ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ «14»
بعد مرتبه سوم را بیان فرماید:
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً: پس آفریدیم نطفه را خون بسته، یعنى تحویل دادیم نطفه را از صفات منى به صفات علقه، و شکى نیست میان قطعه خون بسته و آب منى مباینت شدیده مىباشد.
جلد 9 - صفحه 116
مرتبه چهارم: فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً: پس ایجاد نمودیم آن خون بسته را قطعه گوشتى. تحویل صفاتى را به صفاتى، ایجاد و خلق نامیده، براى آنکه خداوند سبحان به قدرت کامله و حکمت شامله، فانى نماید بعض اعراض آن را و ایجاد فرماید بعض اعراض دیگر را.
مرتبه پنجم: فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً: پس ایجاد نمودیم آن قطعه گوشت را بتدریج استخوانها، یعنى به قدرت کامله آن قطعه گوشت را گردانیدیم استخوانها را گوشت مانند برهنه اى که جامه در او پوشانند و هر مرتبه مدت بیست روز انجام پذیرد از اول مرتبه که نطفه در رحم قرار گیرد تا به مرتبه ششم رسد که استخوانها گوشت پوشانیده شود، چهار ماه تمام گردد روح به امر الهى در آن دمیده شود.
مرتبه هفتم: ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ: پس آفریدیم او را خلقى دیگر که مباین است با خلق اول بینونت کلى، زیرا اولین مرتبه آب گندیده نجس و بتدریج خداوند حکیم رسانید او را در مرتبه آخر به حیوان ناطق و بینا و گویا و شنوا، و درآورد او را به هیکلى نیکو و هیئتى زیبا، و پوشانید بر او لباس رعنا.
فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ: پس برتر و بالاتر است خداى بهترین آفرینندگان، و دائم ثابت است خیر او. یا سزاوار تعظیم است، زیرا لایزال و قدیم است.
نکته: ممکن است آیه شریفه «أفعل» وصفى باشد، یعنى خالق نیکو خدا باشد فقط. یا بر فرض وجود خالقى، خدا احسن الخالقین است.
تنبیه: اصل «خلق» در لغت به معنى تقدیر و اندازه گرفتن باشد، لذا اندازه گیرنده و قالب ریزنده را خالق گویند. پس معنى آیه شریفه آنکه: متعالى است خدائى که نیکوترین تمام خالقان و اندازه گیرندگان است، و تقدیرکننده حقیقى مختص است به ذات الهى فقط، زیرا بندگان چون احاطه علمیه به حقایق اشیاء ندارند، تقدیر و اندازه آنها از تمام جهات کامل نباشد، هر چند ماهر و دانا باشند به خلاف ذات حکیم على الاطلاق که تمامى موجودات را از ذرهاى تا درهاى بر وفق حکمت و مصلحت تقدیر و خلق فرموده و عقول از ادراک آن
جلد 9 - صفحه 117
عاجز و متحیر است. نمونه آن خلق انسانى است بدین اطوار مختلفه و عجایبات کثیره. بنابراین خالق حقیقى، ذات یگانه خدا باشد، و استعمال خالق در بندگان به تقیید خواهد بود مثل خالق الادیم.
عرب گوید: «خلقت الادیم نعلا» مانند کلمه «رب» که اطلاق حقیقى آن منحصر است به خداى تعالى، در بندگان استعمالش به تقیید باشد مثل «رب الدار».
[ نظرات / امتیازها ]
ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظاماً فَکَسَونَا العِظامَ لَحماً ثُمَّ أَنشَأناهُ خَلقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللّهُ أَحسَنُ الخالِقِینَ «14»
سپس خلق فرمودیم نطفه را علقه خون بسته، پس خلق کردیم علقه را مضغه مثل غذای جویده که مراتبی از هزم را طی کرده باشد، پس خلق نمودیم مضغه را عظام استخوان که به منزله ستون بدن باشد، پس پوشانیدیم عظام را لحم گوشت که بر اطراف عظام روئیده شود و بدن تام و تمام شود از اجزاء خارجیه ظاهریه
جلد 13 - صفحه 368
و داخلیه و باطنیه که از سر تا پا تمام شود مثل جسم بیروح، پس از آن انشاء فرمودیم انسان را خلق دیگری که از اینکه مواد جسمانی خارج است و از عالم روحانی باو روح افاضه نمودیم! پس بسیار است برکات الهیه که انسان را بهترین مخلوقات قرار داد و خداوند بهترین خلق کنندهگان است.
(ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً) مراحلی را طی کرد تا نطفه مبدل بخون بسته شد ماده همان ماده است صورت تغییر کرد که جسم را گفتند مرکب از ماده و صورت است، و صورت سه قسم داریم، صورت جنسیه که تمام اجسام دارند جمادی و نباتی و حیوانی، و صورت نوعیه که در انواع جمادات و نباتات و حیوانات موجود است، در جمادات مثل جواهرات و فلزّات و احجار و غیرها، و در نباتات مثل انواع حبوبات و اثمار و اشجار و خضرویات، و در حیوانات مثل انواع حیوانات از طیور و وحوش و سباع و بهائم و حشرات که یک نوع آن انسان است و دیگر صورت شخصیه که مختص بر فرد از هر نوع است و افراد را از یکدیگر متمایز میکند (فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً) صورت نوعیه خون مبدل شد به صورت مضغه (فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظاماً) صورت مضغه مبدل به صورت عظم شد لکن صورت عظمی دیگر تغییر نکرد، بلکه رشد پیدا میکند، عطف آن را تغییر داد و فرمود:
(فَکَسَونَا العِظامَ لَحماً) تا اینجا راجع بسلاله طین بود به حفظ ماده و تبدیل صور جنسیه و نوعیه و شخصیه لکن قدرت کامله اینکه است که میفرماید:
(ثُمَّ أَنشَأناهُ خَلقاً آخَرَ) که از عالم مجردات آن روح انسانی که نه ماده دارد و نه صورت و نه مکان دارد و نه مناسبت با عوالم جسمانی خداوند چنان علاقه بین آن و بین جسم قرار داد که علاقه تدبیری است که عقلاء در حیرت هستند لذا میفرماید:
(فَتَبارَکَ اللّهُ أَحسَنُ الخالِقِینَ). (اشکال) خالقی غیر از خداوند نداریم که او احسن الخالقین باشد.
(جواب) گذشت اولا معنی اینکه است که خداوند خلق میفرماید به بهترین خلق که موافق با حکمت و صلاح و به جا و نیکو است که بر فرض اگر امر خلقت بغیر او واگذار شده بود باین خوبی نبود. بلکه فاسد بود نظیر آیه شریفه (لَو کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللّهُ لَفَسَدَتا) انبیاء آیه 22. و ثانیا- در باب خلقت اشیاء بسا مربوط بیک مقدماتی و معداتی و اسبابی است مثل اینکه که به توسط باران و و کشت زارعین و آبیاری و مغارست آنها و تابش خورشید و هوای مساعد و نحو اینها حاصل بدست میآید یا قبض ارواح و یا افاضه علم یا نزول وحی به توسط ملائکه است و هکذا، و اما ارتباط بروح ملکوتی یا جسم ناسوتی فقط باراده او است بدون مقدمات و اسباب و معدات و اینکه روح غیر روح حیوانی است که به توسط بخار افاضه میشود.
[ نظرات / امتیازها ]