از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید لغت ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  مرضيه اسدي - ابوالفضل بهرامپور
یَستَهزِیُ : مسخره می کند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
حاقَ(حَیق) : فرودآمد،نازل شد،احاطه کرد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
سَخِرُوا : مسخره کردند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني
قَبْلِکَ : پیش از تو
 توضيح : قبل از تو [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » راغب
سَخِرُوا : مسخره کردند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  محمد رجب زاده - قاموس قرآن
رسل : پیامبران
 توضيح : رسل (بکسر اول) در اصل به معنى برخاستن با تأنى است. و رسول به معنى برخاسته از همان است رسول گاهى به پیام اطلاق مى‏شود مثل قول شاعر «الا ابلغ ابا حفض رسولا» و گاهى به شخص پیام آور (مفردات) ارسال به معنى فرستادن و تسلیط... و رسول به معنى فرستاده شده است (قاموس) در اقرب گوید: رسول اسم است به معنى رسالت و اصل آن مصدر است و نیز به معنى مرسل و فرستاده شده است. خلاصه آن که رسول در اصل مصدر و در اطلاق قرآن به معنى فرستاده و پیام آور است. [آل عمران:144]. جمع رسول در قرآن فقط رسل آمده مثل آیه فوق و نحو [بقره:253]. مرسل به معنى فرستاده شده است مثل [اعراف:75]. جمع آن مرسلون است [حجر:57]. و مرسلات در [مرسلات:1]. جمع مرسله است. مرسل (بکسر سین) اسم فاعل به معنى فرستنده و رها کننده است [فاطر:2]. جمع آن مرسلون است [قصص:45]. رسالت (بکسر اول و گاهى مفتوح آید) اسم است به معنى پیام (اقرب - قاموس) [اعراف:79]. جمع آن رسالات است [اعراف:62]. ارسال به معنى فرستادن است خواه فرستادن پیامبر باشد یا باد یا عذاب یا معجزه و غیره. اهل لغت براى آن معانى دیگرى نیز گفته‏اند که عبارت اخرى معناى فوق است [توبه:33]. [فرقان:48]. [فیل:3]. [اعراف:162]. مى‏بینید که ارسال در فرستاده‏هاى مختلف بکار رفته است. * [اعراف:136]. ارسال در اینجا به معنى رها کردن است که عبارت اخراى فرستادن باشد. همچنین است [شعراء:17]. * [شعراء:16]. در صحاح و قاموس گفته: چون فعول و فعیل در آن مفرد و جمع و مذکر و مؤنث مساوى است لذا به جاى رسول رسل نیامده است در مجمع گوید: رسول مفرد و در معنى جمع است ناگفته نماند نظیر این آیه در سوره طه آیه 47تثنیه آمده است «فَأْتِیاهُ فَقُولا اِنَّا رَسُولا رَبِّکَ». * [تکویر:19]. مراد از رسول در اینجا جبرئیل است. مراد از رسل در قرآن مجید اکثراًپیامبران است ولى گاهى از آن ملائکه مراد است مثل [هود:81]. [انعام:61]. [یونس:21]. آیات دیگرى نیز در این زمینه هست. در آیه [مرسلات:11]. به احتمال قوى مراد فرستاده‏هاى عالم طبیعت است از آسمان و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و غیره که اینها همه از جانب خدا در این عالم رها و فرستاده شده‏اند و بطور خودکار براه خود ادامه مى‏دهند و در یکدیگر تأثیر مى‏کنند و روز قیامت همه آنها مى‏ایستند چون آن روز روز فصل و جدائى است در اول سوره که درباره آن بحث خواهد شد. «وَ اِذا الرُّسُلُ اُقِّتَتْ» ظاهراً همان رسیدن به آخر وقت است که قیامت است. طبرسى و زمخشرى و بیضاوى رسل را به معنى پیابران گرفته و گفته‏اند: یعنى وقت پیامبران تعیین شود تا براى شهادت بر امّت خود حاضر شوند ولى ملاحظه آیات قبل و بعد نشان مى‏دهد که این معنى درست نیست. * [مرسلات:1-7]. در این آیات آیه اول با واو قسم و آیه دوم با فاء نتیجه و آیه سوم باز با واو قسم و آیه چهارم با فاء تفرع آمده و امّا آیه پنجم نتیجه همه است از این مى‏توان بدست آورد که مصداق دو آیه اول غیر از آیه سوم و چهارم است. نشر به معنى پراکنده شدن و پراکندن یعنى لازم و متعدى هر دو آمده است (اقرب) عرف به معنى پى در پى است بنظر مى‏آید مراد از دو آیه اول بادهائى است که از اقیانوس‏ها و دریاها در اثر اختلاف حرارت هوا سر چشمه گرفته و پى در پى به طرف قاره‏ها روان مى‏شوند و آنگاه شدت یافته و به صورت طوفان عاصفات