از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  هدایت از طریق فطرت
بعد از آنکه در جمله «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» مؤمنین را به اطاعت دعوت حقه و اینکه از آن اعراض نکنند دعوت فرمود اینک براى دومین بار آن را تاکید نموده و مؤمنین را به استجابت خدا و رسولش در پذیرفتن دعوت پیغمبر سفارش مى‏کند، و این تاکید را بوسیله بیان حقیقت امر و آن رکن واقعى که تکیه‏گاه این دعوت است انجام داده و مى‏فرماید حقیقت امر و رکن واقعى این دعوت چیزى است که انسان را از پرتگاه فنا و هلاکت رهایى داده و زنده‏اش مى‏کند، و اینکه موقف وجود ایشان چنین است که خداوند از دلش به او نزدیک‏تر است و او بزودى نزد آن خدا مى‏رود، پس باید هوشیار بوده و به آنچه باید بکند تصمیم بگیرد.
توضیح اینکه، زندگى گرانبهاترین متاعى است که یک موجود زنده براى خود سراغ دارد، و چگونه چنین نباشد و حال آنکه در ما وراى زندگى غیر از عدم و بطلان چیز دیگرى نیست، و معلوم است که این ارزش را براى زندگى به خاطر اثر آن قائل است که عبارت است از شعور و اراده که نشاط و سعادت زندگى انسانى به آن است، و براى همین جهت است که همواره از جهل و نداشتن حریت اراده و اختیار مى‏گریزد.
آرى، انسان هم که یکى از موجودات زنده است مانند همه موجودات مجهز به سلاحى که زندگى معنوى او را که حقیقت وجود او است تامین کند مى‏باشد، همانطورى که تمامى انواع موجودات مسلح به سلاحى که حافظ وجود و بقایشان باشد هستند، و سلاح انسانى همین اراده و اختیار او است که خیرات و منافع او را از شرور و مضارش مشخص نموده و او را به آن یکى سوق و از این یکى زنهار مى‏دهد.
و از آنجایى که این هدایت الهى که نوع انسانى را بسوى سعادت و خیر و به سوى منافع وجودش دلالت مى‏کند هدایتى است تکوینى و از مشخصات نحوه خلقت اوست، و محال است که نظام آفرینش در یک مورد دچار خطا و اشتباه شود لا جرم باید بطور قطع گفت که انسان سعادت وجود خود را بطور قطع درک مى‏کند، و در این درکش دچار تردید نمى‏شود، هم چنان که سایر انواع مخلوقات بدون اینکه دچار سهو و اشتباه شوند به جبلت و فطرت خود راهى را که منتهى به سعادت و منفعت و خیرشان مى‏شود مى‏پیمایند، و اگر در جایى دچار خبط مى‏شوند بخاطر تاثیر عوامل و اسباب نامناسب دیگرى است که موجودى را از مسیر خیرات و منافعش منحرف ساخته بسوى ضرر و شرش سوقش مى‏دهد، مانند جسم ثقیل زمینى که بحسب طبع زمینى‏اش باید در روى زمین قرار بگیرد، و لیکن فشار نیرویى او را مجبور بدور شدن از زمین نموده و به رفتن بسمت بالا وادارش مى‏سازد، و آن جسم تا آنجا که مجبور است بر خلاف طبع خود بالا مى‏رود و وقتى آن فشار تمام شد دوباره بسوى زمین باز مى‏گردد، و این بازگشتن هم اگر فشار دیگرى نباشد بطور طبیعى یعنى بخط مستقیم انجام مى‏گیرد، مگر اینکه در بازگشتن هم محکوم به یک نیروى مخالفى باشد که در آن صورت بطور منحنى صورت مى‏گیرد.
