از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
ذلک بما قدمت ایدیکم و ان الله لیس بظلام للعبید):(این به سبب اعمالیست که با دست خود پیش فرستادید و اینکه خداوند بربندگانش ستمگرنیست )، ادامه گفتار ملائکه است که خطاب به مشرکان می گویند: این عذاب به جهت آن رفتاری است که بدست خود انجام داده اید وگرنه خداوند به هیچ وجه نسبت به بندگانش ظالم نیست ، چون فعل او عین حق است و در آن تخلف واختلافی راه ندارد، لذا اگر به یک نفر ظلم کند هر آینه به همه ظلم خواهد کرد واگر ظالم باشد بسیار هم ستمگر خواهد بود، در حالیکه خداوند ساحتش از این امر متعالی و دور است و سیاق آیات شهادت می دهد که منظور از کفاری که وصفشان را نموده که ملائکه عذاب با آنها چنین و چنان می کنند،همان مشرکینی هستند که در جنگ بدر کشته شده اند. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
آنگاه حرف دیگری هم می‌زنند حالا این گفتار گفتار ذات اقدس اله است یا همان فرشتگانی که توفی می‌کنند و می‌زنند و می‌گویند ﴿وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ﴾ این چنین هم می‌گویند می‌گویند ﴿ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ﴾ این دو مطلب را هم به این کفار می‌گویند می‌گویند اینکه در جریان جنگ محکوم به هزیمت و شکست شدید اولاً اینکه در حال مرگ وجوه و ادبارتان کتک می‌خورد ثانیاً اینکه ما گفتیم ﴿ذُوقُوا عَذابَ الْحَریقِ﴾ ثالثاً همه اینها محصول کار خود شماست ﴿ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ﴾ به جای اینکه بفرماید هذا به ذلک تعبیر کرد برای اهمیت عذاب و ارتفاع شأن عذاب وگرنه می‌فرمود هذا بما قدمت ایدیکم از اینکه اسم اشاره قریب نیاورده اسم اشاره بعید آورد راجع به ارتفاع آن عذاب و شدت آن عذاب است ﴿ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ﴾ این تقدیم ایدی هم همان تعبیر رایج و عرفی است می‌گوییم فلان کس با دست خود این کار را کرده است گاهی می‌بینیم یک حرفی زده که در اثر حرفش گرفتار شده می‌گوییم با دست خود این کار را کرده با پای خود به جایی رفته است که به دام افتاد و نباید می‌رفت می‌گوییم با دست خود این کار را کرد سرّش این است که مهمترین کارها و بیشترین کارها را انسان با دست انجام می‌دهد از این جهت می‌گویند ﴿بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ﴾ ﴿فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ﴾ ﴿بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ﴾ و مانند آن وگرنه اختصاصی به کارهایی که انسان با دست انجام می‌دهد ندارد هر کاری که در فکر خیالی که در فکر بپروراند دستی را که در نفس داشته باشد مطلبی که با چشم ببیند یا با زبان بگوید یا با پا برود همه ﴿بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ﴾ است ﴿ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ﴾ اینکه می‌بینید وجوه و ادبار شما مضروب است اینکه می‌بینید عذاب و حریق را به شما می‌چشانند هیچ کدام از اینها به ظلم الهی نیست ذات اقدس اله ظلام نیست بلکه برابر با عدل او این کار را انجام می‌شود این که دارد خدا ظلام نیست چون اینگونه از القاب و صیغه‌ها مفهوم ندارد که ـ معاذ الله ـ دلالت داشته باشد که خدا ظلام نیست ولی ظالم هست اینها که مفهوم ندارد اولاً ثانیاً اصل ظلم ولو به عنوان مثقال ذره هم باشد در سوره مبارکه نساء به نحو سالبه کلیه نفی شده است که ذات اقدس اله به هیچ وجه به کسی ظلم نمی‌کند ولو مثقال ذره‌ای باشد آیه 40 سوره نساء این است که ﴿إِنَّ اللّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظیمًا﴾ اینکه در آیه 40 سوره نساء فرمود خدا به اندازه وزن یک ذره‌ای ظلم نمی‌کند یعنی به هیچ وجه ظلم به ذات اقدس اله اسناد ندارد چه اینکه در بخشهای دیگر فرمود خداوند ﴿وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا﴾ به هیچ وجه به احدی ستم نمی‌کند اگر یک ذره کار خیر کسی انجام بدهد خدا او را دو چندان پاداش می‌دهد ولی یک ذره ظلم ذات اقدس اله به احدی نمی‌کند خب پس اینکه فرمود: ﴿وَ ما رَبُّکَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ﴾ در بخشهای دیگر یا اینجا فرمود: ﴿وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ﴾ اولاً کلمه ظلام مفهوم ندارد تا دلالت بکند بر اثبات ظلم ثانیاً آیه 40 سورهٴ مبارکهٴ نساء به صورت شفاف دلالت دارد به اینکه هیچ مثقال ذره‌ای هم به ذات اقدس اله اسناد ندارد.
