بعد از آن براى انفاق اهل کفر و نفاق ضرب المثلى فرماید: مَثَلُ مٰا یُنْفِقُونَ :مثل آنچه انفاق مى کنند یهودان و مشرکان و منافقان، فِی هٰذِهِ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا :در زندگانى دنیا، کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهٰا صِرٌّ :مثل بادى است که در آن باشد سرماى سخت، أَصٰابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ :برسد به کشتزار قومى که، ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ :ظلم نمودند نفسهاى خود را به شرک و معاصى، از ریا و ندادن حقوقات واجبۀ الهیه، فَأَهْلَکَتْهُ :پس نیست و نابود گرداند آن باد صرصر، کشت ایشان را به جهت عقوبات و نکال آنها، زیرا هلاک از سخط شدیدتر است
تنبیه: فخر رازى گفته در آیه شریفه دو قول است: 1 مراد اخبار از جمیع کفار که انفاق آنها: یا به جهت منافع دنیا باشد، یا آخرت قصد و غرض دنیائى، اثر آخرتى را محو نماید نسبت به مسلمان، چه برسد به کافر و قصد آخرتى هم با کفر، مانع از انتفاع است بنابراین نفقات کفار، فایده نخواهد داشت در آخرت، و چنانچه در خیرات باشد مانند ساختن رباط و قنطره ها و احسان به فقراء و یتیمان به امید خیر بسیار، مانند زارعى است که توقع نفع بسیار دارد، ناگاه باد صرصر، حاصل او را نابود سازد و حسرت و حزن چیزى براى او نباشد این در صورت انفاق به راه خیر است، لکن انفاق در شر مثل بذل مال براى ایذاء پیغمبر و کشتن مسلمانان و تخریب شهر آنان، پس اشد و اعظم باشد حسرت و عذاب آن
2 آنکه مراد، اخبار از بعض کفار است؛ پس در آیه وجوهى است: 1 انفاق منافقین در راه، بر سبیل تقیه و ترس از مسلمانان 2 در حق ابو سفیان و اصحاب او در روز بدر نزد تظاهر ایشان بر پیغمبر 3 انفاق عوام یهود به اخبار خود به جهت تحریف تورات 4 انفاق به زعم راه خدا و حال آنکه خلاف باشد حاصل آنکه کفر و نفاق آنها باطل گرداند ثواب نفقات آنها را، چنانچه باد صرصر نابود سازد زرع را
نکته: یک قسم از مثل آنست که حاصل باشد در آن مشابهت بین آنچه مقصود از دو جمله است و اگرچه مشابهت بین اجزاء دو جمله نباشد، این را در اصطلاح اهل معانى بیان «تشبیه مرکب» نامند وَ مٰا ظَلَمَهُمُ اَللّٰهُ :و ظلم نفرمود خداوند به نابود شدن اعمال آنها، وَ لٰکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ :و لکن بودند ایشان که بر نفسهاى خود ظلم مى نمودند به ارتکاب آنچه مستحق عقوبت شده اند به سبب آن، زیرا انفاق آنها مرضى حق تعالى نبود؛ پس همچنان که زارعین خاسر و زیانکار باشند به جهت نابود شدن زراعات آنها، همچنین کسانى که در غیر رضاى الهى انفاق نمایند، انتفاعى از آن نخواهند برد و ناامید باشند در آخرت
[ نظرات / امتیازها ]
مَثَلُ مٰا یُنْفِقُونَ فِی هٰذِهِ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهٰا صِرٌّ أَصٰابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَ مٰا ظَلَمَهُمُ اَللّٰهُ وَ لٰکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
