از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل الله وما ضعفوا ومااستکانوا و الله یحب الصابرین ):(چه بسیار اتفاق افتاده که جمعیت زیادی از پیروان پیامبری در جنگ کشته شده اند،پس با این حال در برابرسختیهایی که در راه خدا به آنان رسید، سست و ضعیف و بیمناک نشدندو دربرابر دشمن زیر بار نرفتند و خدا صابران را دوست می دارد)(ربیون )یعنی کسانی که مختص به پروردگارشان هستند و به غیر او خود را مشغول نمی کنند و (کاین )کلمه تکثیر به معنای چه بسا می باشد، یعنی آنچه از سختی و مشقت که در راه خدا دیدند دچار ضعف نفس و سستی در راه جنگ فی سبیل الله نشدند و زار وزبون نگشته و تسلیم دشمن نگردیدند، چنین کسانی که عزمشان پایدار است ونفسشان ضعیف نیست وذلت رانمی پذیرنداهل صبرند و خدا آنهارادوست دارد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي - سایت تبیان
تفسیر مجمع البیان
ترجمه‏ 146. و چه بسیار پیامبرى که مردان توحیدگراى بسیارى به‏همراه او کارزار کردند [ و رنجها را درراه آرمان بلند خویش به جان خریدند ]و دربرابر آنچه درراه خدا به آنان رسید، سستى نورزیدند، و [ دربرابر دشمن‏] سر فرود نیاوردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست دارد. 147. و گفتارشان جز این نبود که گفتند: « پروردگارا! گناهان ما و زیاده‏روى ما در عملکردمان را بر ما ببخشاى، و گامهایمان را استوار ساز، و ما را بر گروه کفرگرایان پیروز گردان.» 148. پس، خدا پاداش این جهان و پاداش نیکوى سراى آخرت را به آنان ارزانى داشت؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. 149. هان اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر از کسانى که کفر ورزیده‏اند، فرمان برید، شما را بر [روى‏] پاشنه‏هایتان [ چرخانده و از توحیدگرایى به شرک و کفر] باز مى‏گردانند؛ و [آنگاه ]زیانکار خواهید شد. 150. [ شرک گرایان و بتهایشان سرور و سررشته‏دار امور شما نیستند؛ ]بلکه [ این‏] خدا[ست که‏] سالار [ و دوست‏] شماست؛ و او بهترین یارى‏رسان است. 151. بزودى در دلهاى کسانى که کفر ورزیده‏اند، [ بیم و] هراس خواهیم افکند، بدان جهت که به خدا[ى یکتا] شرک ورزیده‏اند؛ [ و شرک‏گرایى پندار بى‏پایه‏اى است ] که [خدا ]هیچ دلیلى بر [درستى ]آن فرو نفرستاده است. و[ آنان به کیفر این کار، ]جایگاهشان آتش [شعله‏ور دوزخ‏] است؛ و چه بد [جایگاهى ]است جایگاه بیدادگران! نگرشى بر واژه‏ها «وهن»: سستى و ناتوانى. «استکانه»: شب را با سوءنیّت بسرآوردن. «ربیّون»: جمع «ربّى»؛ و به کسى گفته مى‏شود که با خدا ارتباط دارد و بنده اوست. «اسراف»: گذشتن از مرز و اندازه. «افراط»: گذشتن از اندازه؛ و به همان مفهوم «افراط». «طاعت»: فرمانبردارى از قدرتى که انسان را به کارى ترغیب مى‏کند. «سلطان»: دلیل و برهان. این واژه در اصل به‏معناى «قدرت» است و بدان جهت در مفهوم «دلیل و برهان» بکار مى‏رود که باطل را دفع مى‏کند. و «سلاطه» به تیزى زبان گفته مى‏شود. «القاء»: افکندن. «مثوى»: منزل، مکان. اصل این واژه از «ثوى» به‏مفهوم «طول اقامت» است؛ و نیز درمورد میهمان بکار مى‏رود، چرا که در خانه میزبان اقامت مى‏گزیند؛ و به میزبان و صاحب‏خانه نیز «ام‏الثّوى» مى‏گویند. شأن نزول‏ 1. در شأن نزول و داستان فرود چهارمین آیه مورد بحث، از امیرمؤمنان آورده‏اند که فرمود: این آیه شریفه در نکوهش نفاق‏پیشگان و هشدار از دعوت ارتجاعى آنان فرود آمده است؛ چرا که آنان پس از آن بى‏انضباطى گروهى از مسلمانان و شکست در مرحله دوّم از پیکار «اُحُد»، به مسلمانان مى‏گفتند: بیایید به راه و رسم جاهلیت باز گردیم. برخى از مفسّران نیز برآنند که این آیه مبارکه درمورد یهود و نصارا نازل شده است. 2. در داستان فرود ششمین آیه مورد بحث - آیه 151 - آورده‏اند که: در پیکار «اُحُد»، هنگامى که سپاه شرک و تجاوز پس از شکست مسلمانان در نخستین مرحله از جنگ - براثر غفلت و دنیاطلبى گروهى از مسلمانان - ضربات سختى بر یاران پیامبر وارد آوردند و دهها تن از ایمان آوردگان، ازجمله «حمزه» قهرمان، را به خاک و خون کشیدند و به‏سوى مکه رهسپار شدند، درمیان راه به این اندیشه افتادند که چرا کار را ناتمام گذاشتند و ریشه اسلام و پیامبر و ایمان‏آوردگان را از بیخ و بن برنکندند. و به‏دنبال آن، تصمیم گرفتند برگردند و هجوم دیگرى را ازسر گیرند. امّا آفریدگار تواناى هستى، در دلهایشان بیم و هراس افکند، آنچنانکه از تصمیم شرربار خویش منصرف شدند. و آنگاه خداوند با فرود این آیه شریفه، این مهر خود را به اطّلاع پیامبرش رساند. تفسیر مبارزان و آزادیخواهان پیشین‏ در نخستین آیه مورد بحث، آفریدگار هستى از مبارزان راه حقّ و عدالت در جامعه‏ها و امتهاى پیشین یاد مى‏کند و در اشاره به فداکاریهاى آنان مى‏فرماید: «و کایّن من نبىٍّ قاتل معه ربّیّون کثیرٌ» و چه بسیار پیام‏آورانى که خدادوستان و مبارزان آگاه و توحیدگراى فراوانى به‏همراه آنان کارزار کردند و به‏شهادت نایل آمدند. درباره واژه «ربّیّون» دیدگاهها یکسان نیست: 1. گروهى مى‏گویند: چه بسیار دانشمندان و دین‏شناسان شکیبا... 2. و گروهى دیگر برآنند که چه بسیار مبارزان و فداکاران ... 3. بباور برخى این واژه منسوب به «ربّ» و به‏معناى «یکتاپرستان و مردان توحید و تقوا» است. 4. و بباور برخى دیگر این واژه به علم پروردگار اشاره دارد. که در اینصورت باید آن را به‏همراه واژه «کثیر» چنین تفسیر کرد: «چه بسیار دانشوران یکتاپرست». 5. «زجاج» مى‏گوید: منظور از «ربّیّون»، ده‏هزار نفر است. که این تفسیر از امام باقر نیز روایت شده است. 6. و پاره‏اى نیز برآنند که: «ربّیّون» به‏مفهوم پیروان پیامبران و «ربّانیّون» به‏معناى پیشوایان است. گفتنى است که اگر ضمیر در واژه «قاتَلَ» را به واژه «نبى» نسبت دهیم، مفهوم آیه شریفه چنین مى‏شود: «چه بسیار پیامبرى که کارزار کرد و به شهادت رسید، درحالیکه انبوهى به‏همراه او بودند و پس از او، درراه دین و راه و رسم توحیدیش به پیکار برخاستند»؛ امّا اگر آن را به «ربّیّون» نسبت دهیم، مفهوم چنین مى‏شود: «چه بسیار پیام‏آورانى که توحیدگرایان به‏همراه آنان کارزار کردند و کشته شدند؛ و دیگران که ماندند، بعد از شهادت یاران، نه سستى ورزیدند و نه ناتوان شدند». این دو نظر در تفسیر و معناى آیه شریفه ارائه شده است که بعضى دیدگاه نخست را پذیرفته‏اند و برخى دیدگاه دوّم را؛ و دلیل طرفداران دیدگاه دوّم این است که هیچ پیامبرى در میدان کارزار کشته نشد. «فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل‏اللّه و ما ضعفوا و مااستکانوا واللّه یحبّ‏الصّابرین» و دربرابر آنچه درراه خدا به آنان رسید، سستى نورزیدند و درمقابل دشمن سر فرود نیاوردند. و خدا شکیبایان را دوست دارد. مقصود این است که آن توحیدگرایان پس از کشته‏شدن پیامبر و یاران و همرزمانشان، سست نشدند و از عقیده درست خویش دست برنداشتند؛ از کارزار با دشمن نهراسیدند و دربرابر تجاوزکاران سرخم نکردند. به روایت امام باقر، آیه شریفه، این درس را مى‏دهد که: «هان اى مسلمانان! اگر سخن بى اساس و شایعه‏اى را که در پیکار اُحُد مبنى بر کشته شدن پیامبر پراکندند، راست هم مى‏بود، نباید از خود سستى و ناتوانى نشان مى‏دادید و از برابر دشمن مى‏گریختید؛ و زینبده بود که بسان پیروان پیامبران پیشین، پایدارى مى‏کردید. به بیان «ابن انبارى»، در آخرین جمله این آیه شریفه نیز بر این مطلب تأکید مى‏شود. منطق توحیدگرایان در میدان کارزار در قرآن در اشاره به منطق توحیدگرایان به‏هنگام رویارویى با دشمن مى‏فرماید: «و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنااغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرناو ثبّت اقدامنا وانصرنا على‏القوم‏الکافرین» و سخن آنان به‏وقت رویارویى با دشمنان، جز این نبود که با همه وجود مى‏گفتند: پروردگارا! گناهان و زیاده‏رویهاى ما در کارهایمان را بر ما ببخش؛ و ما را بخاطر آنها کیفر مکن؛ و گامهاى ما را درراه کارزار و جهاد با دشمن، با ارزانى‏داشتن قوّت قلب و فراهم‏آوردن اسباب ثبات‏قدم و پایدارى و پایمردى، استوار دار؛ و با افکندن رعب و وحشت در دلهاى شرک‏گرایان و یارى رساندن به ما ازطریق فرشتگان، ما را بر گروه کفرگرایان پیروز گردان. و آنگاه نوید مى‏دهد که: «فآتاهم‏اللّه ثواب‏الدّنیا و حسن ثواب‏الآخر» و خداى پرمهر به توحیدگرایانى که از آنان سخن رفت، پاداش این جهان را که پیروزى بر تجاوزکاران و بدست‏آوردن حقوق پایمال‏شده خود و غنایم بسیار بود، و نیز اجر نیک آن جهان را که آمرزش لغزشها و وارد کردن آنان به بهشت و نعمتهاى پرشکوه آن بود، ارزانى داشت. بعضى گفته‏اند: ممکن است منظور از پاداش دنیا، همان ثوابى باشد که درمقابل اداى تکلیف، سزاوار آن شدند؛ و یا اینکه این بخشش خدا نه دربرابر عملشان، که از فضل و فزونبخشى خدا به آنان اعطا شده باشد، که بطور مجازى لفظ «پاداش» درمورد آن بکار رفته است. خاطر نشان مى‏شود که «ثواب» عبارت است از سود سرشار خالصى که به‏همراه گرامیداشت، به فردى که درخور آن است، داده مى‏شود. «واللّه یحبّ‏المحسنین» و خدا نیکوکاران را در رفتار و کردارشان دوست مى‏دارد. واژه «محسن»، اسم فاعل و انجام‏دهنده کار نیک و شایسته‏است؛ و مقصود از