این درس، پیمان خدا با قوم موسی را عرضه میدارد، پیمانیکه در مصر به هنگام رهائیشان از خواری با ایشان بسته است. آنگاه بیان مینمایدکه چگونه چنین پیمانی را شکستـهاند، و در نتیجه پیمان شکنی چه بلاها و مصیبتهائی دیدهاند، و چگونه بر اثر آن دچار نفرین شدهاند، و از جولانگاه هدایت و از دائره نعمت، رانده و ماندهگشتهاند ... هـچنین این درس، پیـانی را عرضه میدارد که خدا با کسانی بسته استکه میگفتند: مـا مسیحی هستیم. آنان هم در نتیجه پـیمان شکـنی چه دیدهاند و خدا چگونه دشمنانگی را تا روز قیامت در میانگروهها و فرقههای گوناگونشان ایـجاد فرموده است. سپس موضعگیری یهودیان در برابر سرزمین مقدّس به تصویر زده میشود. سرزمین مقدسیکه خدا با ایشان پیمان بسته بودکه بدان در آیند. امّا آنان از پیمان خود برگشتند و از وظائف و تکالیف پیمان خدا با خود هراس برداشتند و از رنـجها و سختیهای آن ترسیدند و بزدل و ترسو شدند، و به موسیگفتند:
( فاذهب انت وربک فقاتلا، انا هاهنا قاعدون ) .
تو و پروردگارت بروید و (با آن زورمندان قوی هیکل) بجنـگید، ما در اینجا نشستهایم (و منتظر پیروزی شـما هستیم!).
در لابلای بیان پیمانها و موضع گیریهای اهلکتاب در برابر آنها، پردهبرداری از انحرافاتی قرار دارد که بر اثر پیمان شکنیها به عقائد یهودیان و مسیحیان رخنه کرده است و آمیزه آئینشان شده است. آن پیمانهائیکه خدا در آنها از ایشان تعّهدگرفته بودکه یگانهپرستیکنند و یزدان را یکی بیش ندانند و تسلیم فرمان او باشند، در برابر نعمتهائی که بدیشان داده بود، و استقراری که برایشان تـضمین فرموده بود. امّا آنان از همه اینها سـر باز زدند و تخلّف کـردند، در نـتیجه دچار نفرین و پراکندگی و آوارگی شدند.
همچنین دیگر باره از نـو به سـوی هدایت دعوت میگردند. هدایتی که واپسین رسالت آن را برایشان با خود آورده است، و آخرین پیغمبر آن را از نو بدیشان ارمغان میدارد. ادّعای ایشان نیز باطل و پوچ قلمداد میگردد. ادعائیکه آن را دلیل و حجّت تصوّر میکنند و میگویند: روزگاران زیادی بر آنانگذشته است و از آخرین ییغمبرانشان مدّت زیادی سپری شده است، لذا چیزهایی را فراموش کردهاند، وکارها بر ایشان مشتبه شده است و آمیزه یکدیگر گشته است ... چـه مانعی است، هم اینک پیغمبری مژدهرسان و بیم دهنده به سویشان آمده است. دیگر حجّتی نمانده است، و اقامه دلیل شده است.
از لابلای این دعوت، وحدت دیـن خـدا - از لحاظ اصول و ارکان - و وحدت پیمان یزدان با همه بندگان، پیدا و هویدا است. پیمان با همه بندگان این بوده و این است: به خدا ایمان بیاورند، او را یگانه بدانند و به یگانگی بپرستند، به همه پیغمبران بدون جداسازی ایشان از همدیگر و اختلاف با یکدیگر ایمان بیاورند، پیغمبران را مدد و یاریکنند، نـماز را چنانکه باید بخوانند، زکات مال بدر کنند، و در راه خدا از روزی خدا و خرجکنند ... این پیمانی استکه عقیده صحیح را مقرّر میدارد، و پـرستـش درست را معین میکند، و پایههای نظام اجتماعی راستین را محکم و استوار میدارد.
[ نظرات / امتیازها ]
1- بنىاسرائیل، نمونهى بىادبى، بهانهجویى، ضعف و رفاهطلبى بودند. یا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ...
در کلمه «لَنْ نَدْخُلَها»، جسارت آنان در مقابل فرمان خدا آشکار است.
در کلمهى «أَبَداً»، اصرار بر جسارت دیده مىشود.
در کلمهى «فَاذْهَبْ»، توهین به حضرت موسى مشاهده مىشود.
در کلمهى «رَبُّکَ»، توهین به ذات پروردگار وجود دارد و نشانگر ضعف ایمان آنان است.
«قاعِدُونَ»، رفاهطلبى آنان را مىرساند، نه عزّتجویى را.
2- مردم باید خود به اصلاح جامعه بپردازند، نه آنکه تنها از خداوند و رهبران دینى توقّع اصلاح داشته باشند. «فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»
3- آرزوى پیروزى بدون کوشش، خردمندانه نیست. «فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ»
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : بنىاسرائیل، نمونهى بىادبى، بهانهجویى، ضعف و رفاهطلبى بودند. یا مُوسى
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]