ضمیر فاعل یُنْفِقُونَ ، راجع به «اَلَّذِینَ کَفَرُوا » فِی هٰذِهِ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا ، با ظرف و قید اشارۀ نزدیک و وصف اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا ، چشم انداز و محیط محدود و بستۀ انفاق و افعالشان را مى نمایاند در مقابل فى سبیل اللّٰه که با چشم انداز باز و در جهت حیات متکامل و گسترده راه مى یابد صرّ به معناى سرماى سوزان و شدید و صدادار و یا گرماى سوزنده است فَأَصٰابَهٰا إِعْصٰارٌ فِیهِ نٰارٌ فَاحْتَرَقَتْ بقره 266 که در مناطق استوایى گاه به صورت گردباد و گاه بادهاى سوزنده برمى خیزد مثل، نمودار و بیان محسوس و مشهود از حقیقت و واقعیتى است که جز با تمثیل براى همه از جهت معنا و عمق و یا گسترش زمانى احساس و ادراک نمى شود: انفاقى که در محدودۀ دنیا، محیط کفرالود آرزوها و در راه شهوات پست و هواهاى فردى و یا گروهى انجام مى گیرد و تموّج مى یابد، چون از منشأ دید باز و فوق دنیا نیست، همچون بادیست که به جاى حیات بخشى و تلقیح و پرورش، درونش حرارت و یا سرماى شدید و سوزنده باشد که بر کشتزارى زند و آن را بسوزاند کشتزار ستمکاران به خود و به مواهب خود: « قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ » مانند دیگر اعمال و گفتارهایى که از منشأ تعقل و اختیار و هدفگیرى پیوسته پدیدار مى شود و در اشیاء و انسانها در حد مبدأ حرکت و قصد و محتوایش اثر مى گذارد، آنچه بیهوده است محو مى گردد و آنچه حق و خیر و کمال بخش است بر دلها مى نشیند و اندیشه ها را بارآور مى کند و اجتماع را در جهت کمال پیش مى برد و بقاء مى یابد، و آنچه در متن دنیا و پستى ها و فرومایگیهاى فردى و طبقه اى و گمراهى است، دلها و استعدادها و فراورده هاى انسانى را مى سوزاند و هستى ها را پوک و خاکستر مى کند هم محصول کشت و حاصل کوشش انفاق کنندۀ کفر کیش فریبکار و بهره کش و سرمایه اندوز و هستى سوز را و هم سرمایه و فراورده هاى انفاق پذیر زیر دست و خود باخته را: قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ شاید همۀ آیه تمثیلى از انفاق و کشتکار کافران باشد که با گذشت زمان و امواج حوادث مى سوزد و همراه با خودشان به باد مى رود اینها چون بینشى وسیع و شناختى از خیر ندارند اگر کار خیر نمایى انجام دهند تنها در حد انفاق است آنهم براى تثبیت وضع خود و بهره آورى براى دنیایشان، در مقابل مؤمنان پیشرو آگاه و قائم به خیر در همۀ جهات و اعمال: «وَ مٰا یَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَنْ یُکْفَرُوهُ » آنها که کافر شدند به خود ظلم مى کنند و سرمایه و نقش و مواهب انسانى خود را از میان بر مى دارند و محکوم عوامل زمان و زندگى پست مى شوند و همه چیز را با دیدۀ جبر الهى و یا قهر تاریخى مى نگرند: وَ مٰا ظَلَمَهُمُ اَللّٰهُ وَ لٰکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
[ نظرات / امتیازها ]
«مَثَلُ مٰا یُنْفِقُونَ » 117 طبرى: سدّى گفته است: یعنى آنچه کافر مى گوید و از او پذیرفته نمى شود مانند زراعتى است، عده اى گفته اند: یعنى آنچه بزبان مى گویند و بدل منکر هستند
یمان گفته است: مراد نفقه ى ابو سفیان است و اصحابش که روز بدر خرج کردند، بر عداوت پیغمبر (ص)، مقاتل گفته است: مقصود رشوه اى است که عوام یهود برؤساء و احبارشان مى دادند براى معارضه
فخر: بعضى گفته اند مقصود کلیّه ى کارهاى کافران است که امید استفاده ى از آن در آخرت داشته اند
