از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «حرث»
کلمه «حرث» مصدر و به معنای زراعت است و مانند زراعت بر زمینی هم که در آن زراعت می ‏شود اطلاق می ‏گردد؛ هم می ‏گویند: «این گندم ها کشت و زرع فلانی است» و هم می ‏گویند: «این زمین زراعت فلانی است». [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 318 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اطلاق کلمه «انّی»
کلمه «انّی» از اسمای شرط است که مانند کلمه «متی» در خصوص زمان استعمال می ‏شود؛ البته گاهی در مکان هم به کار می ‏رود همچنانکه در قرآن آمده است: «یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» (آل عمران/37). حال اگر در آیه مورد بحث به معنای مکان باشد معنا چنین می ‏شود: «شما به کشتزار خود وارد شوید از هر محلی که خواستید». اگر به معنای زمان باشد معنایش این می‏ شود: «شما هر وقت خواستید به کشتزار خود بروید». به هر معنا که باشد می ‏خواهد اطلاق را برساند مخصوصا با قید «شئتم» این اطلاق روشن‏ تر به چشم می ‏خورد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 318 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عدم دلالت جمله «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ» بر وجوب
بیان شد که کلمه «انّی» اطلاق دارد مخصوصا با قید «شئتم» این اطلاق روشن‏ تر به چشم می ‏خورد؛ این همان مانعی است که نمی ‏گذارد جمله «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ» دلالت بر وجوب کند. چون معنا ندارد عملی را واجب کنند و به دنبالش اختیار انجام آن را به خود واگذار نمایند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 318 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  آزادی زن و شوهر در جماع؛ چه زمان و چه مکان
این را باید بدانیم که آوردن جمله «زنان شما کشتزار شمایند» قبل از بیان «فاتوا حرثکم» و نیز تعبیر از زنان برای بار دوم به «کشتزار» خالی از این دلالت نیست که مراد توسعه و آزادی دادن در عمل زناشویی است؛ یا از نظر مکان و یا از نظر زمان؛ البته مکانی که زنان انتخاب کنند نه آنجایی که مردان از زنان انتخاب کنند. حال اگر اطلاق تنها از نظر مکان باشد دیگر آیه شریفه متعرض اطلاق نیست و در نتیجه آیه قبلی که می ‏فرمود: «فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ» و جمله «وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یَطْهُرْنَ ...» تعارضی ندارد. اگر اطلاق آیه تنها از نظر زمان باشد آن وقت این اطلاق به وسیله محیض تخصیص می‏ خورد؛ برای اینکه آیه محیض مشتمل بر کلمه ‏ای است که نمی ‏گذارد آیه به وسیله آیه حرث نسخ شود و آن کلمه «اذی» است که می ‏فهماند محیض آزاری است و اصلا علت تشریع حرمت نزدیکی با زنان در حیض همین آزار بودن حیض است و معلوم است مادام که حیض هست آزار هم هست و این نسخ بردار نیست.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 318 و 319 قالب : تفسیری موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نقش زنان در جامعه انسانی
نسبت زنان به جامعه انسانی نسبت کشتزار است به انسان کشت ‏کار؛ همانطور که کشتزار برای بقای بذر لازم است و اگر نباشد بذرها به کلی نابود می ‏شود و دیگر غذایی برای حفظ حیات و ابقای آن نمی ‏ماند، همچنین اگر زنان نباشند نوع انسانی دوام نمی ‏یابد و نسلش قطع می ‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 319 قالب : تفسیری موضوع اصلی : زن گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبودیت خداوند، هدف از بقای نسل
مراد از جمله «قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ» هر چند مساله توالد و تقدیم داشتن افرادی جدید الوجود به بشریت و جامعه است، بشریتی که همه روز افراد زیادی از آن دستخوش مرگ و فنا می ‏شود و به مرور زمان عددش نقصان می ‏پذیرد، لیکن این مطلوبیت فی نفسه نیست غرض به خود توالد تعلق نگرفته است بلکه برای این است که با توالد و آمدن افرادی جدید به روی زمین ذکر خدای سبحان در زمین باقی بماند و افراد صالحی دارای اعمال صالح پدید آیند تا خیرات و مثوباتشان هم عاید خودشان شود و هم عاید پدرانی که باعث پدید آمدن آنان شدند همچنانکه فرمود: «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» (یس/12).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 320 و 321 قالب : تفسیری موضوع اصلی : رابطه انسان و دنیا گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حکم جماع با زنان در زمان حائضگی
