الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (156)
الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ: آنانکه هر گاه برسد ایشان را مصیبتى و بلیتى و اذیتى و مکروهى، توطین و سکون نفس خود بر آن نهند و بردبارى کنند به جهت احتساب اجر و ثواب الهى. قالُوا إِنَّا لِلَّهِ: گویند بر وجه اعتراف به انقیاد حکم قضا و تسلیم و رضا بدرستى که ما مملوک و مخلوق او هستیم، این اقرار است به عبودیت، پس هر چه از مولى به بنده رسد جز رضا و تسلیم چارهاى نباشد. وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ: و بدرستى که ما بسوى مجازات سبحانى بازگشت کنندگانیم. این اقرار است به معاد و قیامت
روز جزاى اعمال است مؤمن و مطیع را ثواب، کافر و عاصى را به عدل عقاب خواهد بود. و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرماید: گفتن «انا لله» اقرار است از ما بر نفوس خود به ملکیت، و «انا الیه راجعون» اقرار است از ما بر نفوس به هلاک شدن.
تبصره: ثواب کلمه استرجاع بسیار است. از جمله در کتاب خصال و عیاشى از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده از حضرت نبوى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم چهار خصلت است هر که دارا باشد در نور اعظم الهى باشد: 1- شهادت به یگانگى خدا و شهادت به اینکه من رسول خدایم باشم. 2- هر که برسد او را مصیبتى گوید: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. 3- هر که او را خیرى برسد بگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ*. 4- هر که او را گناهى صادر شود گوید: استغفر اللّه و اتوب الیه. «1» تتمه: در منهج- مردى از اصحاب که همیشه ملازم حضرت بود، پسرش فوت شد. بسیار گریه مىنمود، حضرت فرمود: اى فلان بهشت را هشت در، و جهنم را هفت در است، راضى نیستى به هر درى از بهشت که داخل شوى پسر خود را بینى، ایستاده گوید: اى پدر من بىتو داخل بهشت نشوم.
آن مرد خوشحال شد. اصحاب عرض کردند: این کرامت مخصوص به او است یا هر که مصیبت فرزند دیده باشد؟ حضرت فرمود: این کرامت شامل همه اهل ایمان خواهد بود وقتى که صبر کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (156)
ترجمه
آنانکه چون رسید ایشان را مصیبتى گویند همانا ما مملوک خدائیم و همانا بسوى او بازگشت کنندگانیم..
تفسیر
در نهج البلاغه است که همانا گفتن ما انا للّه را اقرار است از ما بمملوکیت و قول ما انا الیه راجعون اقرار است از ما بر هلاکت و در مجمع از پیغمبر (ص) روایت نموده که کسى که استرجاع نماید یعنى ایندو جمله را بگوید در وقت ورود مصیبت خداوند جبران میفرماید مصیبت او را و نیکو میگرداند عاقبت او را و عطا میکند باو خلف صالحى که موجب خوشنودى او شود و نیز کسى که مصیبتى بر او وارد شود و چندى بگذرد چون استرجاع نماید خداوند مانند اجر آن مصیبت را در اول ورود باو عطا خواهد فرمود و در کافى از امام باقر (ع) نقل نموده که نیست بنده که وارد شود بر او مصیبتى و استرجاع نماید در وقت تذکر آن و صبر کند مگر آنکه خداوند مىآمرزد تمام گناهان گذشته او را و چون چندى بگذرد و متذکر شود و استرجاع نماید خداوند مىآمرزد گناهان او را که در خلال ایندو قول واقع شده است و در خصال و عیاشى از پیغمبر (ص) روایت نموده است که چهار خصلت است کسانى که دارا باشند در نور اعظم الهى جاى دارند کسى که افتخار نماید بشهادت بر وحدانیت خدا و رسالت منو کسى که بگوید در وقت ورود مصیبتى بر او انا اللّه و انا الیه راجعون و کسى که چون خیرى باو برسد بگوید الحمد للّه و کسى که چون گناهى از او سر زند بگوید استغفر اللّه و اتوب الیه.