آن، انسان شایسته‏کردارى است که با فرمانبردارى از حق، به خود یا دیگران نیکى مى‏کند. هشدار به مردم باایمان فرو فرستنده قرآن، در این آیه شریفه، به مردم باایمان هشدار مى‏دهد که هرگز به وسوسه‏هاى کفرگرایان گوش ندهند و به میدان کارزار و جهاد درراه شرف و کرامت پشت نکنند. «یا ایّهاالّذین آمنوا ان تطیعوا الّذین کفروا یردّوکم على اعقابکم فتنقلبوا خاسرین» هان اى کسانى که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اید! اگر به وسوسه‏هاى نفاق‏پیشگان و یهود گوش سپارید و با جدّى گرفتن شایعه آنان درمورد کشته‏شدن پیامبر، به خانه و به‏سوى تیره و تبار خویش باز گردید، این گمراهگران بدینوسیله شما را از توحید و تقوا، به شرک و کفر باز مى‏گردانند و شما با این بازگشت به روزگار نگونسارى و جاهلیّت، زیانکار خواهید شد. و کدامین زیانکارى و نگونسازى رسواتر از این که انسان از توحیدگرایى به کفر و شرک عقب گرد کند و بجاى بهشت پرطراوت و پرشکوه خدا، دوزخ را برگزیند؟! «بل‏اللّه مولاکم و هو خیرالنّاصرین» بلکه فرمانبردارى از خدا و نیز یارى او براى شما زیبنده‏تر است؛ و او بهترین یاور و یارى‏رسان است. بااینکه کمک دیگران دربرابر پشتیبانى خدا از فرد و جامعه‏اى، هرگز قابل مقایسه و درخور بیان نیست، آفریدگار هستى خود را بهترین یارى‏دهندگان وصف مى‏کند، تا بدینوسیله روشن سازد که اگر کمک قدرتهاى کاذب و پوشالى روزگار قابل توجّه هم باشد، هیچگاه با یارى خداوند برابرى نمى‏کند؛ چرا که ناتوانى و شکست براى قدرتها، پدیده طبیعى و قابل تصوّر است، امّا براى سرچشمه قدرتها هرگز؛ افزون بر این، اوست که آفریدگار و مالک آسمانها و زمین و کران‏تاکران هستى و امکانات است و اوست که هر که را شایسته یارى و مهر بنگرد، کمک مى‏کند و بر دشمنان پیروزى مى‏بخشد. یک نمونه و آنگاه نمونه‏اى از یارى‏رسانى خود بر مردم توحیدگرا و باایمان را، با افکندن بیم و هراس بر دلهاى کفر گرایان و تجاوزکاران ترسیم مى‏کند و مى‏فرماید: «سنلقى فى قلوب‏الّذین کفرواالرّعب بما اشرکوا باللّه مالم‏ینزّل به سلطاناً و مأواهم‏النّار و بئس مثوى‏الظّالمین» بزودى در دلهاى کسانى که کفر ورزیده‏اند، بیم و هراس خواهیم افکند؛ چرا که آنان چیزهایى را بر یکتاآفریدگار هستى شریک ساخته‏اند که بر درستى آن شرک‏گرایى خویش، استدلالى ندارند و خداوند نیز دلیلى فرو نفرستاده است. آنان جایگاهشان آتش دوزخ است که در آن سخت کیفر خواهند شد. و جایگاه بیدادگران، چه بد جایگاهى است. مورّخان و مفسّران در این مورد نقل کرده‏اند که خداى توانا چنان وحشت و هراسى بر دل سپاه شرک افکند که بسان شکست‏خوردگان از میدان «اُحُد» به‏سوى مکّه شتافتند و همواره در هراس بودند که مبادا پیامبر و یارانش آنان را دنبال کنند و بدانها حمله برند. در این باره از پیامبر گرامى روایت کرده‏اند که فرمود: «نُصرت بالرّعب مسیره شهر.»