یهود وقتی زنانشان حیض می ‏شدند او را از خانه بیرون می ‏کردند و در خوردن و نوشیدن با او شرکت نمی ‏کردند و در یک خانه با او به سر نمی ‏بردند. مساله از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) سؤال شد. در پاسخ این آیه نازل شد «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذی فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحِیضِ ...». رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «با زنان حائض در یک خانه زندگی بکنید و هر کار دیگری انجام بدهید الا جماع». این معنا به گوش یهود رسید؛ گفتند: «این مرد مثل اینکه تصمیم گرفته است که هر چه را که ما داریم با آن مخالفت کند». به دنبال این سخن اسید بن خضیر و عباد بن بشر نزد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شده و گفتند: «یهود چنین و چنان گفتند، آیا ما به گفته آنان از اجتماع با زنان اجتناب کنیم؟» چهره رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از شنیدن این سخن متغیر شد به طوری که ما گمان کردیم بر آن دو نفر خشم گرفته است ولی وقتی آن دو نفر بیرون می ‏رفتند شخصی ظرفی شیر جهت آن جناب هدیه می ‏آورد، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در پی آن دو نفر فرستاد تا از آن شیر بنوشند. آن دو فهمیدند که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از آنان خشمگین نشده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 321 و 322 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  طلب فرزند از راهی که خداوند فرموده است
امام صادق (علیه السلام) درباره جمله «فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ ...» فرمودند: «این جمله درباره طلب فرزند است» می ‏فرماید: «فرزند را از راهی که خدا دستور داده است طلب کنید».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 322 قالب : روایی موضوع اصلی : فرزند- اولاد گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای طهارت در آیه
سلام بن مستنیر گفت: نزد امام ابی جعفر (علیه السلام) بودم که حمران بن اعین داخل شد و چند مساله پرسید. همین که حمران خواست برخیزد به امام عرضه داشت: «این را خدمت شما عرضه بدارم که خدا بقایت را طولانی کند و ما را از وجودت برخوردار فرماید که ما هر وقت خدمت شما شرفیاب می ‏شویم، بیرون نمی ‏رویم مگر درحالیکه دل هایمان رقّت و خاطرمان آسایش و امنیت یافته است به طوری که دیگر هیچ غمی از دنیا در دلمان نمی ‏ماند و آنچه از مال دنیا که در دست مردم است چون پر کاهی به نظرمان می ‏رسد؛ ولی وقتی از حضورتان بیرون می ‏شویم و با مردم و تجار همنشین می ‏گردیم، دنیا در نظرمان محبوب می ‏شود. سرّ این چیست؟» حضرت فرمودند: «این مربوط به دل ها است که گاهی نرم است و گاهی سخت» آن گاه فرمودند: «آگاه باشید که وقتی اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به آن جناب عرضه داشتند: «از خطر نفاق بر خود می ‏ترسیم» امام اضافه کرد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) پرسید: «چرا از آن می ‏ترسید؟» عرضه داشتند: «برای اینکه هر وقت در حضور شما هستیم و شما ما را به عذاب خدا تذکر می ‏دهید و به ثوابش ترغیب می ‏کنید، در نتیجه دلمان نرم می ‏شود و دنیا را فراموش می ‏کنیم و نسبت به آن زاهد و بی ‏رغبت می‏ شویم به حدی که گویی آخرت را می ‏بینیم و آتش و بهشت را مشاهده می ‏کنیم، اما این تا لحظه‏ ای است که نزد توایم، همین که از تو دور می ‏شویم و داخل این خانه ‏ها شده و فرزندان را می‏ بوئیم، زن و اهل خود را مشاهده می‏کنیم آن حالتمان که نزد تو داشتیم برمی ‏گردد به طوری که گویی اصلا چنان حالتی نداشتیم. آیا جا دارد این معنا را در خود نوعی نفاق بشماریم و از آن بترسیم؟» رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در پاسخشان فرمودند: «ابدا، این پندارها گام های شیطان است که می ‏خواهد شما را متمایل به دنیا کند. به خدا سوگند اگر دائما آن حالتی را که نزد من دارید داشته باشید ملائکه به مصافحه شما می ‏آیند و آن وقت می ‏توانید روی آب قدم بزنید. اگر شما نبودید که گناه کنید و به دنبالش از خدا آمرزش بطلبید، خدای تعالی خلقی دیگر می ‏آفرید که گناه کنند و به دنبالش طلب مغفرت نمایند و او هم ایشان را بیامرزد. آری مؤمن هم بسیار دچار فتنه می ‏شود و هم بسیار مغفرت نمایند و هم بسیار به خدا بازگشت می ‏کند؛ مگر نشنیدی کلام خدای تعالی را که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»و نیز فرمود: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ» (هود)».

