یکى اینکه کفر عبارت است از اینکه انسان دین را وسیله سرگرمى و بازیچه قرار داده، مغرور حیات دنیا شود.
دوم فراموش کردن روز لقاى خداوند.
سوم انکار آیات خدا.
و هر سه تفسیر صحیح، و براى هر یک وجهى است.
[ نظرات / امتیازها ]
جمله «الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً» دلالت دارد بر اینکه انسان در هیچ حالى از احوال بىنیاز از دین نیست، حتى آن کسى هم که سرگرم لهو و لعب است و زندگى خود را مخصوص اینکار کرده به دین محتاج است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : زیرا همانطورى که در تفسیر آیه «الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً ...» گفتیم: دین عبارت است از راهى که انسان در زندگى دنیا چارهاى جز پیمودن آن راه ندارد، براى اینکه خداوند دین را بر طبق فطرت خود بشر تنظیم کرده، پس دین با انسانیت انسان بستگى دارد و او را به سعادت حقیقى زندگیش مىرساند، و با این حال اگر آدمى از آن اعراض نماید و بغیر آن یعنى به چیزهایى که انسان را جز به نتایج خیالى و لذایذ مادى و ناپایدار نمىرساند سرگرم شود، در حقیقت دین خود را بازیچه گرفته، و زندگى مادى دنیا و سراب لذایذ آن، او را گول زده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
در این آیه چهار صفت براى کافران گفته شده است:
1 ـ آنها دین خود را سرگرمى و بازیچه گرفته اند . منظور همان یهود و نصارى هستند که دین خود را جدى نمى گرفتند و دین در دست آنها بازیچه اى براى رسیدن به هدفهاى دنیا بود و این حالت مخصوص بزرگان دینى آنها از احبار و رهبان بود که دین را در جهت رسیدن به مقاصد مادى دستاویز خود کرده بودند و گروهى از ساده لوحان هم بودند که دین براى آنها فقط حالت سرگرمى داشت که با خواندن اوراد و اذکارى وقت خود را پر مى کردند و مفهوم واقعى دین را درنیافته بودند و دین را در زندگى خود وارد نکرده بودند . اینها دین را به عنوان لهو و سرگرمى، احبار و رهبان، دین را به عنوان لعب و بازیچه قرار داده بودند.
2 ـ دنیا آنها را مغرور کرده وفریفته است. توجه بیش از حد به دنیا و لذایذ مادى و شهوتها و خودخواهیها، آنها را آنچنان به خود مشغول کرده که از ارزشهاى معنوى و خدا و دین بریده اند و همه چیز آنها در دنیا و مادیات خلاصه شده است.
3 ـ آنها ملاقات پروردگار را در روز قیامت از یاد برده اند و فراموش کرده اند که روز قیامتى هم وجود دارد و در آن روز انسانها با خداى خود ملاقات خواهند کرد و سزاى عمل خودرا خواهند دید. به همین جهت در قیامت هم خدا آنها را از یاد خواهد برد; یعنى به آنها اعتنا نخواهد کرد. توجه کنیم که فراموش کردن که در اینجا به خدا نسبت داده شد به معناى آن نیست که مثلا خدا از حال آنها غفلت مى کند بلکه منظور این است که خدا با آنها رفتارى چون رفتار فراموش شده گان خواهدکرد; همانگونه که آنها روز قیامت را به دست فراموشى سپرده بودند . فراموش کردن آنها هم از روى غفلت حقیقى نیست بلکه آنها نیز به روز قیامت ایمان داشتند ولى با فنا شدن در دنیا و مادیات آن را از یاد بردند.
4 ـ آنها آیات خدا را انکار کردند. انکار آیات گاهى به این صورت است که به کلى آن را قبول نداشته باشند و گاهى هم به این صورت است که آیات را قبول دارند ولى در عمل به گونه اى رفتار مى کنند که گویا مورد قبول آنها نیست.
[ نظرات / امتیازها ]