بیان و موعظه بدانکه تمام موجودات عوالم هستى ملک طلق حضرت احدیت است نه مانند ملکیّت املاک براى ما که اضافه و نحو اختصاص و شبه تسلطى بیش نیست بلکه ملکیّت حقه حقیقیه است زیرا موجودات از قبل ذات خود هیچ ندارند هر چه دارند از قبل وجود مطلق و علت هستى خود دارند که گفتهاند
ما عدمهائیم هستىها نما
تو وجود مطلق و هستى ما
بنابراین هر چه در ما است و از ماست مانند جان و تن و مال و جلال و جمال و کمال و فرزند و عیال همه عاریه و ودیعه الهى است که به ما برسم امانت سپرده شده است و کسى که این معنى را بداند نباید از مصیبتى متأثر شود زیرا که قبیح است کسى که چندین امانت بشخص سپرده باشد وقتى بخواهد یکى از آنها را استرداد نماید انسان ملول شود چه رسد بآنکه بخواهد طعنى وارد نماید یا شکایتى کند یا سوء ادبى از او سرزند و چون مصیبتى بشخص وارد شود و ایندو جمله را از صمیم قلب بگوید و متوجه معنى آن باشد البته صبر بر آن برایش سهل خواهد شد و این اجر دنیوى او است علاوه بر اجوریکه در روایات سابقه بیان شد و چنین شخصى با کمال خوشى و راحتى در دنیا زندگى میکند ولى اگر بخواهد خود را مالک چیزى بداند و علاقه و دلبستگى بآن پیدا کند علاوه بر آنکه در جهل مرکب است دنیا براى او تنگ خواهد شد زیرا خداوند اختیار مملکت خود را بدست کسى نمیدهد و بهواى نفس و دلخواه کسى از مال و عیال خود صرف نظر نمیکند و صلاح جامعه را از دست نمیدهد کلیّه اموال مال خدا و تمامى بندگان عیال خدا و هیچ مؤثرى در وجود جز او نیست پس هر چه جوش و خروش نمائى از دستت رفته و بخودت آزار وارد نمودى و اوقات عزیزت را تلخ کردى (شاد باید زیستن ناشاد باید زیستن) چاره جز تسلیم و رضا نیست و در حکمت الهى ببراهین قطعیه عقلیّه و نقلیه از معادن وحى و کتب سماوى ثابت و محقق شده است که تمام موجودات فانى مى- شوند و جز وجه الهى باقى نمىماند مرحوم صدر المتالهین در کتاب اسفار بعد ازتمهید ده مقدمه اثبات نموده است حشر و رجوع تمام کائنات را از انسان و شیطان و حیوان و نبات و جماد باصل وجود خود که وجه الهى است و از براى هر یک به آیه استدلال نموده و از براى همه بآیاتى که انشاء اللّه تعالى در ضمن تفسیر آنها معلوم خواهد شد بنابراین تمام موجودات عقلا و نقلا رجوع حقیقى و بازگشت واقعى باصل خود مىنمایند و کسى در این عاریت سراى باقى نخواهد ماند و همه قافله پیش و پسند که باید بسر منزل اصلى برسند و هر کس زودتر حرکت کند زودتر بمقصد خواهد رسید و دیگران نباید براى او نگران باشند بلکه باید فکر کار خودشان باشند و براى این سفر پر خطر تهیه زاد و راحله نمایند که عقب نمانند و بمقصود اصلى برسند عزیزم فکر تعمیر منزل باش چرا بمعبر میپردازى آنهم راه رو مشترک که اختیارش بدست تو نیست شعر
دنیى آنقدر ندارد که بر او رشک برند
یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
نظر آنانکه نکردند بدین مشتى خاک
الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند
این سرائیست که البته خلل خواهد یافت
خنک آنقوم که در بند سراى دیگرند
لذت مال دنیا بحسرت گذاردن و رفتنش نمىارزد عزت حکومت با ذلت معزولى برابرى ندارد قسمت عمده تلخى جاندادن همان قطع علائق دنیوى است بیا قبلا این زحمت را بخود هموار کن تا در دنیا راحت و شیرینکام باشى و در موقع رفتن آسوده و فارغ البال مال دنیا خوب است براى صرف در محل خوب ولى علاقه بآن خوب نیست چنانچه از سیره مرضیّه بزرگان دین بدست میآید که مال دنیا را براى صرف در تعمیر آخرت میخواستند و دلبستگى بآن نداشتند و اینکه بعضى از علما رجوع بخداوند را برجوع بحکم و امر و جزا و پاداش عمل تفسیر نمودهاند براى توافق با افهام عامه است و الا تحقیق و ظاهر آیه شریفه همانست که عرض شد و مئال فرمایش ایشان هم بهمین معنى است و اللّه اعلم.
[ نظرات / امتیازها ]