علامه طباطبایی: نظیر این روایت را عیاشی هم در تفسیر خود (ج 1 ص 109) نقل کرده است. اینکه فرمود: «اگر دائما آن حالتی را که نزد من دارید داشته باشید ...» اشاره است به مقام ولایت، مقامی که دارنده ‏اش به کلی از دنیا منصرف می ‏شود و به آنچه نزد خدا است مشرف گشته و می‏ اندیشد. ما در بحث پیرامون آیه (الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ) پاره ‏ای مطالب در این باره تقدیم داشتیم.

اینکه فرمود: «اگر شما نبودید که گناه کنید ...» اشاره است بر قدر، یعنی جریان حکم اسمای الهی به مرتبه افعال و جزئیات حوادث بر طبق اقتضائاتی که مفاهیم اسما دارد که توضیح آن در ذیل آیه شریفه «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر/21) خواهد آمد؛ همچنین گفتار درباره آن در ذیل سایر آیات قدر می ‏آید.

جمله مگر نشنیدی کلام خدای تعالی را که فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ ...» جز کلام امام ابی جعفر (علیه السلام) است و خطابش به حمران است؛ می ‏خواهد به این وسیله توبه و تطهّر را تفسیر کند؛ اولی را به بازگشت نمودن از گناهان به سوی خدا و دومی را به ازاله پلیدی ‏های گناهان از نفس و تیرگی آن را از قلب؛ این یکی از موارد استفاده مراتب حکم است از حکم بعضی مراتب. نظیر آن در قرآن کریم آیه «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه/79) آمده است که با آن استدلال کرده ‏اند بر اینکه علم کتاب تنها نزد پاکان از اهل بیت است؛ نیز استدلال کرده ‏اند بر اینکه بدون وضو نمی ‏شود دست به خطوط قرآن گذاشت (با اینکه ضمیر در لا یمسه به کتاب مکنون برمی ‏گردد).

همانطور که به حکم آیه شریفه «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ» (حجر/21) عالم خلقت از ناحیه خدا شروع شده است و در یک قوس نزول پائین و پائین ‏تر می ‏آید تا به پست ‏ترین مراحل برسد، همچنین احکام مقادیر نیز نازل نمی‏ شود مگر با مرور به منازل حقایق (دقت فرمائید) و به زودی ان شاء اللَّه توضیح بیشترش در تفسیر آیه «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ ...» (آل عمران/7) می ‏آید. از اینجا می‏ توان به آنچه قبلا اشاره کردیم آشنایی بیشتری پیدا کرد؛ در آنجا گفتیم که مراد از توبه و تطهّر در آیه شریفه- البته بنا بر ظاهر لفظ نه تاویل آن- شستشوی با آب و برگرداندن بدن پلید است- بعد از ازاله پلیدی- به سوی خدای سبحان. نیز معنای روایت قمی روشن می ‏شود که قبلا نقل کردیم که فرمود خدای تعالی حنفیت یعنی طهارت را در آغاز بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) نازل کرد. طهارت ده قسمت است: پنج قسمت آن مربوط به سر و گردن است و پنج قسمت مربوط به بدن. آنچه مربوط به سر است یکی کوتاه کردن شارب، دوم کوتاه نکردن ریش، سوم اصلاح مو، چهارم مسواک، پنجم خلال کردن دندان. آنچه مربوط به بدن است اول گرفتن موهای بدن، دوم ختنه کردن، سوم ناخن گرفتن، چهارم غسل از جنابت، پنجم طهارت با آب. این است آن حنفیت طاهره که حضرت ابراهیم (علیه السلام) آورد و تاکنون نسخ نشده است و تا قیامت نسخ نخواهد شد (تا آخر حدیث) و اخباری که همه این ها را مصداق طهارت می ‏شمارد بسیار است و در بعضی آمده است که نوره کشیدن نیز طهور است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 323 تا 325 قالب : روایی موضوع اصلی : پاکیزگی- طهارت گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حکم جماع از پشت با زنان
ابی الحسن رضا (علیه السلام) فرمودند: «شما درباره وطی زنان در عقب ایشان چه نظری دارید؟» معمر بن خلاد گفت: «من چنین شنیده ‏ام که فقهای مدینه در آن اشکالی نکرده ‏اند». حضرت فرمودند: «یهود می ‏گفت که وقتی مرد از عقب زن نزدیکی کند فرزندش لوچ بیرون می ‏آید (شاید منظور از لوچ کج فکری باشد) لذا خدای تعالی در رد نظریه یهود در این مساله این آیه را نازل کرد که (زنان شما کشتزار شمایند به کشتزار خود از هر جا خواستید نزدیکی کنید).

علامه طباطبایی: روایات در این معنی از ائمه اهل بیت (علیه السلام) بسیار زیاد است که در کتاب ‏های کافی و تهذیب و دو تفسیر عیاشی و قمی آمده است و همه دلالت بر این دارند که آیه بیش از این را نمی ‏رساند که نزدیکی با زنان از جلو آزاد است. بنابراین ممکن است کلام امام صادق (علیه السلام) را در روایت عیاشی از عبد اللَّه بن ابی یعفور به همین معنا حمل کنیم؛ چون در آن روایت آمده است که من از امام صادق (علیه السلام) از نزدیکی با زنان در عقب ایشان پرسیدم، حضرت فرمودند: «اشکال ندارد» و دنبالش این آیه را تلاوت فرمودند: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ».

علامه طباطبایی: ظاهرا مراد از نزدیکی با زنان در عقب ایشان این است که از عقب در جلو ایشان وطی شود و استدلال به آیه هم بر این اساس بوده است همچنانکه خبر معمر بن خلاد گذشته بر آن شهادت می ‏دهد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 325 و 326 قالب : روایی موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  محل مجاز برای جماع مرد با همسرش
امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه (نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ، فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ) فرمودند: یعنی خواه از مقابل و خواه از پشت در جلو او تصرف کنید.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 326 قالب : روایی موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حکم جماع کردن مرد با همسرش از عقب
1_فتح بن یزید جرجانی نامه ‏ای به امام رضا (علیه السلام) نوشت و از چنین مساله ‏ای سوال پرسید. جواب چنین آمد که از کسی پرسیده‏ ای که با کنیزش از عقب نزدیکی می ‏کند؛ باید بدانی که زن لعبتی است که نباید اذیت شود و کشتزار است همانطور که خدا کشتزارش خوانده است.

