عطیه صفاری
[ همه پیام ها ] پیام های عطيه صفاري (5 مورد)
  سوره اعراف آیه 51 - چهار صفت کافران
در این آیه چهار صفت براى کافران گفته شده است:
1 ـ آنها دین خود را سرگرمى و بازیچه گرفته اند . منظور همان یهود و نصارى هستند که دین خود را جدى نمى گرفتند و دین در دست آنها بازیچه اى براى رسیدن به هدفهاى دنیا بود و این حالت مخصوص بزرگان دینى آنها از احبار و رهبان بود که دین را در جهت رسیدن به مقاصد مادى دستاویز خود کرده بودند و گروهى از ساده لوحان هم بودند که دین براى آنها فقط حالت سرگرمى داشت که با خواندن اوراد و اذکارى وقت خود را پر مى کردند و مفهوم واقعى دین را درنیافته بودند و دین را در زندگى خود وارد نکرده بودند . اینها دین را به عنوان لهو و سرگرمى، احبار و رهبان، دین را به عنوان لعب و بازیچه قرار داده بودند.
2 ـ دنیا آنها را مغرور کرده وفریفته است. توجه بیش از حد به دنیا و لذایذ مادى و شهوتها و خودخواهیها، آنها را آنچنان به خود مشغول کرده که از ارزشهاى معنوى و خدا و دین بریده اند و همه چیز آنها در دنیا و مادیات خلاصه شده است.
3 ـ آنها ملاقات پروردگار را در روز قیامت از یاد برده اند و فراموش کرده اند که روز قیامتى هم وجود دارد و در آن روز انسانها با خداى خود ملاقات خواهند کرد و سزاى عمل خودرا خواهند دید. به همین جهت در قیامت هم خدا آنها را از یاد خواهد برد; یعنى به آنها اعتنا نخواهد کرد. توجه کنیم که فراموش کردن که در اینجا به خدا نسبت داده شد به معناى آن نیست که مثلا خدا از حال آنها غفلت مى کند بلکه منظور این است که خدا با آنها رفتارى چون رفتار فراموش شده گان خواهدکرد; همانگونه که آنها روز قیامت را به دست فراموشى سپرده بودند . فراموش کردن آنها هم از روى غفلت حقیقى نیست بلکه آنها نیز به روز قیامت ایمان داشتند ولى با فنا شدن در دنیا و مادیات آن را از یاد بردند.
4 ـ آنها آیات خدا را انکار کردند. انکار آیات گاهى به این صورت است که به کلى آن را قبول نداشته باشند و گاهى هم به این صورت است که آیات را قبول دارند ولى در عمل به گونه اى رفتار مى کنند که گویا مورد قبول آنها نیست.
  سوره انعام آیه 152 - مال یتیم
به هنگام تصرف دمراعات کردن عدالت در مبادلات و انتخاب سودمندترین روش براى تصرف در اموال یتیمان بیش از توان متعارف واجب نیست.ر اموال یتیمان باید سودمندترین روش به حال آنان انتخاب‏ شود.
  سوره انعام آیه 143 - پیام
1- انسان باید احکام الهی را بیاموزد که منجر به سعادت وی می گردد.

2- انسان نباید در احکام الهی دخل و تصرف نماید و به او دروغ بندد.

3- انسان باید از روی علم سخن بگوید و نظر دهد.