(215) با افکنده‏شدن وحشت در دلهاى کفرگرایان ازجانب پروردگارم، من به اندازه مسافت یک ماه یارى شدم. پرتوى از آیات‏ این واقعیت امروزه بیش از پیش روشن شده است که یکى از اساسى‏ترین عوامل پیروزى در میدان مبارزه و مراحل گوناگون کارزار، برخورداربودن نیروهاى مبارز از روحیه بلند شهامت و شجاعت و امید و اعتماد و ایمان به موفّقیت و پیروزى است؛ و درمقابل، یکى از مهمترین علل شکست و تحمّل ذلّت و خفّت، نداشتن روحیّه و امید و تکیه‏گاه و درنتیجه گرفتارآمدن در کام ترس و وحشت است. این آیات انسانساز، این درس بزرگ را مى‏دهد که آفریدگار هستى، در بسیارى از فراز و نشیبها و میدانهایى که پیامبر براى دفاع از حقّ و عدالت در آنها گام نهاد، ضمن افکندن ترس و هراس بر دلهاى کفرگرایان، توحیدگرایان را با این امدادهاى غیبى یارى کرد و پیروزى را نصیب آنان ساخت: 1. با دمیدن روح ایمان و امید در قلبهاى مؤمنان، 2. با شعله‏ور ساختن عشق به جهاد درراه حقّ و عدالت، 3. با تقویت اعتماد و توکّل به خدا، 4. با امید به رسیدن یارى حق، 5. با وعده پاداش پرشکوه آن جهان، 6. و دیگر با ایمان به رسیدن به یکى از دو افتخار شهادت یا پیروزى.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
«رِبّیّون» جمع «رِبّى» بر وزن «ملّى» به کسى گفته مى‏شود که ارتباط و پیوند او با خدا محکم و در دین، دانشمند و مقاوم و با اخلاص باشد. <159> 1- تاریخ انبیا همراه با مبارزه است. «وکایّن...» 2- هنگام احساس ضعف، از زندگى رادمردان تاریخ و مقاومت آنان درس بگیرید. «و کایّن من نبىّ» 3- جنگ و جهادى حقّ است که زیر نظر رهبر الهى باشد. «قاتل معه» <160> 4- تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاریخ بسیار است. «کایّن...ربیّون کثیر» 5 - گرچه همه‏ى مجاهدان عزیزند، ولى رزمندگان عارف و عالم حساب دیگرى دارند. «ربّیّون» 6- ایمان به خدا، سرچشمه‏ى مقاومت است. «ربّیّون... فما وهنوا» 7- مشکلات نباید عامل سستى وضعف شود، بلکه باید عامل حرکت و تلاش جدیدى گردد. «فما وهنوا لما اصابهم» 8 - آنچه به انسان روحیّه مى‏دهد و تحمّل مشکلات را آسان مى‏کند، در راه خدا بودن آنهاست. «فى سبیل اللّه» 9- فشارها، مردان خدا را وادار به تسلیم نمى‏کند. «وما استکانوا» 10- هر چند در بدر پیروز شدید، ولى راه آینده‏ى شما مسلمانان، راه جهاد و مبارزه است، پس باید صبور و مقاوم باشید. (با توجّه به آیات قبل و بعد) 11- رزمندگانِ بصیر، نه از درون روحیّه خود را مى‏بازند؛ «فما وهنوا» و نه توان رزمى خود را از دست مى‏دهند؛ «وما ضعفوا» و نه در اثر فشارها تسلیم مى‏شوند. «و ما استکانوا» 12- انجام وظیفه و پایدارى بر حقّ مهم است، پیروز بشویم یا نشویم. آیه مى‏فرماید: «واللّه یحبّ الصابرین» و نفرمود: «یحبّ الفاتحین»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