و این معنا همان معنایى است که در قرآن کریم روى آن پافشارى نموده و مى‏فرماید راه سعادت و علم و عملى که منتهى به آن مى‏شود بر هیچ انسانى پوشیده و مخفى نیست، و هر انسانى به فطرت خود مى‏فهمد که چه معارفى را باید معتقد باشد و چه کارهایى را باید بکند، خداوند در قرآن مجید مى‏فرماید: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ» (روم/30) و در سوره «اعلى» مى‏فرماید: «الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى‏- و پس از پنج آیه- فَذَکِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّکْرى‏ سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشى‏ وَ یَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى» (اعلی/5-11) و در سوره «شمس» مى‏فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (شمس/10) آرى، گاهى مى‏شود که انسان در اعتقاد و یا عملش از طریق حق منحرف شده و دچار اشتباه مى‏گردد، لیکن این خطا و اشتباه مستند به فطرت انسانى او و هدایت الهى نیست، بلکه بخاطر این است که او خودش عقل خود را دزدیده و در اثر پیروى هواى نفس و تسویلات جنود شیطان راه رشد خود را گم کرده» است، هم چنان که قرآن فرموده: «إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏» (نجم/23) و نیز فرموده: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ» (جاثیه/22).
پس این امور و علم و عملى که فطرت انسانى انسان را بسوى آن دعوت مى‏کند لوازم زندگى سعید انسانى و آن زندگى است که جا دارد نامش را زندگى گذاشت و چنین زندگى به چنین علم و عملى نیازمند است هم چنان که چنین علم و عمل مستلزم چنان زندگى است، و زندگى را از اینکه دچار منافیات شده و در نتیجه اثرش خنثى گردد حفظ نموده و دوباره به مسیر اولش باز مى‏گرداند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 52- 55 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : فطرت- سرشت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نوع «لام» در «لما یحییکم»
لام در جمله «لِما یُحْیِیکُمْ» به معناى «الى» است، و این تعبیر در استعمالات عرب زیاد است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 55 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  برتری زندگی اخروی بر زندگی دنیوی
از نظر قرآن کریم براى حیات یک معناى دیگرى است دقیق‏تر از آن معنایى که به نظر ساده و سطحى انسان مى‏رسد، چون در نظر سطحى، حیات عبارت است از زندگى دنیوى از روز ولادت تا رسیدن مرگ که دورانى است توأم با شعور و فعل ارادى که نظیرش و یا نزدیک به آن در حیوانات نیز یافت مى‏شود، و لیکن خداى سبحان بطورى که از آیه «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» (عنکبوت/64) برمى‏آید غیر این زندگى دنیایى یک زندگى دیگرى براى انسان سراغ مى‏دهد که اشتغال به زندگى دنیا که مشتى اوهام است از آن زندگى که حقیقت زندگى است باز مى‏دارد و حال آنکه اشتغال به آن اهم و نتیجه آن نتیجه وجود آدمى و تحقق دادن به اغراض روحى او است، پس اشتغال به زندگى دنیا حجابى است که میان آدمى و رسیدن به حقیقت آن زندگى که در پیش هست حایل مى‏شود.
و این همان معنایى است که خداى تعالى در یکى از آیات خطابیه روز قیامت مى‏فرماید: «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ» (ق/22).
پس معلوم شد: براى انسان زندگى دیگرى شریف‏تر و گرانمایه‏تر از زندگى دنیا که خداوند لهو و لعبش خوانده هست، و آن زندگى اخروى است که، به زودى پرده از رویش برداشته مى‏شود، و آن زندگى است که دیگر مشوب و آمیخته با لهو و لعب و لغو و گناه نیست، و در آن آدمى جز به نور ایمان و روح عبودیت سیر نمى‏کند، هم چنان که فرموده: «أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» (مجادله/22) و نیز فرموده: «أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها» (انعام/122).