2_از امام صادق (علیه السلام) از مردی سوال شد که در عقب همسرش وطی می ‏کرد. حضرت بدش آمد و فرمودند: «زنهار که در روده زنان جماع کنید». نیز فرمودند: «معنای اینکه قرآن می ‏فرماید: «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ» این است که هر وقت خواستید به کشتزار خود درآئید نه از هر جا که خواستید.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 326 قالب : روایی موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حکم جماع از پشت با زنان
جابر بن عبد اللَّه گفت: انصار تنها به طور مضاجعه با زنان نزدیکی می ‏کردند ولی قریش این کار را به صورت های گوناگون انجام می ‏دادند. اتفاقا مردی از قریش با زنی از انصار ازدواج کرد و خواست با او نزدیکی کند؛ زن گفت: «حاضر نیستم مگر به همان صورت معمولیش» نزاعشان به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) رسید. آیه شریفه (فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ) نازل شد. یعنی چه در حال ایستاده و چه نشسته چه خوابیده اما در هر حال تنها از یک صمام.

علامه طباطبایی: این معنا به چند طریق از صحابه روایت شده است که سبب نزول آیه این بود و روایتی هم از حضرت رضا (علیه السلام) مطابق آن گذشت.

اینکه فرمود: «از یک صمام» معنایش از یک مجرا و سوراخ است؛ کنایه از اینکه تنها از فرج باشد. چون روایات بسیاری از طرق اهل سنت وارد شده است که نزدیکی با زنان از مجرای پشت را تحریم کرده است و این معنا را به چند طریق از عده ‏ای از صحابه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) روایت کرده ‏اند و قول ائمه اهل بیت (علیه السلام) هر چند جواز با کراهت شدید است به طوری که اصحاب امامیه به طرق خود که تا ائمه دارند آن را روایت کرده ‏اند الا اینکه همانطور که گفتیم هیچ یک از ائمه در حکم مساله به آیه «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ ...» تمسک نکرده‏ اند؛ بلکه به گفتار حضرت لوط (علیه السلام) تمسک کرده ‏اند که فرمود: «هؤُلاءِ بَناتِی إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ» (حجر/71) تمسک کرده ‏اند. چون حضرت لوط (علیه السلام) با اینکه می ‏دانست قومش جز لواط را نمی ‏خواهند دختران خود را عرضه کرد و در قرآن کریم آیه ‏ای برای نسخ این حکم نیامده است.

با این حال مساله در روایات صحابه مورد اختلاف است. از عبد اللَّه بن عمر و مالک بن انس و ابی سعید خدری، و جمعی دیگر روایت شده است که به جواز آن فتوا می ‏دادند و به آیه «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ ...» تمسک می ‏کردند؛ حتی از ابن عمر روایت شده است که گفته است: «اصلا آیه نامبرده برای همین جهت نازل شده است».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 326 و 327 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  جماع مرد با همسرش از عقب
روزی ابن عمر به نافع گفت: «ای نافع این قرآن را نگه دار و گوش بده تا بخوانم» از حفظ خواند تا رسید به آیه (نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ). در اینجا به نافع گفت: «ای نافع می ‏دانی درباره چه کسی نازل شده است؟» نافع گفت: «نه» گفت: «درباره مردی از انصار که با زنش از عقب او وطی کرده بود و در بین مردم عملی زشت تلقی شده بود، خدا این آیه را فرستاد» نافع گفت: «یعنی می ‏خواهی بگویی از عقب در جلو همسرش قرار داده بود» گفت: «نه رسما در عقب او».

علامه طباطبایی: در الدر المنثور این معنا را از ابن عمر به چند طریق روایت کرده است، آن گاه می ‏گوید: «ابن عبد البر گفته است که روایت به این مضمون که از عبد اللَّه بن عمر نقل شده است معروف و مشهور و سند آن صحیح است».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 327 و 328 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حکم جماع مرد با همسرش از عقب
1_عبد اللَّه بن قاسم گفت: «من هیچ استادی که در دینم از آن ها تقلید می ‏کنم ندیدم مگر آنکه این عمل (وطی آنان در عقبشان) را حلال می ‏دانست» آن گاه این آیه را قرائت کرد که (نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ) سپس گفت: «دیگر روشن‏ تر از این چه بیانی؟».

