اینکه فرمود: اهل کتاب جز خود را گمراه نمیکنند، علتش این است که اولین و ابتدائیترین فضائل انسانی میل به حق و پیروی از آن است، پس اینکه اهل کتاب دوست دارند مردم را از حق به سوی باطل منصرف و متمایل سازند، این محبت و علاقمندیشان به این کار خود از احوال درونی و از رذائل نفسانی ایشان است(و چه رذیلهای پست) و گناهی از گناهان و ستمی از ستمهای نفس است، ستمی بدون حق و معلوم است که هر عمل و عقیده که خالی از حق باشد، محض ضلالت است، پس علاقمندیشان به اضلال مؤمنینی که بر صراط حقند عینا ضلالت خودشان است، ضلالتی که خودشان به آن توجه ندارند.
توضیح : این از نظر انحراف باطنی و همچنین از نظر عمل ، اگر فرضا بتوانند در دل شخصی از مؤمنین القای شبهات نموده ، گمراهش کنند ، در حقیقت اول خود را گمراه کردهاند ، برای اینکه انسان هیچ عمل خیر و شری را انجام نمیدهد مگر به نفع و ضرر خودش ، همچنانکه فرمود : «من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیها ، و ما ربک بظلام للعبید»(فصلت/46) .و آن مؤمنینی هم که با اضلال اهل کتاب و وساوس آنان گمراه شدهاند ، در حقیقت گمراهیشان در اثر اعمال زشت خودشان است نه اثر اضلال ، چون شومی عمل و اراده آدمی است که به اذن خدا گریبانگیر او میشود و او را به کفر میکشد ، همچنانکه فرمود : «من کفر فعلیه کفره ، و من عمل صالحا فلانفسهم یمهدون»(الروم/44) .
و نیز فرموده : «و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر و ما انتم بمعجزین فی الارض ، و ما لکم من دون الله من ولی و لا نصیر»(الشوری/30-31) ، که ما در تفسیر آیه : «حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخرة »(البقره/217)در جلد دوم عربی این کتاب بحثی در باره خواص اعمال کردیم .
و این مطلبی که یادآور شدیم یکی از معارف قرآنی است که از لوازم توحید افعالی است .و توحید افعالی از فروعات عمومیت حکم ربوبیت و ملاک است و با همین توحید افعالی است که انحصار مستفاد از جمله و گمراه نمیکنند مگر خود را و خود نمیفهمند را میتوان توجیه کرد.
(موسوی همدانی(مترجم): توضیح اینکه توحید افعالی که یکی از عقائد اصولی اسلام است ، عبارت است از اینکه هر اثری و هر عملی از هر فاعل و مؤثری سر بزند ، به اذن خدای تعالی و تحت ربوبیت او انجام میپذیرد ، علامه مؤلف رضوان الله علیه که در همین ایام به لقاء الله پیوست ، در توضیح این معنا در درس فلسفهاش میفرمود : سردی هندوانه و گرمی عسل مانند دو همسایه هندوانه و عسل است که خدای تعالی هر یک را به یکی داده ، پس نمیتوان گفت عسل خودش مستقلا گرم و آن دیگری سرد است ، به همین حساب کفار هم اضلال نمیکنند مگر به اذن خدا) .
و اما توجیهی که مفسرین برای معنای آیه کردهاند ، دردی را دوا نمیکند و نمیتواند حصر مستفاد از آن را توجیه نماید و به همین جهت از نقل آن صرفنظر کردیم .
[ بستن توضیحات ]