پس این زندگى یک زندگى دیگرى است عالى‏تر و گرانبهاتر از زندگى عمومى دنیا که در آن همه رقم آدمها و حتى حیوانها هم به سر مى‏برند، و از امثال جمله «وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (بقره/253) و همچنین جمله «وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» (شوری/52) برمى‏آید که باز یک زندگى دیگرى است ما فوق آن دو زندگى که گفتیم، و به زودى در باره این زندگى سوم بحث مفصلى در جاى مناسب خواهد آمد- انشاء اللَّه-.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 55 و 56 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : رابطه انسان و دنیا گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  دعوت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و احیای زندگی انسانها
آیه مورد بحث که مى‏فرماید: «إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» مطلق است، و از اینکه شامل مجموع دعوت‏هاى رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) که مایه زنده شدن دلها است، و یا دسته‏اى از دعوت‏هایش که طبیعت احیاء را دارد بشود هیچ ابایى نداشته و همچنین شامل نتایج دعوت او که عبارت است از انواع زندگى‏هاى سعید حقیقى مانند زندگى اخروى در جوار خدا نیز مى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 57 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : آیین- دین- شریعت- مذهب گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «حیلوله»
«حیلولة» به معناى حائل شدن در وسط دو چیز است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 58 قالب : تفسیری موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «قلب»
«قلب» عضوى است معروف، و لیکن بیشتر در قرآن کریم استعمال مى‏شود در آن چیزى که آدمى بوسیله آن درک مى‏کند، و بوسیله آن احکام عواطف باطنیش را ظاهر و آشکار مى‏سازد مثلا حب و بغض، خوف و رجاء، آرزو و اضطراب درونى و امثال آن را از خود بروز مى‏دهد، پس قلب آن چیزى است که حکم مى‏کند و دوست مى‏دارد و دشمن مى‏دارد و مى‏ترسد و امیدوار مى‏شود و آرزو مى‏کند و خوشحال مى‏شود و اندوهناک مى‏گردد، وقتى معناى قلب این باشد پس در حقیقت قلب همان جان آدمى است که با قوا و عواطف باطنیه‏اى که مجهز است به کارهاى حیاتى خود مى‏پردازد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 58 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حائل بودن خداوند بین انسان و قلبش
خداى تعالى از آنجایى که مالک حقیقى تمامى موجودات و از آن جمله انسان است، و خود او کسى حقیقى نیست پس او از خود انسان به انسان و قوایى که انسان مالک است نزدیک‏تر است، چون هر چه را که انسان دارد خداى تعالى به او تملیک کرده، پس او میان وى و میان ما یملکش حائل و رابط است- دقت فرمائید-.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 58 و 59 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : صفات خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ملک الهی
در آیه مورد بحث جمله بالا را با جمله «وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» ختم کرده، چون «حشر» و «بعث» نشئه‏اى است که در آن نشئه براى هر کسى آشکار مى‏شود که مالک حقیقى خدا است و حقیقت ملک تنها از آن او است و بس، و شریکى براى او نیست، و در آن نشئه ملک‏هاى صورى و سلطنت‏هاى پوچ ظاهرى باطل مى‏شود، و تنها ملک او باقى مى‏ماند، هم چنان که فرموده: «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» (مومن/16) و نیز فرموده: «یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ» (انفطار/19).
پس گویا آیه مورد بحث مى‏خواهد بفرماید: بدانید که خدا مالک حقیقى شما و دلهاى شما است، و او از هر چیز به شما نزدیک‏تر است، و شما به زودى به سویش باز مى‏گردید، و برایتان معلوم مى‏شود که چگونه مالک حقیقى شما است و چطور بر شما مسلط است، و هیچ چیز شما را از او بى نیاز نمى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 59 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : مالکیت خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ایمان بی واسطه به خداوند
وجه اتصال کلام یعنى ارتباط جمله «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ ... »، با جمله «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ»- بیان آن این است که حائل بودن خداوند میان آدمى و قلب او تمامى عذرها را در نپذیرفتن دعوت او و رسولش را از اعتبار مى‏اندازد، چون دعوت او دعوت به چیزى است که آدمى را زنده مى‏کند و آن توحید است که حقیقت و لب دعوت اوست، و از آنجایى که خدا از هر چیزى به انسان نزدیک‏تر است حتى از قلب او و از آنجایى که قلب اولین چیزى است که انسان آن را به و جدان خود درک نموده و مى‏شناسد پس انسان خداى تعالى را از قلب خود که بوسیله ادراک و سبب اصلى علم و معرفت او است بهتر و زودتر مى‏شناسد.
پس انسان قبل از اینکه قلب خود را و هر چیزى را که با قلب مى‏شناسد بشناسد خداى تعالى را معبودى یکتا و بى شریک مى‏شناسد، پس او اگر در باره چیزى شک کند بارى در باره معبود واحدش که پروردگار هر چیز است شک ننموده و در تشخیص مصداق حقیقى این کلمه گمراه نمى‏شود.