2_ابی سلیمان جوزجانی گفت: «من از مالک بن انس از وطی در عقب همسران پرسیدم» او به من گفت: «هم الان از این عمل غسل سر و گردن کرده ‏ام».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 328 قالب : روایی موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  جماع مرد با همسرش از عقب
مردی همسرش را از عقب نزدیکی کرد. مردم او را سرزنش کردند و آیه شریفه (نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ ...) نازل شد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 328 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نحوه جماع مرد با همسرش
ابن عباس گفت: عبد اللَّه بن عمر که خدا از گناهانش بگذرد- خیال کرده است زن و شوهری بودند از دو طایفه، آن یکی یعنی زن از طایفه انصار و از بت ‏پرستان بوده است درحالیکه شوهرش از قریش بوده و انصار از یهودیان تقلید می ‏کردند که اهل کتاب بودند و برای خود فضیلتی در علم قائل بودند و بسیاری از غیر یهود از عمل یهود تقلید و پیروی می ‏کردند و از جمله خصایص ایشان این بود که با زنان از یک مجرا نزدیکی می ‏کردند و این بسی مایه خوشحالی زنان است و آن قبیله قریش با زنان به هر شکلی آمیزش می ‏کردند؛ از عقب و از جلو خوابیده و ایستاده. همین که مهاجرین قریش به مدینه آمدند مردی از ایشان با زنی از انصار ازدواج کرد و رفت که با او نیز همین کارها را بکند. زن نپذیرفت و گفت: «رسم ما این است که تنها یک جور و در یک مجرا، می ‏خواهی بخواه نمی ‏خواهی دوری کن» این نزاعشان علنی شد و به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) رسید. خدای تعالی این آیه را نازل کرد (نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ)، یعنی چه از جلو و چه از عقب، چه خوابیده و چه غیر آن. اما منظور این است که در همه این احوال از مجرای فرزند باشد.

علامه طباطبایی: این روایت را سیوطی هم در الدر المنثور به چند طریق از مجاهد از ابن عباس نقل کرده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 328 و 329 قالب : روایی موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  جماع مرد با همسرش از عقب
شافعی با محمد بن حسن در این مساله مناظره کرد، محمد علیه او استدلال کرد به اینکه تنها فرج زن کشتزار است و آنجا است که فرزند تکون می ‏یابد. شافعی گفت: «پس به گفته تو باید غیر فرج حرام باشد» محمد ملتزم شد که آری همین طور است. شافعی گفت: «حال بگو ببینم اگر با ساق زن و یا گوشت شکم او این کار را بکند چطور است، آیا ساق و گوشت شکم هم کشتزار است و اولاد درست می ‏کند» گفت: «نه» گفت: «چون کشتزار نیست باید حرام باشد؟» گفت: «نه» شافعی گفت: «پس چطور با کلمه (کشتزار) استدلال می ‏کنی».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 329 قالب : روایی موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  دیدگاه اسلام درباه زن و احکام وضع شده از جانب اسلام برای ایشان
از آنجایی که قانونگذار قوانین اسلام خدای تعالی است، همه می ‏دانیم که اساس قوانینش (مانند قوانین بشری) بر پایه تجارب نیست که قانونی را وضع کند و بعد از مدتی به نواقص آن پی برده و ناگزیر لغوش کند؛ بلکه اساس آن مصالح و مفاسد واقعی بشر است. چون خدا به آن مصالح و مفاسد آگاه است لیکن به حکم (تعرف الاشیاء باضدادها) ما برای درک ارزش قوانین الهی چه بسا نیازمند باشیم به اینکه در احکام و قوانین و رسوم دائر در میان امت های گذشته و حاضر تامل و دقت کنیم و از سوی دیگر پیرامون سعادت انسانی بحث کنیم و به دست آوریم که به راستی سعادت واقعی بشر در چیست؟ و آن گاه نتیجه این دو بررسی را با یکدیگر تطبیق کنیم تا ارزش قوانین اسلام و مذاهب و مسلک‏ های اقوام و ملت های دیگر را به دست آوریم و روح زنده آن را در بین ارواح آن قوانین متمایز ببینیم. اصلا مراجعه به تواریخ ملل و سیر در آن ها و بررسی خصائل و مذاهب ملل عصر حاضر برای همین است که به قدر و منزلت اسلام پی ببریم نه اینکه احتمال می ‏دهیم در اقوال گذشته و معاصر، قانون بهتر و کامل تری هست و می‏ خواهیم به جستجوی آن برخیزیم. به همین منظور مساله را از چند نقطه نظر مورد بحث قرار می ‏دهیم:

1- زن در اسلام چه هویتی دارد؟ و هویت زن را با هویت مرد مقایسه کنیم.

2- زن در نظر اسلام چه ارزش و موقعیتی در اجتماع دارد، تا معلوم کنیم تاثیر زن در زندگی بشریت تا چه حد است؟.

3- در اسلام چه حقوق و احکامی برای زن تشریع شده است؟.

4- تشریع آن احکام و قوانین بر چه پایه ‏ای بوده است؟.

همانطور که گفتیم برای روشن ‏تر شدن بحث ناگزیریم آنچه را که تاریخ از زندگی زن در قبل از اسلام ضبط کرده است را پیش بکشیم و در آن نظری بکنیم . ببینیم اقوام قبل از اسلام و اقوام غیر مسلمان بعد از اسلام تا عصر حاضر چه اقوام متمدن و چه عقب افتاده با زن چه معامله ‏ای می ‏کردند؟.

با تعمّق در تاریخ بشریت به نکات زیر می رسیم:

1- بشر در آن دوران درباره زن دو طرز تفکر داشت: یکى اینکه زن را انسانى در سطح حیوانات بى ‏زبان مى ‏دانست. دیگر اینکه او را انسانى پست و ضعیف در انسانیت مى ‏پنداشت؛ انسانى که مردان، یعنى انسان ‏هاى کامل در صورت آزادى او از شر و فسادش ایمن نیستند و به همین جهت باید همیشه در قید تبعیت مردان بماند و مردان اجازه ندهند که زنان آزادى و حریتى در زندگى خود کسب کنند. نظریه اول با سیره اقوام وحشى و نظریه دوم با روش اقوام متمدن آن روز مناسب‏ تر است.

