وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیراً «20»
بعد از آن رجوع فرماید به مخاطبه حضرت نبوى و مىفرماید:
وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ: و نفرستادیم پیش از تو کسى از پیغمبران را، إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ: مگر پیغمبرانى که ایشان هر آینه مىخوردند طعام را، وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ: و راه مىرفتند در بازارها به جهت کفایت مهمات خود. این آیه شریفه جواب اعتراض ایشان است که گفتند: «ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ» حق تعالى بیان فرمود این عادت مستمرهاى است از خدا در هر پیغمبرى که به مقتضاى بشریت، طعام تناول کند و در بازار راه رود، پس وجهى ندارد نسبت به این طعن که به حضرت تو زنند.
نکته: قوله «انهم» صفت موصوف محذوف است تقدیر اینکه «الا رسلا انهم» پس حذف مضاف شد به جهت دلالت مرسلین بر آن، و اقامه صفت شد مقام آن.
وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً: و قرار دادیم بعضى از شما را براى بعضى دیگر آزمایش، و از جمله، آزمایش اغنیاء است به فقراء، و پیغمبران به امت ایشان و معادات ایشان به آنها، و ایذاى آنها مر ایشان را. یا مراد آزمایش فقراى
مؤمنین است به مستهزئین، و مریض به صحیح، و بینا به کور، و دوستان خدا به دشمنان.
أَ تَصْبِرُونَ: آیا صبر مىکنید بر ابتلا یا جزع مىنمائید. خلاصه سخن آنکه:
دنیا را ابتلا و آزمایش است و به اختلاف احوال بندگان امتحان شوند تا اهل صبر و شکران از اهل جزع و کفران ممتاز شوند. مقاتل نقل نموده که کفار قریش مانند ابو جهل و ولید و نضر بن حرث هرگاه بلال و عمار و صهیب و سایر فقراء صحابه را مىدیدند مىگفتند: آیا اسلام آوریم یا همچو ایشان شویم، حق تعالى آیه شریفه نازل فرمود که ما شریف را به وضیع، و وضیع را به شریف بیازمائیم. «1» اولى آنکه آیه عام است نسبت به طبقات مردم در هر عصرى.
وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیراً: و هست پروردگار تو بینا به صبر کنندگان و جزع نمایندگان، یا بینا است به حکمت و مصلحت آنکه بعضى را به غنى و بعضى را به فقر ابتلا نماید.
در منهج- ابو درداء از حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله روایت نموده که فرمود: واى عالم را از دست جاهل، و جاهل را از دست عالم، و مالک را از مملوک، و مملوک را از مالک، و قوى را از ضعیف، و ضعیف را از قوى، و سلطان را از رعیت، و رعیت را از سلطان، که اینها همه بعضى فتنه بعضى هستند، بعد از آن فرمود و هو قول اللّه تعالى «وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً ...».
نزد بعضى معنى آنکه قرار دادیم تو را فتنه و آزمایش بندگان، زیرا اگر تو صاحب گنجها و بساتین پر میوه مىبودى، میل ایشان به تو و فرمانبردارى آنها تو را به جهت دنیا مىبود، پس تو را فقیر مبعوث ساختیم تا فرمانبردارى آن کس که تو را اطاعت کند خالص و براى خدا باشد. «2» تتمه: در تفسیر برهان به سندهاى خود روایت نموده از حضرت کاظم از پدر بزرگوارش از حضرت باقر علیهم السّلام فرمود: جمع نمود حضرت رسول خدا
«1». تفسیر منهج الصادقین، ج 6، ص 363، چاپ کتابفروشى اسلامیّه، به نقل از مقاتل.
«2». تفسیر منهج الصادقین، ج 6، ص 363 و 364، چاپ کتابفروشى اسلامیّه.
جلد 9 - صفحه 320
صلى اللّه علیه و آله على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسین صلوات اللّه علیهم اجمعین را، پس در را بستند، و فرمودند: اى اهل من و اهل خدا، بدرستى که خداى عزّ و جلّ مىفرستد بر شما سلام، و این است جبرئیل با شما در خانه، و مىگوید: خداى عزّ و جلّ مىفرماید بتحقیق قرار دادم دشمن شما را براى شما آزمایش، پس چه مىگوئید؟ گفتند: صبر مىکنیم اى رسول خدا به امر الهى و آنچه نازل شود از قضاى او تا محضر قرب او را وارد شویم و ثواب جزیل را دریابیم و بتحقیق شنیدیم که وعده فرمود صبرکنندگان را خیر بتمامه. پس حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله گریه نمودند به مرتبهاى که شنیدند صداى او را بیرون از خانه، پس این آیه نازل شد: «وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ ...». «1»
[ نظرات / امتیازها ]
وَ ما أَرسَلنا قَبلَکَ مِنَ المُرسَلِینَ إِلاّ إِنَّهُم لَیَأکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمشُونَ فِی الأَسواقِ وَ جَعَلنا بَعضَکُم لِبَعضٍ فِتنَةً أَ تَصبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیراً «20»
و ما نفرستادیم پیش از تو از پیغمبران مگر اینکه تناول میکردند طعام را و مشی مینمودند در بازارها و جادهها.