و با این حال اگر داعى حق (رسول خدا) او را به سوى کلمه حق و دین توحید که مایه حیات او است دعوت کند باید بى درنگ دعوت او را اجابت نماید، و در ترک اجابت آن هیچ عذرى ندارد، و نمى‏تواند بگوید: من حقانیت دعوت را نمى‏دانستم، و یا امر بر من مشتبه شد، و من در تردید افتادم، و یا در اقبال به سوى حق صریح گیج شدم، چون حق صریح همان خداى سبحان است که هیچ پرده‏اى میان او و بنده‏اش نیست، چون هر پرده و حجابى که فرض شود خداى سبحان از آن پرده به انسان نزدیک‏تر است، و هر وسوسه و حجابى که فرض شود خداى سبحان از آن پرده به انسان نزدیک‏تر است، و هر وسوسه و شبهه‏اى که در دل خلجان کند باز خداى سبحان میان آن و قلب آدمى حائل است، پس انسان هیچ راهى به نفهمیدن و نشناختن خدا و شک در توحید او ندارد.
علاوه، وقتى خدا میان انسان و قلبش حایل باشد پس او از قلب انسان به انسان نزدیک‏تر خواهد بود، هم چنان که از خود انسان به قلبش نزدیک‏تر است چون هر حایلى نزدیک‏تر است به دو طرف خود از هر طرف به طرف دیگر، و وقتى خداى تعالى از خود انسان نزدیک‏تر باشد به قلب او قهرا او به آنچه که در قلب انسان است داناتر هم هست.
پس انسان ناگزیر است از اینکه وقتى داعى حق او را به حق- که مایه حیاتش مى‏باشد- دعوت مى‏کند به زبان و قلب خود بپذیرد نه اینکه نفاق ورزیده در دل چیزى را که با قبول زبانیش مخالف است پنهان بدارد، زیرا خداى تعالى از خود او به آنچه که در دلش نهان کرده عالم‏تر است، و به زودى او بسوى خدا محشور شده و نفاق درونیش را به رخش مى‏کشد، هم چنان که فرموده: «یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا یَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْ‏ءٌ» (مومن/16) و نیز فرموده: «وَ لا یَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدِیثاً» (نساء/42).
از این هم که بگذریم وقتى خداى سبحان میان انسان و قلب او حایل باشد، و با در نظر گرفتن اینکه، او مالک حقیقى قلب نیز هست، پس قبل از اینکه انسان در قلبش تصرف کند او در قلب انسان بهر نحوى که مى‏خواهد تصرف نموده آنچه را که انسان از ایمان و یا شک، خوف و یا رجاء، اضطراب و یا اطمینان، و یا غیر آن هر چیز اختیارى و اضطرارى را به خود نسبت مى‏دهد همه به خداى تعالى نیز انتساب دارد، بلکه انتسابش به خدا بیشتر است چون این انتساب، انتساب تصرفى است، یعنى خداى تعالى نسبتى که با قلوب دارد این است که در آنها با توفیق و خذلان و انواع دیگر تربیت الهى خود تصرف نموده و بدون اینکه مانعى او را از کارش منع کند و یا مذمت و سرزنش کسى او را تهدید نماید در دلها به هر چه بخواهد حکم مى‏کند، هم چنان که فرموده: «وَ اللَّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ» (رعد/41) و نیز فرموده: «لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ» (تغابن/1).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 59- 61 و 62 و 63 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : ایمان گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  تسلط خداوند بر قلبها
آیه شریفه بطورى که ملاحظه مى‏کنید از جامع‏ترین آیات قرآنى است، و مشتمل بر معرفت حقیقیه‏اى از معارف الهى (مساله واسطه بودن خدا میان آدمى و قلب او) است، آرى، با توجه دادن منافقین به مقام پروردگار و اینکه خداى تعالى از خود آنان به آنچه در دلهایشان است داناتر است ریشه نفاق و مغروریت را به کلى از بیخ برمى‏کند و مؤمنین را که در راه ایمان به خدا و آیات او هستند به یک مساله روانى توجه داده، و به ایشان خاطرنشان مى‏سازد که زمام امر دلهایشان به دست خدا است، و خود آنان در اختیار داشتن و مالک بودن دلهایشان مستقل و بى نیاز از خدا نیستند، در نتیجه صفت رذیله تکبر را از دلهاى ایشان و هر کس که خیال کند در تسلط بر آنچه دارد مستقل است دور نموده، و دیگر وقتى مى‏بینند که موفق به ایمان و تقواى درونى هستند مغرور نمى‏شوند، و یا وقتى مى‏بینند انگیزه‏هاى هوى و هوس و علاقه کشنده به زیور دنیا دلهایشان را احاطه کرده، و در نتیجه دلهایشان از ایمان به حق و اقبال بر خیرات انزجار دارد از رحمت خدا مایوس نمى‏شوند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 61 و 62 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  بهشت در پذیرش وحی الهی
