اگر به قرآن ایمان نمىآورند به کدام سخن ایمان مىآورند ؟!
مىدانیم برنامه قرآن آمیختن انذار به بشارت ، و تهدید به تشویق است ، و همچنین ذکر سرنوشت مؤمنان در برابر سرنوشت مجرمان تا با قرینه مقابله مسائل بهتر درک شود .
بر اساس همین سنت ، در آیات فوق به دنبال بیان مجازاتهاى گوناگون مجرمان در قیامت ، اشاره پر معنى و کوتاهى در باره وضع پرهیزکاران در آن روز کرده ، مىفرماید : افراد با تقوى در سایههاى درختان و در میان چشمهها قرار دارند ( ان المتقین فى ظلال و عیون).
این در حالى است که مجرمان چنانکه از آیات قبل دانسته شد در سایه
شرر بار و سوزان دودهاى خفه کنندهاند.
همچون سایه درختان در مقابل آفتاب .
سپس مىافزاید : آنها در میان انواع میوهها از آنچه مایل باشند و مىخواهند قرار دارند ( و فواکه مما یشتهون).
روشن است ذکر میوهها و سایهها و چشمهها اشاره به گوشهاى از مواهب عظیم الهى بر آنها است ، گوشهاى که با زبان اهل دنیا قابل بیان و ترسیم است ، اما آنچه در بیان نمىگنجد ، و به فکر ساکنان دنیا خطور نمىکند ، از آن به مراتب برتر و بالاتر است .
جالب اینکه آنها در این میهمان سراى الهى به عالیترین وجهى پذیرائى مىشوند ، همان گونه که در آیه بعد آمده که به آنها گفته مىشود بخورید و بنوشید گوارا ، اینها در برابر اعمالى است که انجام مىدادید ! ( کلوا و اشربوا هنیئا بما کنتم تعملون).
این جمله خواه مستقیما از سوى خداوند به عنوان خطاب به آنها باشد ، یا وسیله فرشتگان توام با لطف و محبتى است آشکار که غذائى است براى روح و جان آنها.
تعبیر بما کنتم تعملون ( در مقابل اعمالى که انجام مىدادید ) اشاره به این است که این مواهب را بدون حساب به کسى نمىدهند ، و با ادعا و خیالو پندار به دست نمىآید ، تنها به وسیله اعمال صالح فراهم مىشود.
و این اشاره به آن است که میوهها و غذاها و نوشابههاى بهشتى ، همانند آب و غذاى دنیا نیست که گاه آثار سوئى در بدن مىگذارد یا عوارض نامطلوبى به دنبال دارد.
در میانمفسران گفتگو است که این امر به خوردن و نوشیدن آیا براى بیان مباح بودن استفاده از این نعمتها است ، و یا واقعا امر و فرمان و دستور است ؟ ولى باید توجه داشت اینگونه اوامر که به هنگام پذیرائى گفته مىشود نوعى طلب و خواست گوینده است که براى عظمت و احترام میهمان بیان مىگردد ، و میزبان دوست دارد غذایش را بیشتر بخورد تا اکرام بیشترى از او شده باشد.
در آیه بعد باز روى این مطلب تکیه مىکند که این نعمتها بىحساب نیست ، مىافزاید : مسلما ما این گونه ، نیکوکاران را جزا مىدهیم ( انا کذلک نجزى المحسنین).
جالب اینکه در آیه نخست روى مساله تقوى تکیه شده ، و در آیه بعد از آن روى عمل و در این آیه روى احسان و نیکوکارى .
تقوى هرگونه پرهیز از گناه و فساد و شرک و کفر است و احسان انجام هر کار نیک ، و عمل نیز ناظر به اعمال صالح است ، تا روشن شود برنامه نعمتهاى الهى تنها مربوط به این گروه است ، نه مدعیان دروغین ایمان،
و آلودگان به انواع فساد ، هر چند ظاهرا در سلک اهل ایمان در آیند.
و در پایان این مقطع باز تکرار مىکند : واى در آن روز بر تکذیب کنندگان ( ویل یومئذ للمکذبین).
واى بر آنها که از تمام این نعمتها و محبتها محروم مىشوند ، که حسرت این محرومیت آزارش کمتر از آتش سوزان دوزخ نیست ؟ و از آنجا که یکى از عوامل انکار معاد پرداختن به لذات زودگذر دنیا ، و تمایل به آزادى بىقید و شرط براى بهرهگیرى از این لذات است ، در آیه بعد روى سخن را به مجرمان کرده با لحنى تهدید آمیز مىفرماید : بخورید و بهره گیرید در این چند روز کوتاه ، ولى بدانید عذاب الهى در انتظار شما است ، چرا که شما مجرم و گنهکارید ( کلوا و تمتعوا قلیلا انکم مجرمون ) .
تعبیر به قلیلا مىتواند اشاره به مدت کوتاه عمر انسان در دنیا باشد ، و هم ناچیز بودن مواهب این جهان در برابر نعمتهاى بىحساب آخرت .
گرچه بعضى از مفسران گفتهاند که این خطاب را در آخرت به مجرمان مىکنند ، ولى با توجه به اینکه در آخرت هیچ گونه تمتع و بهرهگیرى براى مجرمان از مواهب حیات تصور نمىشود ، باید قبول کرد که این سخن خطابى است به آنها در این دنیا.
در حقیقت متقین و پرهیزگاران با نهایت احترام در آخرت پذیرائى مىشوند ، و با جمله پر از لطف کلوا و اشربوا هنیئا مخاطب مىگردند ، ولى دنیا پرستان در این دنیا با جمله تهدید آمیز کلوا و تمتعوا قلیلا مخاطبند.
به پرهیزکاران مىفرماید : بما کنتم تعملون ( اینها در برابر اعمال صالحى است که انجام مىدادید).
و به اینها نیز مىگوید : انکم مجرمون : این تهدید به خاطر آن است که شما مجرمید.
و به هر حال نشان مىدهد که سرچشمه عذاب الهى جرم و گناه انسان است که از بىایمانى یا اسارت در چنگال شهوات ناشى مىشود.
سپس این تهدید را بار دیگر با جمله : واى در آن روز بر تکذیب کنندگان تکمیل مىکند ( ویل یومئذ للمکذبین).
همانها که به زرق و برق دنیا و لذات و شهوات آن مغرور و فریفته شدند ، و عذاب الهى را براى خود خریدند .
[ نظرات / امتیازها ]