«رِبّیّون» جمع «رِبّى» بر وزن «ملّى» به کسى گفته مى‏شود که ارتباط و پیوند او با خدا محکم و در دین، دانشمند و مقاوم و با اخلاص باشد. <159> 1- تاریخ انبیا همراه با مبارزه است. «وکایّن...» 2- هنگام احساس ضعف، از زندگى رادمردان تاریخ و مقاومت آنان درس بگیرید. «و کایّن من نبىّ» 3- جنگ و جهادى حقّ است که زیر نظر رهبر الهى باشد. «قاتل معه» <160> 4- تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاریخ بسیار است. «کایّن...ربیّون کثیر» 5 - گرچه همه‏ى مجاهدان عزیزند، ولى رزمندگان عارف و عالم حساب دیگرى دارند. «ربّیّون» 6- ایمان به خدا، سرچشمه‏ى مقاومت است. «ربّیّون... فما وهنوا» 7- مشکلات نباید عامل سستى وضعف شود، بلکه باید عامل حرکت و تلاش جدیدى گردد. «فما وهنوا لما اصابهم» 8 - آنچه به انسان روحیّه مى‏دهد و تحمّل مشکلات را آسان مى‏کند، در راه خدا بودن آنهاست. «فى سبیل اللّه» 9- فشارها، مردان خدا را وادار به تسلیم نمى‏کند. «وما استکانوا» 10- هر چند در بدر پیروز شدید، ولى راه آینده‏ى شما مسلمانان، راه جهاد و مبارزه است، پس باید صبور و مقاوم باشید. (با توجّه به آیات قبل و بعد) 11- رزمندگانِ بصیر، نه از درون روحیّه خود را مى‏بازند؛ «فما وهنوا» و نه توان رزمى خود را از دست مى‏دهند؛ «وما ضعفوا» و نه در اثر فشارها تسلیم مى‏شوند. «و ما استکانوا» 12- انجام وظیفه و پایدارى بر حقّ مهم است، پیروز بشویم یا نشویم. آیه مى‏فرماید: «واللّه یحبّ الصابرین» و نفرمود: «یحبّ الفاتحین»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نمونه
مجاهدان پیشین به دنبال حوادث احد آیه فوق با یادآورى شجاعت و ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداکارى و پایدارى تشویق مى کند و ضمنا آن دستهاى را که از میدان احد فرار کردند سرزنش مى نماید و مى گوید: پیامبران بسیارى بودند که خدا پرستان مبارزى در صف یاران آنها قرار داشتند)) (و کاین من نبى قاتل معه ربیون کثیر فما و هنوا لما اصابهم فى سبیل الله ). ((کاین )) به معنى چه بسیار است و مى گویند در اصل مرکب از ((کاف تشبیه )) و ((اى )) استفهامیه است که به صورت یک کلمه در آمده و معنى سابق متروک شده ، و معنى تازهاى مساوى ((چه بسیار)) پیدا کرده است . ((ربیون )) جمع ربى (بر وزن ملى ) است و به کسى گفته مى شود که ارتباط و پیوند او با خدا محکم باشد، با ایمان ، دانشمند و با استقامت و با اخلاص باشد. سپس رفتار و گفتار آنها را چنین شرح مى دهد: آنان به یارى پیامبران خود برخاستند و از تلفات سنگین و جراحات سخت و مشکلات طاقت فرسائى که در راه خدا دیدند هرگز سست و ناتوان نشدند، آنها در مقابل دشمن هیچگاه تضرع و زارى و خضوع و کرنش نکردند و تسلیم نشدند (ما ضعفوا و ما استکانوا) بدیهى است خداوند هم چنین افرادى را دوست دارد که دست از مقاومت بر نمى دارند (و الله یحب الصابرین ). آنها به هنگامى که احیانا بر اثر اشتباهات یا سستیها، یا لغزشهائى گرفتار مشکلاتى در برابر دشمن مى شدند به جاى اینکه میدان را به او بسپارند و یا تسلیم شوند و یا فکر ارتداد و بازگشت به کفر در مغز آنها پیدا شود، روى به درگاه خدا مى آوردند و ضمن تقاضاى عفو و بخشش از گناهان خود از پیشگاه خداوند تقاضاى صبر و استقامت و پایمردى مى کردند و مى گفتند: ((بار پروردگارا گناهان ما را بیامرز و از تندرویهاى ما درگذر، و ما را ثابت قدم بدار و بر کافران پیروز بگردان )) (و ما