در تفسیر قمى (ج 1 ص 271) در ذیل آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» گفته است: امام (علیه السّلام) فرموده: مقصود از این زندگى بهشت است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 78 قالب : روایی موضوع اصلی : وحی الهی گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ولایت حضرت علی (علیه السلام) مصداق دعوت پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
در کافى (روضه کافى ج 8 ص 248 ش 349) به سند خود از ابى الربیع الشامى نقل کرده که گفت: من از امام صادق (علیه السّلام) از معناى کلام خداى عز و جل که فرموده: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» سؤال کردم، حضرت در پاسخ فرمودند: این آیه در باره ولایت على (علیه السّلام) نازل شده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 78 و 79 قالب : روایی موضوع اصلی : ولایت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حائل شدن خداوند بین انسان و قلبش
در تفسیر قمى (ج 1 ص 271) از ابى الجارود از امام باقر (علیه السّلام) روایت کرده که در تفسیر جمله «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» مى‏فرمود: یعنى بین انسان و گناهش حائل مى‏شود و نمى‏گذارد که او را بسوى آتش بکشاند، و بین کافر و اطاعتش حائل مى‏شود و نمى‏گذارد که با اطاعت ایمان خود را کامل نماید، و بدانید که ملاک هر عملى به خاتمه آن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 79 قالب : روایی موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حائل شدن خداوند بین انسان و قلبش
در محاسن (ص 237 ش 205) به سند خود از على بن حکم از هشام بن سالم از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که در تفسیر جمله «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» فرموده: حائل مى‏شود بین انسان و بین اینکه باطل را حق بداند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 79 قالب : روایی موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شناخت حق و باطل
در تفسیر عیاشى (ج 2 ص 53 ح 39) از یونس بن عمار از ابى عبد اللَّه (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود: هیچ وقت دلى یقین نمى‏کند به اینکه باطلى حق است، و هرگز یقین نمى‏کند به اینکه حقى باطل باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 79 قالب : روایی موضوع اصلی : حق گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حائل شدن خداوند بین انسان و قلبش
در الدر المنثور (ج 3 ص 176) است که: ابن مردویه از ابن عباس (رضى اللَّه عنهما) روایت کرده که گفت: من از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از این آیه که مى‏فرماید «یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» پرسش نمودم، حضرت فرمود: خداوند میان مؤمن و کفر و میان کافر و هدایت حائل مى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 79 قالب : روایی موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شناخت حق و باطل
در تفسیر عیاشى (ج 2 ص 52 ح 37) از حمزة الطیار از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که در ذیل جمله «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» فرمود: آن این است که به چیزى از طریق گوش، چشم، زبان و دست اشتها پیدا کند ولى با اینکه اشتها دارد به هیچ وجه دست نمى‏زند زیرا دلش آن را نمى‏پذیرد چون مى‏داند که حق در آن نیست.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏9، ص: 79 و 80 قالب : روایی موضوع اصلی : حق گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  دعوت به سوى حیات و زندگى - رضا رضائي