یعنى شکننده در مى‏آیند و مراد از آیه سوم و چهارم بادهائى است که از قطبین مى‏آیند و سرد و با رطوبت‏اند و در کنار دریاها و قاره‏ها با بادهاى گرم ملاقات مى‏کنند و بهم مى‏آمیزند (و ظاهراً مراد از ناشرات پراکنده شونده‏هاست) و آنها بادهاى دیگر را از هم جدا مى‏کنند و قسمت شهرها و بیابانها را از نفع و خسارات به محل خود مى‏رسانند. و گذشته از آن عالم آخرت را یاد آورى مى‏کنند. چون در اثر طوفان محلى خراب و زیر و رو شود از این مى‏شود پى برد که خراب شدن تمام عالم نیز ممکن و جایز است مشروح سخن در «جرى» موقع نقل «وَ الْجاریاتِ یُسراً» گذشت. و نیز در آنجا گفته شد که نمى‏توان مرسلات و غیره را ملائکه گرفت. ناگفته نماند آیات اول سوره‏هاى ذاریات و مرسلات و نازعات همه نزدیک بهم‏اند و مصداق آنها یکى و از همه وقوع قیامت نتیجه گرفته شده است. نویسنده کتاب آغاز و انجام جهان در ص‏87 به بعد آن کتاب معتقد است که مراد از مرسلات، عاصفات ،ناشرات و... اتم‏هاى تشکیل دهنده موجودات و نیروهاى آنهاست که پرتون‏هاپیوسته الکترون‏ها را مى‏رانند و نیروها پیوسته از درون و بیرون مى‏وزند و در وقت تمام شدن ارسال و عصف و نشر قیامت واقع مى‏شود. بیان آن کتاب کاملاً متین و هر که طالب تفصیل است به آنجا مراجعه کند. تفاوت پیامبران‏ [بقره:253]. آیه شریفه دلیل است که پیامبران بعضى بر بعضى فضیلت دارند. ایضاً آیه [اسراء:55]. این مطلب در «فضل» بیشتر توضیح داده شده. *فرق رسول و نبى* رسول همانطور که گقته شد به معنى حامل پیام است و نبى از نباء به معنى حامل نباء و خبر مى‏باشد اهمیّت و عظمت رسول در آن است که در پیام آوردن واسطه میان خدا و خلق است و بزرگى و رفعت نبى در آنست که خبر خدا و علم در نزد اوست. نمى‏شود گفت که رسول و نبى هر دو به یک معنى است و هر دو یک مصداق دارد زیرا که آیه [حج:52]. صریح است در این که رسول و نبى غیر هم‏اند و نیز نمى‏شود گفت: نبى آنست که امر به تبلیغ رسالت نشده. زیرا کلمه «وَ ما اَرْسَلْنا» در صدر آیه صریح است که رسول و نبى هر دو مأمور به تبلیغ اند. همچنین آیه [مریم:51-54]. روشن مى‏کند که در موسى و اسمعیل هر دو از رسالت و نبوت وجود داشت نه اینکه کلمه «نَبِیّاً» بعد از «رَسُولاً» براى تفنّن در عبارت است. ریشه فرق رسول و بنى را باید در آیه زیر جستجو کرد [شورى:51]. این آیه صریح است که سخن گفتن خدا با پیامبران به یکى از سه راه است 1- وحى و آن الهام و انداختن به قلب است و شاید در خواب دیدن نیز جزء آن باشد 2- سخن گفتن از پس سرده که پیامبر سخن خدا را مى‏شنود مثل موسى که فرموده [نساء:164]. و نیز ثابت است که موسى در طور بارها کلام خدا را شنید 3- آمدن ملک چنان که جبرئیل به نزد حضرت رسول «صلى اللّه علیه و آله» و دیگر پیامبران آمد و از خدا پیام آورد [نحل:102]. تردید با «او» در آیه شریفه روشن مى‏کند که هر یک از سه قسم راه به خصوصى است. قهراً باید مصداق یکى رسول و مصداق بقیّه نبى باشد یا بالعکس. مفید رحمه اللّه در کتاب اختصاص ص 328 ط مکتبة الصدوق از زرارة از امام باقر «علیه السلام» نقل کرده که از آن حضرت درباره «کانَ رَسولاً نَبِیّاً» سؤال کردم و گفتم: رسول را دانستیم نبى کدام است؟ فرمود نبى آنست که در خواب مى‏بیند و صدا را مى‏شنود ولى ملک را نمى‏بیند و رسول ملک را آشکارا مى‏بیند و با او سخن مى‏گوید گفتم منزلت امام کدام است؟ فرمود: صدا را مى‏شنود و درخواب نمى‏بیند و ملک را مشاهده نمى‏کند سپس این آیه را تلاوت فرمود «وَما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِىٍّ (و لا محدث)». نظیر این روایت در اختصاص از برید بن معاویه از امام باقر و از زراره از امام صادق و از معروفى از امام رضا «علیهم السلام» نقل شده و نیز در ج اول کافى ص 176 باب فرق بین رسول و نبى و محدّث. چهار روایت در این باره که قریب بهم‏اند نقل شده است و در بعضى از آنها فرموده که بعضى از انبیاء مقام نبوت و رسالت هر دو را داشته‏اند. على هذا آنطور که از روایات اهل بیت «علیهم السلام» بدست آمد نبى آنست که در خواب مى‏بیند و صدا را مى‏شنود و