کان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الکافرین ). آنها با این طرز تفکر و عمل به زودى پاداش خود را از خدا مى گرفتند هم پاداش این جهان که فتح و پیروزى بر دشمن بود و هم پاداش جهان دیگر، (فاتاهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخرة ). و در پایان آیه آنها را جزء نیکوکاران شمرده و مى فرماید: ((خدا نیکوکاران را دوست دارد)) (و الله یحب المحسنین ) و به این ترتیب یک درس زنده از برنامه مجاهدان امتهاى پیشین و سرانجام کار آنها و چگونگى برخورد آنها با مشکلات و پیروزى بر آنها براى تازه مسلمانان بیان مى کند، و آنها را براى میدانهاى آینده پرورش مى دهد. در آیات فوق علاوه بر آنچه گفته شد نکات دیگرى جلب توجه مى کند 1 - ((صبر)) همانطور که سابقا هم اشاره کرده ایم به معنى استقامت است و لذا در برابر ((ضعف )) و ((تسلیم )) در این آیه قرار گرفته و ضمنا صابران و نیکوکاران در یک ردیف قرار گرفته اند زیرا در آخر یک آیه مى فرماید: ((و الله یحب الصابرین )) و در آیه دیگر مى فرماید اشاره به اینکه نیکوکارى بدون استقامت ممکن نیست ، زیرا در برابر هر شخص نیکوکار، هزاران مشکل وجود دارد که اگر فاقد استقامت باشد به زودى کار خود را رها خواهد ساخت . 2 - ((مجاهدان حقیقى )) به جاى اینکه شکست خود را به دیگران نسبت دهند و یا به عوامل موهوم و مرموز مربوط بدانند، سرچشمه آن را در خودشان جستجو مى کنند و به فکر جبران اشتباهات خویش هستند، حتى آنها کلمه شکست را بر زبان نمى آورند و به جاى آن اسراف و تند روى بیجا ذکر مى کنند، بعکس ما که امروز سعى مى کنیم نقاط ضعفى که سرچشمه ناکامیها و شکستها است نادیده بگیریم و همه آنها را به عوامل خارجى و بیگانه مربوط بدانیم و در نتیجه به هیچوجه به فکر جبران اشتباهات و بر طرف ساختن نقاط ضعف خود نباشیم . 3 - در آیات فوق از ((پاداش دنیا)) تعبیر به ((ثواب الدنیا)) شده اما از پاداش آخرت تعبیر به ((حسن ثواب الاخره )) شده ، اشاره به اینکه : پاداش آخرت با پاداش دنیا فرق بسیار دارد، زیرا پاداش دنیا هر چه باشد بالاخره آمیخته با فنا و پارهاى نا ملایمات که طبع زندگى این دنیا است مى باشد در حالى که پاداش آخرت سراسر حسن است و از هر نظر خالص و دور از ناراحتیها.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني
تفسیر نور
«رِبّیّون» جمع «رِبّى» بر وزن «ملّى» به کسى گفته مى‏شود که ارتباط و پیوند او با خدا محکم و در دین، دانشمند و مقاوم و با اخلاص باشد. <159> 1- تاریخ انبیا همراه با مبارزه است. «وکایّن...» 2- هنگام احساس ضعف، از زندگى رادمردان تاریخ و مقاومت آنان درس بگیرید. «و کایّن من نبىّ» 3- جنگ و جهادى حقّ است که زیر نظر رهبر الهى باشد. «قاتل معه» <160> 4- تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاریخ بسیار است. «کایّن...