«کَمَثَلِ رِیحٍ » 117 کشف نوشته: هرچه بدست آرند از عشق دنیا، مثل آن چون باد است، گیرندۀ باد در دست چه دارد؟ جوینده ى دنیا همان دارد دردا و دریغا که از آن خاست و نشست خاکى است مرا بر سر و بادى است بدست سلیمان پیغمبر که با دو دیو و مرغ همه مسخر او بودند، مورچه اى به راه وى آمد و گفت: خداى با تو چه کرامت کرده درین جهان، سلیمان جواب داد که باد مسخر من کرد چنان که مى بینى، گفت: یا سلیمان، خبر دارى که این چه اشارت است، مى گوید: آنچه ترا دادند از این مملکت دنیوى همچون باد است از باد در دست چه حاصل بود؟ کار ملک دنیا همچنان بود
«صرّ» 117 ابو الفتوح نوشته: عبد اللّه عبّاس گفت: باد سموم باشد که به حرارت و گرمى مردم و حیوان را بکشد
ابن کیسان گفت: آن را گویند که در آن آوازى باشد، و بیشتر مفسّران گفتند سرماى سخت است
«ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ » 117 ابو الفتوح نوشته است: و براى آن تخصیص کرد حرث قومى ظالم را تا ابهام نیفکند که خداى تعالى حرث کسى به باد هلاک کند که نامستحق باشد، و اگرچه این بر سبیل مثل است نه بر وجه تحقیق
مجمع: یعنى آنهائى که از گناهکارى بر خود ستم کردند، خدا زراعتشان را نابود کرد براى سزاى گناهشان
فخر: فایده ى همانندى به زراعت ستمکار این است: 1 چنانکه زراعت کافر و ستمکار نابود مى شود عمل اینها هم نابود مى شود، لیکن زراعت غیر ستمکار یعنى مسلمان مؤمن اگر در دنیا نابود بشود در عالم دیگر اجر این رنج را خواهد داشت 2 کشت آنها در زمین و زمان نامناسب بوده است و ظلم بمعنى انجام چیزى است در غیر موقع مقتضى خود
تأویلات: مالى را که به کار مى برند براى خواهشهاى نفسانى یا ریا و خودنمائى یا کسب شهرت و افتخار و جانب خدائى را در آن منظور نمى کنند، باد هواى نفس با سردى نیّتهاى فاسد و برودت اغراض باطل مال و زحمت آنها را تباه مى کند همان طور که باد سرد سموم زراعت مردم ستمکار را نابود مى کند
صفى علیشاه در تفسیر منظوم خود گفته است: هست انفاق خسیسان در امل همچو بادى سرد در کشت و عمل در حیات دنیوى انفاقشان زشت و نابود است چون اخلاقشان یا چو بادى کان زند بر کشت ها سوزد و از کف رود سررشته ها کشتهاى ظالمان گردد تباه از سموم گرم یا سرد و سیاه حافظ هم شاید به آن مثل مور و سلیمان که از کشف الاسرار نقل شد در غزل خود اشاره داشته است: شنیده ام سخنى خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن مى کند که بتوان گفت حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر کنایتى است که از روزگار هجران گفت غم کهن به مى سالخورده دفع کنید که تخم خوشدلى این است پیر دهقان گفت من و مقام رضا بعد از این و شکر رقیب که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت گره به باد مزن گرچه بر مراد وزد که این سخن بمثل مور با سلیمان گفت مزن ز چون و چرا دم که بنده ى مقبل قبول کرد بجان هر سخن که دهقان گفت به عشوه اى که سپهرت دهد ز راه مرو ترا که گفت که این زال ترک دستان گفت بیا و باده بخور ز آنکه پیر میکده دوش بسى حدیث غفور و رحیم و رحمان گفت که گفت حافظ از اندیشه ى تو آید باز من این نگفته ام آن کس که گفت بهتان گفت نظیر این مثل قرآن در انجیل لوقا باب دوازدهم از جمله ى 16 ببعد دیده مى شود، هرکس بخواهد مقایسه کند به آنجا مراجعه نماید