حیات، اقسام مختلفى دارد: 1- حیات گیاهى. «انّ اللّه یحیى الارض بعد موتها» <464> خداوند زمین را زنده مى‏کند. 2- حیات حیوانى. «لمحیى الموتى» <465> خداوند مردگان را زنده مى‏کند. 3- حیات فکرى. «مَن کان میّتاً فأحییناه» <466> آن که مرده بود و زنده‏اش کردیم. 4- حیات ابدى. «قدّمت لحیاتى» <467> کاش براى زندگیم چیزى از پیش فرستاده بودم. مقصود از حیاتى که با دعوت انبیا فراهم مى‏آید، حیات حیوانى نیست، چون بدون دعوت انبیا نیز این نوع حیات وجود دارد، بلکه مقصود حیات فکرى، عقلى ومعنوى، اخلاقى و اجتماعى و بالاخره حیات و زندگى در تمام زمینه‏ها مى‏باشد. البتّه ممکن است مراد از دعوت به حیات در اینجا (به دلیل آن که آیه در کنار آیات جنگ بدر آمده است)، دعوت به جهاد باشد. حیات انسان، در ایمان و عمل صالح است و خداوند و انبیا هم مردم را به همان دعوت کرده‏اند. «دعاکم لما یحییکم» اطاعت از فرامین آنان رمز رسیدن به زندگى پاک و طیّب است، چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم: «مَن عمل صالحاً من ذکر أو أنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیّبة» <468> و طبق روایات شیعه وسنّى، یکى از مصادیق حیات طیّبه، پذیرش نداى پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله در مسأله‏ى ولایت علىّ‏بن أبى‏طالب علیهما السلام و اهل‏بیت اوست. <469> حایل و فاصله شدن خدا میان انسان و قلبش، نشان‏دهنده‏ى حاضر و ناظر بودن خداوند در همه جا و احاطه‏ى او بر تمام موجودات است و اینکه قدرت و توفیق از اوست. از رگ گردن به ما نزدیک‏تر است، فعالیّت عقل و روح نیز به دست اوست و اگر لطف او نبود، هرگز انسان به حقّانیّت حقّ و بطلان باطل پى نمى‏برد. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که یکى از مصادیق حایل بودن خدا بین انسان و دل او، مسأله‏ى محو و اثبات است؛ محو کفر و اثبات ایمان، محو غفلت و شک و تثبیت تذکّر و یقین. <470> در جاى دیگر فرمودند: خداوند نمى‏گذارد انسان، باطل را حقّ ببیند. <471> همچنین فرمودند: گاهى انسان با گوش، چشم، زبان و دست خود به چیزى علاقه دارد، ولى اگر آن را انجام دهد، قلبش با آن همراه نیست و مى‏داند آنچه میل به آن داشته حقّ نیست. <472> و ممکن است حائل شدن، کنایه از مرگ باشد. 1- شرط ایمان واقعى، اجابت کردن دعوت خدا و رسول است. «یا ایها الّذین آمنوا استجیبوا للّه و للرّسول» 2- دعوت خدا و رسول، داراى حقیقت و هویّتى واحد مى‏باشد. «دعاکم» و نفرمود: «دعواکم» 3- حرکت در مسیر خدا و انبیا، حیات واقعى است و کناره گیرى از آن، مرگ انسانیّت است. «دعاکم لما یحییکم» 4- تمام دستورات دینى و فرامین انبیا، حتّى فرمان جنگ و جهاد، مایه‏ى حیات فرد و جامعه مى‏باشد. «دعاکم لما یحییکم» 5 - کسى که به حضور و احاطه خداوند ایمان داشته باشد، از دعوت پیامبران سرپیچى نمى‏کند. «استجیبوا... یحول بین المرء و قلبه» 6- تا از دنیا نرفته و فرصت داریم، حقّ را بپذیریم. (بنابراین که حائل شدن خدا بین انسان و قلبش، کنایه از مرگ باشد). «استجیبوا... یحول بین المرء و قلبه» 7- نه مؤمن مغرور شود ونه از کافر مأیوس گردید، چون دلها به دست خداست و او مقلّب القلوب است. «یحول بین المرء و قلبه» 8 - جاى هیچ عذرى براى نپذیرفتن توحید و یگانگى خداوند نیست. «یحول بین المرء و قلبه» زیرا توحید، امرى فطرى است. <473> 9- هر فکر و اندیشه‏اى که بر دل انسان بگذرد، خداوند بدان آگاه است. «یحول بین المرء و قلبه» 10- خداوند از هر چیزى به انسان نزدیک‏تر است، حتّى از قلب او به خودش. «یحول بین المرء و قلبه» 11- همه‏ى ما خواسته یا ناخواسته در قیامت محشور خواهیم شد، پس به رسولان الهى پاسخ مثبت دهیم. «استجیبوا للّه وللرّسول... الیه تحشرون» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : وعده الهی گوینده : رضا رضائی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.