلالت بر عهدها و پیمانهاى متعدد دارد. قرینه هایى همانند «بل أکثرهم لایؤمنون» دلالت بر آن دارد که مراد از عهدهاى مطرح شده در آیه، عهدهایى است که یهود با خدا و پیامبران داشتند.
2 - تاریخ یهود، آکنده از عهدشکنى و بى اعتنایى به پیمانهاى الهى است.
أو کلما عهدوا عهداً نبذه فریق منهم
«نبذ» به معناى انداختن و رها کردن است و در آیه شریفه کنایه از شکستن و نقض کردن مى باشد.
3 - یهود، مورد توبیخ و سرزنش خداوند به جهت عهدشکنى و نقض پیمانهاى الهى
أو کلما عهدوا عهداً نبذه فریق منهم
استفهام در «أو کلما ...» انکار توبیخى است.
4 - ضرورت پایبندى به عهدها و پیمانهاى الهى
أو کلما عهدوا عهداً نبذه فریق منهم
سرزنش و توبیخ خداوند از عهد شکنان، دلالت بر ضرورت و وجوب پایبندى به عهدها و پیمانها مى کند.
5 - عهدها و پیمانهاى الهى در دیدگاه بسیارى از یهودیان، امرى بى مقدار و کم ارزش
نبذه فریق منهم
برداشت فوق بر اساس معنایى است که «راغب» در کلمه «نبذ» بیان کرده است. او در «المفردات» مى گوید: «نبذ» انداختن و دور افکندن چیزى است به خاطر کم ارزش شمردن آن.
6 - مسؤولیت همه افراد یک ملت در برابر عهدشکنى گروهى از آنان*
أو کلما عهدوا عهداً نبذه فریق منهم
آیه شریفه، همه یهودیان را به خاطر عهدشکنى گروهى از ایشان ملامت کرده است و این بیانگر آن است که وظیفه شناسان باید با امر به معروف و نهى از منکر و ... دیگران را از عهد شکنى بازدارند و گر نه سزاوار ملامت هستند.
7 - اکثریت یهود، حتى به پیامبران و کتابهاى آسمانى خویش ایمان ندارند.
بل اکثرهم لایؤمنون
متعلق ایمان - به قرینه آیات گذشته - پیامبران و کتابهاى آسمانى است. «بل» در جمله فوق براى ترقى است; یعنى، و بالاتر از پیمان شکنى این است که اکثر آنها اهل ایمان نیستند.
8 - رواج عهدشکنى در میان یهود، نشانه فقدان ایمان در اکثریت آنان است.
أو کلما عهدوا عهداً نبذه فریق منهم بل اکثرهم لایؤمنون
9 - فقدان ایمان، از علل پایبند نبودن آدمى به عهدها و پیمانهاى الهى است.
أو کلما عهدوا عهداً نبذه فریق منهم بل اکثرهم لایؤمنون
10 - اکثر یهودیانى که به عهدهاى الهى وفا نکردند، به آن عهد و پیمانها، ایمان و اعتقاد نداشتند.
کلما عهدوا عهداً نبذه فریق منهم بل اکثرهم لایؤمنون
این برداشت بدان احتمال است که متعلق «یؤمنون» عهدها و پیمانها باشد; یعنى، اکثر عهدشکنان، آن عهد و پیمانها را به قلب و دل خویش نپذیرفته بودند اگر چه تظاهر به پذیرش آن مى کردند. گفتنى است که در برداشت فوق ضمیر در «أکثرهم» به «فریق» برگردانده شده است.
11 - بسیارى از یهودیان به قرآن و پیامبر(ص)، ایمان نخواهند آورد.
بل اکثرهم لایؤمنون
برداشت فوق مبتنى بر این است که: متعلق «لایؤمنون»، به دلیل آیه قبل، قرآن و پیامبر اسلام باشد. مضارع بودن فعل «لایؤمنون» این احتمال را تأیید مى کند.
[ نظرات / امتیازها ]
سپس به یکى از اوصاف بسیار بد جمعى از یهود یعنى پیمان شکنى که گویا با تاریخ آنها همراه است اشاره کرده مى گوید: ((آیا هر بار آنان پیمانى با خدا و پیامبر بستند جمعى از آنها آن را دور نیفکندند و با آن مخالفت نکردند))؟!(او کلما عاهدوا عهدا نبذه فریق منهم ).
آرى ((اکثرشان ایمان نمى آورند)) (بل اکثرهم لا یؤ منون ).
خداوند از آنها در کوه طور پیمان گرفت که به فرمانهاى تورات عمل کنند
ولى سر انجام این پیمان را شکستند و فرمان او را زیر پا گذاردند.
و نیز از آنها پیمان گرفته شده بود که به پیامبر موعود (پیامبر اسلام که بشارت آمدنش در تورات داده شده بود) ایمان بیاورند به این پیمان نیز عمل نکردند.
یهود بنى نضیر و بنى قریظه هنگام ورود پیامبر اسلام به مدینه نیز با او پیمان بستند که لااقل به دشمنانش کمک نکنند، ولى عاقبت این پیمان را هم شکستند و در جنگ احزاب با مشرکان مکه بر ضد اسلام همکارى کردند.
اساسا این شیوه دیرینه اکثریت یهود است که به عهد خویش پایبند نیستند و هم اکنون نیز به روشنى مى بینیم که هرگاه منافع صهیونیستها و اسرائیل غاصب به خطر بیفتد، تمام عهدنامه هاى خصوصى و جهانى را زیر پا گذارده ، و با بهانه هاى واهى همه را به دست فراموشى مى سپارند.
[ نظرات / امتیازها ]