این مطابق ایت با «اِلَّا وَحْیاً اَوْ مِنْ وَ راءِ حِجابٍ» و رسول آنست که بر وى ملک نازل مى‏شود و با او سخن مى‏گوید و این مصداق «اَوْیُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِىَ بِاِذْنِهِ ما یَشاءُ» مى‏باشد و اقسام سه گانه سخن گفتن خدا دو قسم اولش راجع به نبى و قسم اخیرش مربوط به رسول است. در بعضى از پیامبران مقام رسالت و نبوت هر دو جمع است چنان که در موسى و اسمعیل که در آیه 51 و 54 سوره مریم است و نیز درباره رسول «صلى اللّه علیه و آله» که مکرر در وصف آن حضرت نبى و رسول آمده مثل [اعراف:157]. [اعراف:158]. ناگفته نماند میان رسول و نبى عموم و خصوص مطلق است و هر رسول نبى است و اگر کسى نبى نباسد رسول هم نیست در آیه «وَ خاتَمَ النَّبِیّینَ» نمى‏شود گفت: پس خاتم رسولان نیست رجوع شود به «نباء». آیه [مائده:75]. [مریم:30]. نشان مى‏دهد عیسى هم رسول و هم نبى است. عدد انبیاء درباره عدد انبیاء اختلاف است قرآن مجید توجّهى به عدد آنها ندارد همین قدر مى‏فرماید بعضى از آنها را یاد آورى کردیم و بعضى را حکایت ننمودیم [غافر:78]. مجموع پیامبرانى که نام آنها در قرآن آمده بیست و شش نفر است بقرار ذیل: آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسمعیل، یسع، ذوالکفل، الیاس، یونس، اسحق، یعقوب، یوسف، شعیب، موسى، هارون، داود، ایوب، سلیمان، زکریّا، یحیى، اسمعیل صادق الوعد، عیسى، محمد «صلوات اللّه و سلامه علیهم اجمعین. در المیزان 2 ص 145 پس از شمزدن نام پیامبران فرموده بعضى هم مست که نامشان ذکر نشده بلکه با وصف و کنایه آمده مثل این آیه [بقره:246]. هکذا آیه [بقره:259]. ایضاً پیامبرانى که در سوره یس آمده «اِذْ اَرْسَلْنا اِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَبُّوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ» و نیز عالمى که موسى با او ملاقات کرد (کهف 66) و «الاسباط» بقره:136. و بعضى‏ها هستند که پیغمبر بودن و نبودنشان روشن نیست مثل فتاى موسى [کهف:61]. و ذوالقرنین و عمران پدر مریم (تمام شد) باید دانست که لقمان نیز از مشکوکین است. امّا عدد پیامبران مشهور آنست که صد و بیست و چهار هزار نفر بوده‏اند. صدوق در خصال (باب الواحد الى المأة) فصل 17 دو حدیث از امیر المومنین «علیه السلام» از حضرت رسول «صلى اللّه علیه و آله» نقل کرده که خداوند صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آفریده من محترمترین آنهایم و این سخن از جهت افتخار نیست و خداوند صدو بیست و چهار هزار وصى آفریده على «علیه السلام» اکرم و افضل آنهاست پیش خداوند. در تفسیر المیزان ج 2 ص 149 از معانى الاخبار و خصال از ابوذر نقل شده که به حضرت رسول «صلى اللّه علیه و آله» گفتم: صد و بیست و چهار هزار. گفتم مرسل آنها چند نفراند؟ فرمود: سیصد و سیزده نفر که جمع کثیراند گفتم: اول آنها کدام است؟ فرمود آدم... آنگاه گوید: این مضمون صدوق در امالى و خصال و ابن قولویه در کامل الزیارات و سید در اقبال از امام سجاد و در بصائر از امام باقر علیهم السلام نقل نموده است. ناگفته نماند مرحوم مجلسى در بحار - ج 12 ص 21 ط جدید از مجمع نقل کرده: اخبار در عدد پیغمبران مختلف است در بعضى صد و بیست و جهار هزار و در بعضى هشت هزار نقل شده که جهار هزار از بنى اسرائیل و بقیه از اقوام دیگراند. این سخن همان است کهدر مجمع ذیل آیه 78 سوره غافر گفته شده. و نیز على «علیه السلام» نقل کرده که خداوند پیامبرى از سیاه پوستان بر انگیخت که ذکر آن در قرآن نیامده است. در تفسیر ابن کثیر ذیل آیه 164سوره نساء روایت ابوذر که گذشت و روایات هشت هزار نفر بودن نقل شده است. ناگفته نماند همانطور که گفتیم قرآن اعتنائى به تعداد انبیاء ندارد و دانستن آن هم چندان مفید نیست و بحث را درباره آن نباید طول داد. پیامبران اولوا العزم و اینکه مراد از آن چیست در «عزم» خواهد آمد انشاء اللّه. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبد بائس - استاد خرمدل
حاقَ : فرا گرفت ـ فرو گرفت [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.