وعدههاى الهى حق است ، واى بر تکذیب کنندگان!
در آغاز این سوره مقدمه در پنج آیه ، پنج سوگند آمده که در تفسیر معنى آنها سخن بسیار است : مىفرماید : سوگند به آنها که پى در پى فرستاده مىشوند ( و المرسلات عرفا.
و آنها که همچون طوفان و تند باد حرکت مىکنند ( فالعاصفات عصفا).
و سوگند به آنها که مىگسترانند و منتشر مىسازند ( و الناشرات نشرا).
و آنها که جدا مىکنند ( فالفارقات فرقا).
و آنها که آیات بیدار کننده را القا مىنمایند ( فالملقیات ذکرا).
براى اتمام حجت یا انذار ( عذرا او نذرا).
اکنون ببینیم این سوگندهاى سربسته که از مسائل مهمى خبر مىدهد مفهومش چیست ؟ در اینجا سه تفسیر معروف وجود دارد:
1 -تمام این قسمتهاى پنجگانه اشاره به بادها و طوفانها است ، که نقش مؤثرى در بسیارى از مسائل جهان طبیعت دارند ، بنابر این مفهوم آیات چنین مىشود : سوگند به بادهائى که پشت سر هم مىوزند.
و سوگند به طوفانهائى که شدیدا حرکت مىکنند.
و قسم به آنها که ابرها را مىگسترانند و قطرات حیاتبخش باران را از لابلاى آنها روانه سرزمینهاى خشک مىکنند .
و سوگند به آنها که ابرها را بعد از ریزش باران پراکنده مىسازند.
و قسم به این بادها که با این برنامه انسانها را به یاد خدا مىاندازند.
(بعضى نیز فالعاصفات عصفا را اشاره به طوفانهاى عذاب که نقطه مقابل بادهاى حیاتبخش است دانستهاند که آن هم به نوبه خود مایه تذکر و بیدارى است).
2 -تمام این سوگندها اشاره به فرشتگان آسمان است ، یعنى قسم به فرشتگانى که پى در پى به سوى انبیاء فرستاده مىشوند ( یا فرشتگانى که با برنامههاى شناخته شده و معروف فرستاده مىشوند.
و قسم به آنها که همچون طوفان با سرعت تمام به دنبال ماموریت خود مىروند .
و به آنها که آیات کتب آسمانى را در برابر پیامبران مىگسترانند و نشر مىدهند.
و آنها که با این عمل حق را از باطل جدا مىسازند.
و آنها که ذکر حق و دستورات او را به انبیاء القا مىکنند.
3 -سوگند اول و دوم ناظر به مساله بادها و طوفانها است ، و سوگند سوم و چهارم و پنجم را ناظر به نشر آیات حق به وسیله فرشتگان ، و سپس جدا کردن حق از باطل ، و بعد القاء ذکر و دستورهاى الهى به پیامبران ، به منظور اتمام حجت و انذار است.
چیزى که مىتواند شاهد بر تفسیر سوم باشد اولا جداسازى این دو دسته از سوگندها در آیات به وسیله واو است ، در حالى که بقیه به وسیله فاء عطف شده که نشانه ارتباط و پیوند آنها است .
ثانیا چنانکه خواهیم دید همه این سوگندها براى مطلبى است که در آیه هفتم آمده ، یعنى حقانیت و واقعیت رستاخیز و معاد ، و مىدانیم در آستانه رستاخیز دگرگونى عظیمى در عالم پیدا مىشود ، طوفانهاى شدید زلزلهها و حوادث تکاندهنده از یکسو ، و سپس تشکیل دادگاه عدل الهى از سوى دیگر که در آنجا فرشتگان نامههاى اعمال را نشر مىدهند ، و میان صفوف مؤمنان و کافران جدائى مىافکنند ، و حکم الهى را در این زمینه القا مىکنند .
اگر قسمتهاى پنجگانه فوق طبق این تفسیر بیان شود تناسبى با مقسم به یعنى چیزى که براى آن سوگند یاد شده است خواهد داشت و تفسیر اخیر از این نظر برترى دارد.