ربیّون کثیر» 5 - گرچه همه‏ى مجاهدان عزیزند، ولى رزمندگان عارف و عالم حساب دیگرى دارند. «ربّیّون» 6- ایمان به خدا، سرچشمه‏ى مقاومت است. «ربّیّون... فما وهنوا» 7- مشکلات نباید عامل سستى وضعف شود، بلکه باید عامل حرکت و تلاش جدیدى گردد. «فما وهنوا لما اصابهم» 8 - آنچه به انسان روحیّه مى‏دهد و تحمّل مشکلات را آسان مى‏کند، در راه خدا بودن آنهاست. «فى سبیل اللّه» 9- فشارها، مردان خدا را وادار به تسلیم نمى‏کند. «وما استکانوا» 10- هر چند در بدر پیروز شدید، ولى راه آینده‏ى شما مسلمانان، راه جهاد و مبارزه است، پس باید صبور و مقاوم باشید. (با توجّه به آیات قبل و بعد) 11- رزمندگانِ بصیر، نه از درون روحیّه خود را مى‏بازند؛ «فما وهنوا» و نه توان رزمى خود را از دست مى‏دهند؛ «وما ضعفوا» و نه در اثر فشارها تسلیم مى‏شوند. «و ما استکانوا» 12- انجام وظیفه و پایدارى بر حقّ مهم است، پیروز بشویم یا نشویم. آیه مى‏فرماید: «واللّه یحبّ الصابرین» و نفرمود: «یحبّ الفاتحین»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عظيم تراب پور - تفسیر نمونه
به دنبال حوادث احد آیه فوق با یادآورى شجاعت و ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداکارى و پایدارى تشویق مى کند و ضمنا آن دستهاى را که از میدان احد فرار کردند سرزنش مى نماید و مى گوید: پیامبران بسیارى بودند که خدا پرستان مبارزى در صف یاران آنها قرار داشتند)) (و کاین من نبى قاتل معه ربیون کثیر فما و هنوا لما اصابهم فى سبیل الله ).
((کاین )) به معنى چه بسیار است و مى گویند در اصل مرکب از ((کاف تشبیه )) و ((اى )) استفهامیه است که به صورت یک کلمه در آمده و معنى سابق متروک شده ، و معنى تازهاى مساوى ((چه بسیار)) پیدا کرده است .
((ربیون )) جمع ربى (بر وزن ملى ) است و به کسى گفته مى شود که ارتباط و پیوند او با خدا محکم باشد، با ایمان ، دانشمند و با استقامت و با اخلاص باشد.
سپس رفتار و گفتار آنها را چنین شرح مى دهد: آنان به یارى پیامبران خود برخاستند و از تلفات سنگین و جراحات سخت و مشکلات طاقت فرسائى که در راه خدا دیدند هرگز سست و ناتوان نشدند، آنها در مقابل دشمن هیچگاه تضرع و زارى و خضوع و کرنش نکردند و تسلیم نشدند (ما ضعفوا و ما استکانوا)
بدیهى است خداوند هم چنین افرادى را دوست دارد که دست از مقاومت بر نمى دارند (و الله یحب الصابرین ). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیرنمونه

مجاهدان پیشین
به دنبال حوادث احد آیه فوق با یادآورى شجاعت و ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداکارى و پایدارى تشویق مى کند و ضمنا آن دستهاى را که از میدان احد فرار کردند سرزنش مى نماید و مى گوید: پیامبران بسیارى بودند که خدا پرستان مبارزى در صف یاران آنها قرار داشتند)) (و کاین من نبى قاتل معه ربیون کثیر فما و هنوا لما اصابهم فى سبیل الله ).
سپس رفتار و گفتار آنها را چنین شرح مى دهد: آنان به یارى پیامبران خود برخاستند و از تلفات سنگین و جراحات سخت و مشکلات طاقت فرسائى که در راه خدا دیدند هرگز سست و ناتوان نشدند، آنها در مقابل دشمن هیچگاه تضرع و زارى و خضوع و کرنش نکردند و تسلیم نشدند (ما ضعفوا و ما استکانوا) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.