سخن ما: یادآورى شده است و تشبیه که اگر کارى اساس آن درست نبود نتیجه ى آن هم نابود است چنانکه در کارهاى زندگى خود همه روز نظیر آن را مى بینید پس کار کج اندیشان و کافران چنین است
[ نظرات / امتیازها ]
مَثَلُ مٰا یُنْفِقُونَ فِی هٰذِهِ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهٰا صِرٌّ بقولى مقصود ابو سفیان و اصحاب او بودند که در روز جنگ بدر بر عداوت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نفقه دادند [یمان] مقاتل گفته مقصود نفقه دادن عوام یهودیان است که رشوه برؤساء خودشان مى دادند مجاهد گفته مقصود جمله نفقه هاى کفار است که بر کارهاى دنیا صرف مى کنند و حق تعالى آن را مثل زده و تشبیه کرده به باد تندى که در او صرّى باشد و مفسرین در معنى صرّ اختلاف کرده اند: عبد اللّه بن عباس گفته باد سموم است که به حرارتى که دارد حبوبات را فاسد مى کند و مردم را مى کشد و خداى تعالى به آن حال مردم را مثل آورده
ابن کیسان گفته «فِیهٰا صِرٌّ» صوت و صریر آن را گویند که در آن آوازى باشد،و بیشتر مفسرین گفته اند «فِیهٰا صِرٌّ» یعنى برد شدید [ابو الفتوح] أَصٰابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ خداى تعالى انفاق مال یا اعمال نیک کفار و کسانى که به نفسهاى خود ستم نمودند هرگاه انفاق مال یا اعمال دیگرى انجام دادند را تشبیه کرده به مزرعه اى که باد تندى بر وى بوزد و آن را فاسد و تباه گرداند
و «حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا» گفته که دانسته شود که خدا ظالم و جفا کار نیست بلکه همین طور که ظالمین مزرعه نفس خودشان را در اثر باد تند آمال نفسانى و خواهشهاى طبیعى را فاسد و تباه گردانیده اند عکس العمل آنها چنین مى شود که اعمالى که سرمایه عمر آنها است و بایستى در بازار قیامت منافع خوبى عایدشان گردد در اثر کفر و ظلم تباه گردانیده اند و از آن جز حسرت و ندامت ندارند و با دست خالى مبتلا بعذاب و مورد سخط الهى مى گردند این است که در آخر آیه فرموده: وَ مٰا ظَلَمَهُمُ اَللّٰهُ وَ لٰکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ خدا به آنها ستم ننموده که اعمال و زراعت ظالمین را به باد تند تباه کرده بلکه اعمال و کفر و ظلم ظالمین تباه شدن زراعت ظالمین را ایجاب نموده و اینها آثارى است که از جانب حق تعالى بر اعمال بد مترتب مى گردد زیراکه در قضاى حتمى این طور حکمت اقتضاء نموده که براى هر عملى آثارى مترتب مى گردد «ان کان خیرا فخیرا و ان کان شرا فشرا» البته هر عاقلى مى فهمد که امور عالم جزافى نیست نظام عالم بدست قادر حکیم ازروى حکمت تامه سر چشمه گرفته براى هر چیزى و هر عملى علت و غایتى و اثرى تعیین گردیده و اینکه فرموده «وَ مٰا ظَلَمَهُمُ اَللّٰهُ » براى اینست که کسى گمان نکند که خدا در ضایع گردانیدن عملشان به آنها ستم نموده بلکه بایست بدانند که این ظلم و ستم ناشى از نفس خود ظالم است که بصورت باد «صِرٌّ» ظهور نموده و اعمال آنها را فاسد گردانیده بلکه ظالم از اول عملش صحیح واقع نشده تا اینکه خدا ضایع گردانیده باشد
[ نظرات / امتیازها ]