اینکه آیه اشاره به آیه قبل است که کفار گفتند (وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأکُلُ الطَّعامَ وَ یَمشِی فِی الأَسواقِ) آیه 8.
اینکه آیه در مقام جواب آنها است که اینکه امر تازگی ندارد تمام انبیاء سلف بدون استثناء احدی از آنها، از آدم تا عیسی تماما بشر بودند و اکل طعام میکردند.
و مشی در اسواق و در میانه آنها یک رسولی که از ملک باشد یا از جن نبود، اینکه امر تازگی ندارد و نو آوری نیست چنانچه میفرماید:
(قُل ما کُنتُ بِدعاً مِنَ الرُّسُلِ) احقاف آیه 8.
بلکه مادر مجلد اول کلم الطیب در باب نبوت عامه شرائط نبوت را ذکر کردهایم که از آن جمله باید بشر باشد و حسب و نسب او تا آدم پاک باشد و تمام آبائش تا آدم مؤمن و صالح باشند و نسبت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و سلّم تا آدم پنجاه و یک واسطه دارد، سه هفده، هفده آنها انبیاء بودند و هفده اوصیاء انبیاء و هفده مؤمن صالح و باید در رحم پاک هم قرار گیرند که مادر آنها مؤمنه صالحه باشد با شرایط دیگر از عصمت از خطاء و سهو و نسیان و شک و اشتباه و از کلیه معاصی از کبائر و صغائر از زمان ولادت تا حین رحلت و افضلیت در جمیع کمالات از جمیع افراد امت اسخی، اعلم، اشجع، اتقی، اورع و غیر اینها و باید دلیل قطعی بر دعوی خود داشته باشد یا به اقامه معجزه یا اخبار نبی ثابت النبوة یا وصی ثابت الوصایة یا معصوم ثابت العصمة لذا میفرماید:
(وَ ما أَرسَلنا قَبلَکَ مِنَ المُرسَلِینَ) ماء نافیه، جمع محلی بالف و لام افاده عموم میدهد.
(إِلّا إِنَّهُم لَیَأکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمشُونَ فِی الأَسواقِ) شما هم یکی مثل آنها نه ملکی با آنها بود نه کنزی بر آنها القاء شده بود.
وَ جَعَلنا بَعضَکُم لِبَعضٍ فِتنَةً أَ تَصبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیراً و قرار دادیم بعض شما را برای بعض دیگر امتحان که آیا در اینکه امتحانات صبر میکنید و بدانید که خدای تو بینا است به تمام قلوب: صابر و غیر صابر را میداند و مطلع است. تمام افراد باید امتحان شوند و امتحانات الهی هم مختلف است هر که را یک نحو امتحان میکند آن هم نه برای اینست که
چیزی بر خدا مخفی باشد بخواهد بامتحان کشف شود بلکه برای خود ممتحن «بفتح» و برای دیگران مکشوف شود.
(أَ حَسِبَ النّاسُ أَن یُترَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا یُفتَنُونَ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبلِهِم فَلَیَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعلَمَنَّ الکاذِبِینَ) عنکبوت آیه 2 و 3.
از انبیاء گرفته تا ادنی الافراد اگر در امتحانات صابر شدند (إِنَّما یُوَفَّی- الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَیرِ حِسابٍ) زمر آیه 13.
و از غرائب امور اینست که غنی را به غنا امتحان میکند و فقیر را به فقر، متنعم را به نعمت، مبتلا را به بلاء، رئیس را به ریاست، مرءوس را به مرءوسیت، صحیح را به صحت مریض را به مرض، انبیاء امتحان شدند به صبر بر اذیت قوم و اوصیاء به اذیت امت و بسیاری از اینکه امت پس از رحلت حضرت رسالت امتحان داشتند که
(ارتد النّاس بعد رسول اللّه الا اربعة او خمسة)
و صبر ائمه تا چه پایه بود که امیر المؤمنین علیه السلام میفرماید:
(صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی)
ابی عبد اللّه در حقش گفتند
(لقد عجبت من صبرک ملائکة السماء).
اهل کوفه عجب امتحانی دادند مشایخ ثلاثه، بنی امیه، بنی العباس و هکذا غیر اینها و مخصوصا امروز که آزادیست هر کس امتحان خود را میدهد.
[شعر]
شرح اینکه هجران و اینکه خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
(وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً) چرا آن این نحوه است و من این نحوه باید ایمان خود را حفظ کرد و صبر نمود.
(أَ تَصْبِرُونَ) (لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ) انفال آیه 38 و نیز میفرماید:
(ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ) آل عمران آیه 173.
(وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیراً) او احتیاج به امتحان ندارد خوب و بدر امیداند.
[ نظرات / امتیازها ]