ذکر در جمله فالملقیات ذکرا یا به معنى علوم و دانشهائى است که به انبیاء القا شده ، یا آیاتى است که بر آنها نازل گشته است ، و مىدانیم در آیات قرآن از خود قرآن تعبیر به ذکر شده است ، چنانکه در آیه 6 سوره حجر
آمده است و قالوا یا ایها الذى نزل علیه الذکر انک لمجنون ( دشمنان ) مىگفتند اى کسى که ذکر بر تو نازل شده است تو دیوانهاى ! تعبیر به الملقیات به صورت جمع با اینکه فرشته وحى یعنى جبرئیل یک فرد بیشتر نبود ، به خاطر این است که از بعضى از روایات استفاده مىشود که گاه براى نزول آیات قرآن گروههاى عظیمى از فرشتگان جبرئیل را همراهى مىکردند ، در آیه 15 سوره عبس نیز آمده است بایدى سفرة یعنى آیات قرآنى به دست سفیران الهى ( فرشتگان ) بر پیامبر اسلام نازل شده است .
حال باید دید که این سوگندها براى چه منظورى است ؟ در آیه بعد پرده از روى این معنى برداشته ، مىگوید : آنچهبه شما وعده داده مىشود واقع خواهد شد ( انما توعدون لواقع).
بعث و نشور ، ثواب و عقاب ، حساب و جزا ، همه حق است ، و تردیدى در آن نیست.
بعضى نیز آن را اشاره به تمام وعدههاى الهى ، اعم از وعدههائى که به نیکان یا بدان در دنیا ، یا در آخرت داده است ، ولى آیات بعد نشان مىدهد که منظور فقط وعده قیامت است.
گرچه در این آیه استدلالى بر مساله معاد نشده است و تنها به ادعا قناعت گردیده ، ولى لطف مطلب اینجا است که در قسمهاى پیشین مطالبى آمده که خود از دلائل معاد است ، از جمله زنده شدن زمینهاى مرده به وسیله نزول بارانها که خود نمونهاى از صحنه معاد است دیگر نزول تکالیف الهى بر پیامبران و ارسال رسل که بدون وجود معاد نامفهوم است ، خود نشان مىدهد که وعده رستاخیزقطعى است.
نظیر این مطلب در آیه 23 سوره ذاریات نیز آمده است که خداوند مىفرماید : فو رب السماء انه لحق : سوگند به پروردگار آسمان که روزى شما حق است سوگند به رب که اشاره به ربوبیت پروردگار و تدبیر او در جهان آفرینش است ایجاب مىکند که بندگان را بىروزى نگذارد.
سپس به بیان نشانههاى این روز موعود پرداخته ، مىفرماید : این روز موعود زمانى فرا مىرسد که ستارهها از صفحه آسمان محو و تاریک گردند .(فاذا النجوم طمست).
و آسمان ( کواکب آسمان ) از هم شکافته شود ( و اذا السماء فرجت ) و زمانى که کوهها از جا کنده شود ( و اذا الجبال نسفت).
طمست از ماده طمس ( بر وزن شمس ) به معنى محو کردن و زائل کردن آثار چیزى است ، و در اینجا ممکن است اشاره به محو نور ستارگان باشد یا متلاشى شدن آنها ، ولى تفسیر اول مناسبتر است ، همانگونه که در آیه 2 - تکویر آمده است و اذا النجوم انکدرت : در آن هنگام که ستارگان تاریک شوند.
اصولا از آیات متعددى در قرآن مجید استفاده مىشود که پایان این جهان با یک سلسله حوادث بسیار هولانگیز و کوبنده همراه است ، به طورى که نظام آن را به کلى متلاشى مىسازد ، و جهان آخرت با نظامى نوین جایگزین آن مىگردد.
به طورى که این حوادث عجیب و وحشتناک است که با هیچ بیانى نمىتوان آن را توصیف کرد ، آیا حوادثى که کوهها را از جا مىکند و چنان به هم مىکوبد که تبدیل به غبار مىشود ، و به صورت پشمهاى زده شده در مىآورد قابل توصیف است ؟ و به تعبیر بعضى از مفسران عظمت این حوادث به قدرى است که عظیمترین زلزلههائى که انسان به چشم دیده در برابر آن مانند ترقههاى کوچکى است که بچهها براى بازى منفجر مىکنند در برابر بزرگترین بمب اتم .
و به هر حال این تعبیرات قرآنى دلیل بر تفاوت زیاد نظامات آخرت با نظامات دنیا است.
[ نظرات / امتیازها ]