4- انسان باید از روزی های خدا که برای او حلال است استفاده کند.
[ همه نکته ها ] نکته های عطيه صفاري (5 مورد)
  سوره اعراف آیه 2 - نکات
«کتاب» خبر مبتداى محذوف است و تقدیر آن «هذا کتاب» مى باشد. البته بعضى ها گفته اند که آن، خبر براى «المص» است که وجه بعیدى است. ضمناً تنکیر «کتاب» براى بیان عظمت قرآن است.
3 ـ «فاء» در «فلایکن» براى عطف جمله به جمله است و معناى تفریع دارد; یعنى اکنون که این کتاب بر تو نازل شده پس سینه ات از آن تنگ نشود چون از جانب خدا نازل شده است.
4 ـ «حرج» تنگى شدید، زحمت و مشقت، شک و تردید. در اینجا به قرینه آمدن آن با «صدر» به معناى همان تنگى شدید است که در بعضى از آیات از این حالت به ضیق صدر در مقابل شرح صدر، تعبیر شده است.
5 ـ «وذکرى» عطف به «لتنذر» که در حکم للانذار است. در واقع براى نزول قرآن دو علت ذکر مى کند: یکى انذار و دیگرى ذکرى.
  سوره اعراف آیه 38 - علت لعنت کردن هم‌کیشان به یک‌دیگر، در آیه 38 سوره اعراف چیست‌؟
در آیات پیش صحنه‌ای که هنگام مرگ و بازپرسی و توبیخ فرشتگان قبض ارواح‌، دربارة افتراگویان و تکذیب کنندگان آیات خدا می‌باشد، ترسیم شده است‌. به دنبال آن‌، در این آیه شریفه‌، سخن از صحنه برخورد گروه‌های گمراه کننده و گمراه شونده در قیامت است‌؛ یعنی پس از ورود همة آن‌ها در آتش‌، برخوردشان با هم مسلک‌هایشان شروع می‌شود و هر دسته‌ای که وارد دوزخ می‌شود، به دیگری لعن و نفرین می‌فرستد و او را مسئول بدبختی خود می‌داند.( تفسیر نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 6، ص 166، دارالکتب الاسلامیة‌. )
2. این دشمنی‌، در آیة 64 سورة ص نیز بیان شده است‌:"إِن‌َّ ذَ َلِکَ لَحَق‌ُّ تَخَاصُم‌ُ أَهْل‌ِ النَّار؛ این یک واقعیت است‌، گفت و گوهای خصمانة دوزخیان‌." چه در آیه مورد پرسش و چه در این آیه شریفه‌، مخاطب‌، گروهی از کفّار هستند که پیش از آن‌ها، امت‌هایی از جن و انس‌، وفات یافته و به آن‌ها گفته می‌شود در همان جایی وارد شوید که سبقت گیرندگان شما وارد شده بودند. منظور از گروه اول و دوّم نیز که در آیه شریفه‌، به "اولی‌" و "اُخری‌" تعبیر شده‌، همین دو گروه متخاصمند که به حسب رتبة مقامی یا زمانی‌، یکی در گروه اول و دیگری در گروه دوّم قرار گرفته‌اند. تقدم رتبه بر حسب مقام‌، یعنی آن که سردسته‌ها و رؤسای گمراهی یا ائمة‌ُ کفر می‌باشند که پیروان خود را به گمراهی کشانده‌اند. تقدم از نظر رتبة زمانی هم‌، یعنی پیشینیانی بودند که متأخران خود را در مسیر گمراهی‌، کمک می‌کردند، زیرا آنان خود با ورود به ورطة گمراهی‌، سبب تجرّی این دسته شده و زمینه ساز گمراهی متأخرین می‌شدند.( تفسیر المیزان‌، علامه طباطبایی‌؛، ج 8، ص 113ـ114، دارالکتب الاسلامیة‌. )
3. هر چند پیشینیان‌، چه به دلیل فرماندهی در امر گرایی و چه به جهت تقدّم زمانی و سبب بودن برای تجرّی متأخران‌؛ علّت گمراهی پیروان شده و به همین دلیل نیز، مورد لعن آن‌ها قرار گرفته‌اند؛ بار مسئولیت انحراف فریب خوردگان را بر دوش کشیده‌؛ از این رو، به ظاهر باید مجازات بیش‌تری متوجه آنان شود؛ اما قرآن کریم در پاسخ به این تقاضای گروه دوّم می‌گوید:کیفر شما نیز مانند آنان‌، دو برابر است‌؛ چرا که شما به دلیل فرمان بری و قبول دعوت آن‌ها، آنان را در سردستگی و گمراهی یاری کردید و در فرض تأخّر زمانی نیز، با پیوستن به آن‌ها، سبب سیاهی لشکر آنان شدید(همان‌، ص 115. ) و این خود موجب رونق و ترویج خط گمراهی گردید.
  سوره انعام آیه 141 - نکته
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:
1 -در آیات گذشته از این سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى از بتها قربانى مى نمودند.
آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گوید
خالق تمام این نعمتها خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم دارد و نه حق تحلیل .
2 - در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) باید پرداخت (دقت کنید).
3 - منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه نازل گردیده است ، چنین احتمالى بسیار بعید به نظر مى رسد.
در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.
و در این صورت آیا این حکم واجب است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد و حدود معینش به جاى آن نشست .
ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است .
4 - تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع تاکید شده است .
[ همه ترجمه ها ] ترجمه های عطيه صفاري (124 مورد)
  سوره طه آیه 98 - ترجمه بهرام پور
معبود شما تنها آن خدایى است که جز او معبودى نیست و علم او همه چیز را در بر گرفته است.

