78) در تعقیب آیات گذشته پیرامون خلافکاریهاى یهود، آیات مورد بحث جمعیت آنها را به دو گروه مشخص تقسیم مى کند: عوام و دانشمندان حیله گر (البته اقلیتى از دانشمندان آنها بودند که ایمان آوردند و حق را پذیرا شدند و به صفوف مسلمانان پیوستند).
مى گویدگروهى از آنها افرادى هستند که از دانش بهرهاى ندارند، و از کتاب خدا جز یک مشت خیالات و آرزوها نمى دانند، و تنها به پندارهایشان دل بسته اند (و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانى و ان هم الا یظنون ).
((امیون )) جمع ((امىّ)) در اینجا به معنى ((درس نخوانده )) است ، یعنى به همان حالتى که از مادر متولد شده باقى مانده و مکتب و استادى را ندیده است ، و یا به خاطر اینکه جمعى از مادران روى علاقه هاى جاهلانه فرزندان خود را از خود جدا نمى کردند و اجازه نمى دادند به مکتب بروند.
((امانى )) جمع ((امنیة )) به معنى آرزو است ، و در اینجا ممکن است اشاره به پندارها و امتیازات موهومى باشد که یهود براى خود قائل بودند، از جمله
مى گفتند:((ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم )) نحن ابناء الله و احبائه (مائده 18) و یا اینکه مى گفتند: ((هرگز آتش دوزخ جز چند روزى به ما نخواهد رسید)) که در آیات بعد به این گفتار یهود بر مى خوریم .
این احتمال نیز وجود دارد که منظور از امانى ، آیات تحریف شده باشد که دانشمندان یهود در اختیار عوام مى گذاشتند، و جمله ((لا یعلمون الکتاب الا امانى )) با این معنى سازگارتر مى باشد.
به هر حال پایان این آیه (ان هم الا یظنون )دلیل بر آن است که پیروى از ظن و گمان در اساس و اصول دین و شناخت مکتب وحى کارى است نادرست و در خور سرزنش و هر کس باید در این قسمت از روى تحقیق کافى گام بردارد.
دستهاى دیگر دانشمندان آنها بودند که حقایق را به سود خود تحریف مى کردند چنانکه قرآن در آیه بعد مى گوید:((واى بر آنها که مطالب را به دست خود مى نویسند، و بعد مى گویند اینها از سوى خدا است )) (فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عند الله ).
((و هدفشان این است با این کار، بهاى کمى بدست آورند)) (لیشتروا به ثمنا قلیلا).
((واى بر آنها از آنچه با دست خود مى نویسند)) (فویل لهم مما کتبت ایدیهم ).
((و واى بر آنها از آنچه با این خیانتها بدست مى آورند)) (و ویل لهم مما یکسبون ).
از جمله هاى اخیر این آیه به خوبى استفاده مى شود که آنها هم وسیله نا مقدسى داشتند، و هم نتیجه نادرستى مى گرفتند.
بعضى از مفسران در ذیل آیه مورد بحث حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده اند که داراى نکات قابل ملاحظهاى است حدیث چنین است :
((مردى به امام صادق (علیه السلام ) عرض کرد با اینکه عوام یهود اطلاعى از کتاب آسمانى خود جز از طریق علمایشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را نسبت به تقلید از علماء و پذیرش از آنان مذمت مى کند ؟! (اشاره به آیات مورد بحث است ) آیا عوام یهود با عوام ما که از علماى خود تقلید مى کنند تفاوت دارند؟ ...
امام فرمود: بین عوام ما و عوام یهود از یک جهت فرق و از یک جهت مساوات است ، از آن جهت که مساوى هستند خداوند عوام ما را نیز مذمت کرده همانگونه که عوام یهود را نکوهش فرموده .
اما از آن جهت که با هم تفاوت دارند این است که عوام یهود از وضع علماى خود آگاه بودند، مى دانستند آنها صریحا دروغ مى گویند، حرام و رشوه مى خورند و احکام خدا را تغییر مى دهند، آنها با فطرت خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصى فاسقند و جایز نیست سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند، و سزاوار نیست شهادت آنها را درباره پیامبران قبول کنند، به این دلیل خداوند آنها را نکوهش کرده است (ولى عوام ما پیرو چنین علمائى نیستند).
و اگر عوام ما از علماى خود فسق آشکار و تعصب شدید و حرص بر دنیا و اموال حرام ببینند هر کس از آنها پیروى کند مثل یهود است که خداوند آنان را به خاطر پیروى از علماى فاسق نکوهش کرده است ، فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا لدینه مخالفا على هواه ، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه :((اما دانشمندانى که پاکى روح خود را حفظ کنند، و دین خود را نگهدارند مخالف هوى و هوس و مطیع فرمان مولاى خویش باشند عوام مى توانند
از آنها پیروى کنند ...))
روشن است که این حدیث اشاره به تقلید تعبدى در احکام نمى کند، بلکه منظور پیروى کردن از رهنمائى دانشمندان براى بدست آوردن علم و یقین در اصول دین است ، زیرا حدیث در مورد شناخت پیامبر سخن که مسلما از اصول دین مى باشد و تقلید تعبدى در آن جایز نیست .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : عوام و دانشمندان حیله گر (البته اقلیتى از دانشمندان آنها بودند که ایمان آوردند و حق را پذیرا شدند و به صفوف مسلمانان پیوستند)
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]