«دبر» مقابل «قبل» است. دبر به معناى عقب و قبل به معناى جلوى هر چیز است، دو عضو جلو و عقب را هم به همین جهت و به طور کنایه، قبل و دبر مىنامند، و چه بسا بر هر چیزى هم که در دنبال و یا جلو چیز دیگرى قرار گرفته باشد مجازا اطلاق بشود.
لفظ «دابر»، که در هر چیز به معناى دنبالهایست که از پى مىرسد، مثلا گفته مىشود: «امس الدابر- دیروز گذشته» یعنى روزى که در پى امروز بود،هم چنان که گفته مىشود: «عام قابل- سال آینده». و «دابر» به اثر هر چیزى هم اطلاق مىشود، مثلا به نسل آدمى و هر اثر دیگرى که از وى به جا مىماند «دابر» گفته مىشود، پس اینکه خداى تعالى فرمود:« فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا» معنایش این است که هلاکت و نابودى همه ایل و تبارشان را فرا گرفت، و از آنان عین و اثرى را باقى نگذاشت یا از آنان احدى نجات نیافت، البته اگر به این معناى دومى باشد، در حقیقت معناى آیه«فهل ترى لهم من باقیة»(الحاقه/8) را خواهد داشت.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : از این دو لفظ افعال زیادى بر حسب انحایى که در جلو و عقب هست مشتق مىگردد، از آن جمله است: «اقبل- روى آورد»، «أدبر- پشت کرد»، «قبل- بوسید»، «دبر الامر- در عاقبت کار اندیشید»، «تقبل- پذیرفت و زیر بار رفت»،« تدبر- در اطراف و عواقب کار اندیشید»، «استقبل- به استقبال و پیشواز رفت» و «استدبر- چیزهایى در عاقبت کار دید که در اولش نمىدید و آن را پیش بینى نمىکرد».
و نیز از آن جمله است لفظ:" دابر" که در هر چیز به معناى دنبالهایست که از پى مىرسد، مثلا گفته مىشود:" امس الدابر- دیروز گذشته" یعنى روزى که در پى امروز بود،هم چنان که گفته مىشود:" عام قابل- سال آینده". و" دابر" به اثر هر چیزى هم اطلاق مىشود، مثلا به نسل آدمى و هر اثر دیگرى که از وى به جا مىماند" دابر" گفته مىشود، پس اینکه خداى تعالى فرمود:« فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا» معنایش این است که هلاکت و نابودى همه ایل و تبارشان را فرا گرفت، و از آنان عین و اثرى را باقى نگذاشت یا از آنان احدى نجات نیافت، البته اگر به این معناى دومى باشد، در حقیقت معناى آیه«فهل ترى لهم من باقیة»(الحاقه/8) را خواهد داشت.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]