  سوره طه آیه 97 - ترجمه بهرام پور
گفت: پس دور شو که تو تا زنده هستى باید [چنان مریض شوى که ] هر کس به تو نزدیک شود] بگویى به من دست نزنید! و تو را وعده گاه [عذابى ] است که هرگز در مورد آن با تو تخلف نشود، و [اینک ] به آن معبودى که در عبادتش بودى بنگر که آن را مى سوزانیم سپس [خاکستر] آن را به طور کامل به دریا مى پاشیم.

  سوره طه آیه 96 - ترجمه بهرام پور
گفت: من چیزى دیدم که آنها ندیدند، پس مشتى از ردّ پاى فرستاده [خدا، جبرئیل ] برداشتم و آن را [در آتش ] انداختم و نفس من این گونه برایم بیاراست.

[ همه تفسیر ها ] تفسیر های عطيه صفاري (114 مورد)
  سوره طه آیه 70 - تفسیر نمونه
پیروزى عظیم موسى (ع): به اینجا رسیدیم که موسى مأمور شد عصاى خود را بیفکند. موسى عصاى خود را افکند، عصا تبدیل به مار عظیمى شد و تمام اسباب و آلات سحر ساحران را بلعید، غوغا و ولوله‏اى در تمام جمعیت افتاد فرعون، سخت متوحش شد، و اطرافیانش دهانهاشان از تعجب باز ماند.

ساحران که به خوبى سحر را از غیر سحر مى‏شناختند، یقین کردند که این امر، چیزى جز معجزه الهى نیست، و این مرد فرستاده خداست.

لذا همان گونه که آیه مى‏گوید: «ساحران همگى به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ایمان آوردیم» (فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‏).
  سوره طه آیه 69 - تفسیر نمونه
مجددا به او خطاب شد که: «و آنچه را در دست راست دارى بیفکن که تمام آنچه را که آنها ساخته‏اند مى‏بلعد»! (وَ أَلْقِ ما فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا).

«چرا که کار آنها تنها مکر ساحر است» (إِنَّما صَنَعُوا کَیْدُ ساحِرٍ).

«و ساحر هر کجا برود پیروز نخواهد شد» (وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتى‏).

چرا که کار ساحر متکى به نیروى محدود انسانى است، و معجزه از قدرت بى‏پایان و لا یزال الهى سر چشمه مى‏گیرد، لذا ساحر تنها کارهایى را مى‏تواند انجام دهد که قبلا روى آن تمرین داشته است.

جالب این که: نمى‏گوید: «عصایت را بیفکن» بلکه مى‏گوید: «آنچه در دست راست دارى بیفکن» این تعبیر شاید به عنوان بى‏اعتنایى به عصا باشد و اشاره به این که عصا مسأله مهمى نیست آنچه مهم است اراده و فرمان خداست که اگر اراده او باشد عصا که سهل است کمتر و کوچکتر از آن هم مى‏تواند چنین قدرت نمایى کند!
  سوره طه آیه 68 - تفسیر نمونه
به هر حال در این موقع، نصرت و یارى الهى به سراغ موسى آمد و فرمان وحى وظیفه او را مشخص کرد، چنانکه قرآن مى‏گوید: «به او گفتیم: ترس به خود راه مده تو مسلما برترى»! (قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلى‏).
[ همه لغت ها ] لغت های عطيه صفاري (17 مورد)
  سوره طه آیه 48 - تفسیر نور
تَوَلّی‌ : پشت کرد . اعراض نمود . روی گرداند .‏
  سوره طه آیه 18 - تفسیر نور
أَهُشُّ : برگ درختان را می‌ریزم . فرود می‌آورم و می‌رانم
  سوره طه آیه 18 - تفسیر نور
أَتَوَکَّؤُاْ : تکیه می‌زنم ، چه در ایستادن و چه در رفتن