2- بشر قبل از اسلام نسبت به زن از نظر وضع اجتماعى نیز دو نوع طرز تفکر داشت: بعضى از جوامع زن را خارج از افراد اجتماع انسانى مى ‏دانستند و معتقد بودند زن جز این هیکل ترکیب یافته از افراد نیست؛ بلکه از شرایط زندگى او است؛ شرایطى که بشر بى ‏نیاز از آن نمى ‏باشد مانند خانه که از داشتن و پناه بردن در آن چاره ‏اى ندارد. بعضى دیگر معتقد بودند که زن مانند اسیرى است که به بردگى گرفته مى ‏شود و از پیروان اجتماع غالب است و اجتماعى که او را اسیر کرده است، از نیروى کار او استفاده مى‏ کند و از ضربه زدنش هم جلوگیرى مى ‏نماید.

3- محرومیت زن در این جوامع همه جانبه بود و زن را از تمامى حقوقى که ممکن بود از آن بهره‏ مند شود، محروم مى ‏دانستند مگر به آن مقدارى که بهره ‏مندى زن در حقیقت به سود مردان بود که قیّم زنان بودند.

4- اساس رفتار مردان با زنان عبارت بود از غلبه قوى بر ضعیف. به عبارت دیگر هر معامله ‏اى که با زنان مى ‏کردند بر اساس قریحه استخدام و بهره ‏کشى بود. این روش امت ‏هاى غیر متمدن بود. امت‏ هاى متمدن علاوه بر آنچه که گفته شد این طرز تفکر را هم داشتند که زن انسانى است ضعیف الخلقه که توانایى آن را ندارد که در امور خود مستقل باشد؛ نیز موجودى است خطرناک که بشر از شر و فساد او ایمن نیست. چه بسا که این طرز تفکرها در اثر اختلاط امت ‏ها و زمان ‏ها در یکدیگر اثر گذاشته باشند.

جواب سوال اول: اسلام یعنى آن دینى که قرآن براى تاسیس آن نازل گردیده است، در حق زن نظریه‏ ای ابداع کرد که از روزى که جنس بشر پا به عرضه دنیا گذاشت تا آن روز چنین طرز تفکرى در مورد زن نداشت. اسلام در این نظریه خود با تمام مردم جهان درافتاد و زن را آن طور که هست و بر آن اساسى که آفریده شده است به جهان معرفى کرد؛ اساسى که به دست بشر منهدم شده و آثارش نیز محو گشته بود.

اسلام بیان مى ‏کند که زن نیز مانند مرد انسان است و هر انسانى چه مرد و چه زن فردى است از انسان که در ماده و عنصر پیدایش او دو نفر انسان نر و ماده شرکت و دخالت داشته ‏اند و هیچ یک از این دو نفر بر دیگرى برترى ندارد مگر به تقوا همچنانکه کتاب آسمانى خود مى ‏فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى، وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (حجرات/13). به طورى که ملاحظه مى ‏کنید قرآن کریم هر انسانى را موجودى گرفته شده و تالیف یافته از دو نفر انسان نر و ماده مى ‏داند که هر دو به طور متساوى، ماده وجود و تکون او هستند و انسان پدید آمده (چه مرد باشد و چه زن) مجموع ماده ‏اى است که از آن دو فرد گرفته شده است.

جواب سوال دوم: زن و مرد در آنچه که اسلام آن را حق مى ‏داند برابرند و به حکم آیه «وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ» (یونس/82) چیزى که هست خداى تعالى در آفرینش زن دو خصلت قرار داده است که به آن دو خصلت، زن از مرد امتیاز پیدا مى ‏کند:

1- زن را در مثل به منزله کشتزارى براى تکوّن و پیدایش نوع بشر قرار داده است تا نوع بشر در داخل این صدف تکون یافته و نمو کند تا به حد ولادت برسد. پس بقاى نوع بشر بستگى به وجود زن دارد و به همین جهت او کشتزار است مانند کشتزارهاى دیگر احکامى مخصوص به خود دارد و با همان احکام از مرد ممتاز مى ‏شود.

2- از آنجا که باید این موجود، جنس مخالف خود یعنى مرد را مجذوب خود کند و مرد براى این که نسل بشر باقى بماند به طرف او و ازدواج با او و تحمل مشقت ‏هاى خانه و خانواده جذب شود، خداوند در آفرینش، خلقت زن را لطیف قرار داد و براى اینکه زن مشقت بچه ‏دارى و رنج اداره منزل را تحمل کند شعور و احساس او را لطیف و رقیق کرد.

همین دو خصوصیت که یکى در جسم او است و دیگرى در روح او، تاثیرى در وظائف‏ اجتماعى محول به او دارد. این بود مقام و موقعیت اجتماعى زن. با این بیان موقعیت اجتماعى مرد نیز معلوم مى شود و نیز پیچیدگى و اشکالى که در احکام مشترک بین آن دو و احکام مخصوص به هر یک از آن دو در اسلام هست حل مى ‏گردد.

