از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «اُمّی»
78) امّی کسی است که قادر بر خواندن و نوشتن نباشد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 324 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  دسته بندی قوم یهود
78) یهودیان دو دسته اند:

1- عالمان اهل تحریف.

2- جاهلان فرمانبردار از دسته اول. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 325 قالب : تفسیری موضوع اصلی : یهودی گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه « امانیّ»
78) أمانىّ جمع امنیّه است که به معناى اکاذیب است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 325 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنی کلمه «ویل»
79) وَیل به معنای هلاکت، عذاب شدید و نیز به معناى اندوه و خوارى و پستى است و نیز هر چیزى را که آدمى سخت از آن حذر مى ‏کند، می‌ باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 325 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مرجع ضمیرهای جمع
79) ضمیرهاى جمع در این آیه یا به بنى اسرائیل بر مى ‏گردد و یا تنها به کسانى که تورات را تحریف کردند. براى هر دو وجهى است ولى بنابر وجه اول، ویل متوجه عوام بى ‏سوادشان نیز می شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 325 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  تحریف - سيد علي بهبهاني
79) جمله (لیشتروابه...) دلیل بر این است که آنان از عمل تحریف و افتراى به دین، هدفى جز فروش دین وبه دست آوردن متاع دنیا نداشته و ندارند؛ چنان که مقصود از (ثمناً قلیلاً) این نیست که متاع اندکى به عنوان ثمن این کالا یا مزد این کار به دست مى آورند، بلکه کنایه از آن است که اساساً متاع دنیا اندک است ؛ پس اگر همه دنیا را هم در برابر دین فروشى بگیرند، باز هم کم است ؛ بر همین اساس و به جهت خسارت بار بودن این تجارت است که در ادامه آیه مى فرماید: پس واى بر آنان از آنچه در این معامله، کسب کرده اند؛ یعنى عذاب بسیار سختى در انتظار منحرفان محرّف و مفتریان دین فروش است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل گوینده : آیت الله جوادی آملی
  اصناف محروم از ایمان - سيد علي بهبهاني
79) آنچه در زوال ایمان و سلب این صفت کمالى از قوم یهود مطرح شده با انگیزه ها و عوامل متعددى ارائه شده که چهار صنف آن کاملاً مشهود است و اجتماع همه آنها یا بعض معیّن آن با بعض دیگر غیرممکن است :

گروه اوّل که از فیض ایمان محروم شدند، هیچ معضل علمى و مشکل اندیشه اى نداشتند؛ زیرا کلام خدا را هم شنیدند و هم محتواى آن را ادراک و هم آگاهانه به تحریف آن مبادرت کردند. این گروه ضال و مضلّ بوده و هسنتد، و از همه بدترند. با انحراف اینان، از دیگران نمى توان توقع ایمان داشت.

گروه دوم منافقانى هستند که بر اثر وهن اراده یا قوّت دسیسه سعى در دو چهره بودن دارند تا از این تذبذب و دوگانگى از سود دو طرف برخوردار و از زیان آنان در امان باشند؛ هر چند از لحاظ دل به کافران نزدیکند.

گروه سوم مجادلان پرخاشگرند که کتمان اسرار مکتب خویش را ضرورى دانسته و نسبت به افشاى آن هرچند لازم باشد، حساسیّت قومى و تعصّب نژادى دارند.