جواب سوال سوم: زن از جهت کسب علم، بیش از علم به اصول معارف و فروع دین (یعنى احکام عبادات و قوانین جاریه در اجتماع) وظیفه وجوبى دیگر ندارد و از ناحیه عمل هم همان احکامى را دارد که مردان دارند به اضافه اینکه اطاعت از شوهرش نیز واجب است البته نه در هر چیزى که او بگوید و بخواهد بلکه تنها در مساله مربوط به بهره ‏هاى جنسى؛ اما تنظیم امور زندگى فردى یعنى رفتن به دنبال کار و کاسبى و صنعت و نیز در تنظیم امور خانه و نیز مداخله در مصالح اجتماعى و عمومى از قبیل دانشگاه رفتن و یا اشتغال به صنایع و حرفه ‏هاى مفید براى عموم و نافع در اجتماعات با حفظ حدودى که برایش معین شده است، هیچ یک بر زن واجب نیست.

لازمه واجب نبودن این کارها این است که وارد شدنش در هر یک از رشته ‏هاى علمى و کسبى و تربیتى و امثال آن فضلى است که خود نسبت به جامعه ‏اش تفضل کرده است و افتخارى است که براى خود کسب نموده است و اسلام هم این تفاخر را در بین زنان جایز دانسته است بر خلاف مردان که جز در حال جنگ نمى ‏توانند تفاخر کنند و از آن نهى شده ‏اند.

جواب سوال چهارم: اساسى که اسلام احکام نامبرده را بر آن اساس تشریع کرده است همانا فطرت و آفرینش است. درباره کیفیت این پایه‏ گذارى می گوییم که اجتماع با تمامى شؤون و جهاتش چه اینکه اجتماعى صالح و فاضل باشد و چه فاسد، بالآخره منتهى به طبیعت مى‏ شود چیزى که هست آن اجتماعى که فاسد شده است، در مسیر زندگیش به عاملى برخورده است که فاسدش کرده و نگذاشته است به آثار خوب اجتماع برسد (به خلاف اجتماع فاضل).

پس تمامى موجودات و از آن جمله انسان در وجودش و در زندگیش به سوى آن هدفى که براى آن آفریده شده است هدایت شده است و در خلقتش به هر جهاز و ابزارى هم که در رسیدن به آن هدف به آن جهاز و آلات نیازمند است مجهز گشته است و زندگى با قوام و سعادتمندانه‏ اش، آن قسم زندگى ‏اى است که اعمال حیاتى آن منطبق با خلقت و فطرت باشد و انطباق کامل و تمام داشته باشد و وظائف و تکالیفش در آخر منتهى به طبیعت شود، انتهایى درست و صحیح؛ این همان حقیقتى است که آیه زیر به آن اشاره نموده است و مى ‏فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ» (روم/30).

حال ببینیم فطرت در وظائف و حقوق اجتماعى بین افراد چه می گوید و چه اقتضایى دارد؟

با در نظر داشتن این معنا که تمامى افراد انسان داراى فطرت بشرى هستند مى ‏گوییم که آنچه فطرت اقتضا دارد این است که باید حقوق و وظائف یعنى گرفتنى ‏ها و دادنى ‏های بین افراد انسان مساوى باشد و اجازه نمى ‏دهد یک طائفه از حقوق بیشترى برخوردار و طائفه ‏اى دیگر از حقوق اولیه خود محروم باشد لیکن مقتضاى این تساوى در حقوق که عدل اجتماعى به آن حکم مى ‏کند این نیست که تمامى مقام هاى اجتماعى متعلق به تمامى افراد جامعه شود؛ بلکه آنچه عدالت اجتماعى اقتضا دارد و معناى تساوى را تفسیر مى ‏کند این است که در اجتماع هر صاحب حقى به حق خود برسد و هر کس به قدر وسعش پیش برود نه بیش از آن. پس تساوى بین افراد و بین طبقات تنها براى همین است که هر صاحب حقى به حق خاص خود برسد بدون اینکه حقى مزاحم حق دیگرى شود و یا به انگیزه دشمنى و یا تحکم و زورگویى یا هر انگیزه دیگر به کلى مهمل و نامعلوم گذاشته شود و یا صریحا باطل شود. از سوى دیگر مشترک بودن دو طائفه زن و مرد در اصول مواهب وجودى، یعنى در داشتن اندیشه و اراده که این دو خود مولد اختیار هستند، اقتضا مى ‏کند که زن نیز در آزادى فکر و اراده و در نتیجه در داشتن اختیار شریک با مرد باشد همانطور که مرد در تصرف در جمیع شؤون حیات فردى و اجتماعى خود به جز آن مواردى که ممنوع است استقلال دارد، زن نیز باید استقلال داشته باشد؛ اسلام هم که دین فطرى است این استقلال و آزادى را به کامل ترین وجه به زن داده است همچنانکه در بیانات سابق گذشت؛ لیکن این به آن معنا نیست که هر چه از مرد خواسته ‏اند از او هم خواسته باشند در عین اینکه در زنان عواملى هست که در مردان نیز هست؛ زنان از جهتى دیگر با مردان اختلاف دارند.

هر چند ممکن است یک یا دو نفر زن فوق العاده و همچنین یک یا دو نفر مرد عقب افتاده پیدا شود، ولى به شهادت علم فیزیولوژى زنان متوسط، از نظر دماغ (مغز) و قلب و شریان ها و اعصاب و عضلات بدنى و وزن با مردان متوسط الحال تفاوت دارند؛ یعنى ضعیف تر هستند. همین باعث شده است که جسم زن لطیف ‏تر و نرم ‏تر و جسم مرد خشن تر و محکم‏ تر باشد و احساسات لطیف از قبیل دوستى و رقّت قلب و میل به جمال و زینت بر زن غالب ‏تر و بیشتر از مرد باشد و در مقابل نیروى تعقل بر مرد غالب ‏تر از زن باشد. پس حیات زن حیاتى احساسى است همچنانکه حیات مرد حیاتى تعقلى است.

به علت همین اختلافى که در زن و مرد هست، اسلام در وظائف و تکالیف عمومى و اجتماعى که قوامش با یکى از این دو چیز یعنى تعقل و احساس است بین زن و مرد فرق گذاشته است؛ آنچه ارتباطش به تعقل بیشتر از احساس است (از قبیل ولایت و قضا و جنگ) را مختص به مردان کرد و آنچه از وظائف که ارتباطش بیشتر با احساس است تا تعقل مختص به زنان کرد مانند پرورش اولاد و تربیت او و تدبیر منزل و امثال آن؛ آن گاه مشقت بیشتر وظائف مرد را از این راه جبران کرد که سهم ارث او را دو برابر سهم ارث زن قرار داد (معناى این در حقیقت آن است که نخست سهم ارث هر دو را مساوى قرار داده باشد و بعدا ثلث سهم زن را به مرد داده باشد، در مقابل نفقه ‏اى که مرد به زن مى ‏دهد). اسلام علاوه بر آنچه که گذشت تسهیلات و تخفیف ‏هایى نسبت به زنان رعایت نموده است که بیان آن نیز گذشت.

حال اگر بگویى این همه ارفاق که اسلام نسبت به زن کرده است کار خوبى نبوده است؛ براى اینکه همین ارفاق ها زن را مفت خور و مصرفى بار مى ‏آورد. درست است که مرد حاجت ضرورى به زن دارد و زن از لوازم حیات بشر است، ولى براى رفع این حاجت لازم نیست که زن یعنى نیمى از جمعیت بشر تخدیر شود و هزینه زندگیش به گردن نیمى دیگر بیفتد؛ چون چنین روشى، همانطور که گفتیم زن را انگل و کسل بار مى ‏آورد و دیگر حاضر نیست سنگینى اعمال شاقه را تحمل کند و در نتیجه موجودى پست و خوار بارمى ‏آید و چنین موجودى به شهادت تجربه به درد تکامل اجتماعى نمى ‏خورد.

در پاسخ مى ‏گوییم که این اشکال ناشى از این است که بین مسئله قانونگذارى و اجراى قانون خلط شده است. وضع قوانینى که اصلاحگر حال بشر باشد مسئله ‏اى است و اجرای آن به روشى درست و صالح و بار آمدن مردم با تربیت شایسته، امرى دیگر. اسلام قانون صحیح و درستى در این باره وضع کرده بود ولیکن در مدت سیر گذشته ‏اش (یعنى چهارده قرن) گرفتار مجریان غیر صالح بود؛ اولیائى صالح و مجاهد نبودند تا قوانین اسلام را به طور صحیح اجراى کنند؛ نتیجه ‏اش هم این شد که احکام اسلام تاثیر خود را از دست داد و تربیت اسلامى (که در صدر اسلام، مردان و زنان نمونه و الگویى بار آورد) متوقف شد و بلکه به عقب برگشت.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 393 تا 417 قالب : تفسیری موضوع اصلی : زن گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  آزادى زن در تمدن غرب‏
هیچ شکى نیست که پیشگام در آزاد ساختن زن از قید اسارت و تامین استقلال او در اراده و عمل، اسلام بوده است و اگر غربى ‏ها (در دوران اخیر) قدمى در این باره براى زنان برداشته ‏اند، از اسلام تقلید کرده ‏اند (و چه تقلید بدى کرده و با آن روبرو شده ‏اند).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 417 قالب : تفسیری موضوع اصلی : زن گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عمل زناشویى و منشا طبیعى و فطرى آن
عمل هم خوابى، یکى از اصول اعمال اجتماعى بشر است و بشر از همان آغاز پیدایش و ازدیاد خود تا به امروز دست از این عمل اجتماعى نکشیده است. قبلا هم گفته بودیم که این اعمال باید ریشه ‏اى در طبیعت داشته باشد تا آغاز و انجامش به آن ریشه برگشت کند. اسلام وقتى مى ‏خواهد این عمل جنسى را با قانون خود نظام بخشد، اساس تقنین خود را بر خلقت دو آلت تناسلى نرى و مادگى نهاده است و تمامى احکامى را هم که اسلام درباره این عمل مقرر کرده است، پیرامون این حقیقت دور مى ‏زند و مى‏ خواهد این عمل به صورت بازى انجام نشود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏2، ص: 418 تا 420 قالب : فلسفی موضوع اصلی : ازدواج- نکاح- زناشویی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.