گروه چهارم امّیون مکتب نرفته و محضر ندیده اند که مهم ترین معضل اینان فقد اندیشه علمى است و همین جهل علمى اینان ابزارى براى رکوب مبتلایان به جهات عملى، یعنى جاه خواهان و ریاست پژوهان مى شود و همانند شیطان آنان را حتناک مى کنند و از آنها سوراى مى گیرند: لا حتنکّن ذریّته إ لاّ قلیلاً [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل گوینده : آیت الله جوادی آملی
  نقشه هاى یهود براى استثمار عوام - مسعود ورزيده
78) در تعقیب آیات گذشته پیرامون خلافکاریهاى یهود، آیات مورد بحث جمعیت آنها را به دو گروه مشخص تقسیم مى کند: عوام و دانشمندان حیله گر (البته اقلیتى از دانشمندان آنها بودند که ایمان آوردند و حق را پذیرا شدند و به صفوف مسلمانان پیوستند).
مى گویدگروهى از آنها افرادى هستند که از دانش بهرهاى ندارند، و از کتاب خدا جز یک مشت خیالات و آرزوها نمى دانند، و تنها به پندارهایشان دل بسته اند (و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانى و ان هم الا یظنون ).
((امیون )) جمع ((امىّ)) در اینجا به معنى ((درس نخوانده )) است ، یعنى به همان حالتى که از مادر متولد شده باقى مانده و مکتب و استادى را ندیده است ، و یا به خاطر اینکه جمعى از مادران روى علاقه هاى جاهلانه فرزندان خود را از خود جدا نمى کردند و اجازه نمى دادند به مکتب بروند.
((امانى )) جمع ((امنیة )) به معنى آرزو است ، و در اینجا ممکن است اشاره به پندارها و امتیازات موهومى باشد که یهود براى خود قائل بودند، از جمله
مى گفتند:((ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم )) نحن ابناء الله و احبائه (مائده 18) و یا اینکه مى گفتند: ((هرگز آتش دوزخ جز چند روزى به ما نخواهد رسید)) که در آیات بعد به این گفتار یهود بر مى خوریم .
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از امانى ، آیات تحریف شده باشد که دانشمندان یهود در اختیار عوام مى گذاشتند، و جمله ((لا یعلمون الکتاب الا امانى )) با این معنى سازگارتر مى باشد.
به هر حال پایان این آیه (ان هم الا یظنون )دلیل بر آن است که پیروى از ظن و گمان در اساس و اصول دین و شناخت مکتب وحى کارى است نادرست و در خور سرزنش و هر کس ‍باید در این قسمت از روى تحقیق کافى گام بردارد.
دستهاى دیگر دانشمندان آنها بودند که حقایق را به سود خود تحریف مى کردند چنانکه قرآن در آیه بعد مى گوید:((واى بر آنها که مطالب را به دست خود مى نویسند، و بعد مى گویند اینها از سوى خدا است )) (فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله ).
((و هدفشان این است با این کار، بهاى کمى بدست آورند)) (لیشتروا به ثمنا قلیلا).
((واى بر آنها از آنچه با دست خود مى نویسند)) (فویل لهم مما کتبت ایدیهم ).
((و واى بر آنها از آنچه با این خیانتها بدست مى آورند)) (و ویل لهم مما یکسبون ).
از جمله هاى اخیر این آیه به خوبى استفاده مى شود که آنها هم وسیله نا مقدسى داشتند، و هم نتیجه نادرستى مى گرفتند.
بعضى از مفسران در ذیل آیه مورد بحث حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده اند که داراى نکات قابل ملاحظهاى است حدیث چنین است :
((مردى به امام صادق (علیه السلام ) عرض کرد با اینکه عوام یهود اطلاعى از کتاب آسمانى خود جز از طریق علمایشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را نسبت به تقلید از علماء و پذیرش از آنان مذمت مى کند ؟! (اشاره به آیات مورد بحث است ) آیا عوام یهود با عوام ما که از علماى خود تقلید مى کنند تفاوت دارند؟ ...
امام فرمود: بین عوام ما و عوام یهود از یک جهت فرق و از یک جهت مساوات است ، از آن جهت که مساوى هستند خداوند عوام ما را نیز مذمت کرده همانگونه که عوام یهود را نکوهش فرموده .
اما از آن جهت که با هم تفاوت دارند این است که عوام یهود از وضع علماى خود آگاه بودند، مى دانستند آنها صریحا دروغ مى گویند، حرام و رشوه مى خورند و احکام خدا را تغییر مى دهند، آنها با فطرت خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصى فاسقند و جایز نیست سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند، و سزاوار نیست شهادت آنها را درباره پیامبران قبول کنند، به این دلیل خداوند آنها را نکوهش کرده است (ولى عوام ما پیرو چنین علمائى نیستند).
و اگر عوام ما از علماى خود فسق آشکار و تعصب شدید و حرص بر دنیا و اموال حرام ببینند هر کس از آنها پیروى کند مثل یهود است که خداوند آنان را به خاطر پیروى از علماى فاسق نکوهش کرده است ، فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا لدینه مخالفا على هواه ، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه :((اما دانشمندانى که پاکى روح خود را حفظ کنند، و دین خود را نگهدارند مخالف هوى و هوس و مطیع فرمان مولاى خویش باشند عوام مى توانند
از آنها پیروى کنند ...))
روشن است که این حدیث اشاره به تقلید تعبدى در احکام نمى کند، بلکه منظور پیروى کردن از رهنمائى دانشمندان براى بدست آوردن علم و یقین در اصول دین است ، زیرا حدیث در مورد شناخت پیامبر سخن که مسلما از اصول دین مى باشد و تقلید تعبدى در آن جایز نیست .

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تاریخی موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل گوینده : مسعود ورزیده