مطلب دیگر این است که جناب زمخشری و دیگران گفتند ایشان گفتند و دیگران هم تا حدودی پذیرفتند که اگر ظلام آمد به مناسبت عبید است چون عبید جمع است اگر ذات اقدس اله به هر کدام از اینها هم یک ذره ظلم بکند می‌شود ظلام از این جهت فرمود: ﴿وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ﴾ نفرمود ان الله لیس بظلام احدا فرمود للعبید چون عبید جمع است اگر به هر کدام از اینها هم یک ذره ظلم بشود خدا ظلام خواهد بود
مطلب دیگر آنکه عذاب ذات اقدس الهی به قدری شدید است که ﴿لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ ٭ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ﴾ به قدری عذاب خدا شدید است که یک ذره هم اگر به غیر مستحق برسد این می‌شود ظلام مثلاً زید در دنیا اگر دیگری یک مختصر ظلم به او بکند او می‌شود ظالم ولی ظلام نیست ولی اگر یک ظلمی به زید بشود که این ظلم قابل تحمل نباشد آن دیگری می‌شود ظلام چرا؟ برای اینکه این ظلم خیلی ظلم مهم است عذاب ذات اقدس الهی به قدری مهم است که ﴿لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ﴾ که اگر این ـ معاذ الله ـ بر مجرای عدل نباشد یقیناً آن عذاب کننده ظلام خواهد بود این هم یک وجه ... همه انسانها بندگان خدایند وجه دیگر آن است که سیدنا الاستاد (رضوان الله علیه) اشاره کردند که ذات اقدس الهی یک ذره ظلم بخواهد بکند همین کی ذره ظلم مطابق با ظلام بودن اوست چرا؟ برای اینکه یک ذره ظلم بخواهد بکند یعنی چه یعنی این نظام هستی که برابر عدل است للعدل قامت السموات والارض بالقسط قامت السموات و الارض یک ذره یکی از اینها را بگوید جلوتر بیا یا کنارتر بیا کل این سلسله باید جلو و دنبال بشود حالا شما فرض کنید یک رشته‌ای دارید منظم صد دانه تسبیح در این رشته کشیده شده یک میلیمتر بخواهید یکی از این دانه‌ها را جابجا کنید همه باید جابجا بشوند دیگر این دیگر سنت ذات اقدس اله است اگر یک ذره‌ای بخواهد به کسی بشود چون این سنت خداست بر اساس سنت کار می‌کند آن وقت کل عالم آسیب می‌بیند لذا ظلم او با ظلام بودن آمیخته است ﴿وَ ما رَبُّکَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ﴾ و مانند آن ﴿وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبیدِ﴾ خب ذات اقدس اله به هیچ وجه به احدی ظلم نخواهد کرد اما اینکه فرمود خدا ظلم نمی‌کند معنایش این نیست که عدل است ممکن است بالاتر از عدل هم باشد نفی ظلم مستلزم عدل در مقابل ظلم نیست چون گاهی ممکن است با عفو و تخفیف همراه باشد خدا ظلم نمی‌کند عدل و بالاتر از عدل امکان دارد انجام بدهد بالاتر از عدل مسئله احسان است اگر بر اساس ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها﴾ باشد این ظلم نیست و عدل است اما ذات اقدس اله گاهی ممکن است که در اثر موارد خاص ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها﴾ را اعمال بکند گاهی هم ممکن است با تخفیف همراه باشد یعنی مثل او عذاب نکند کمتر از استحقاق عذاب بکند این نفی تعذیب زائد مستلزم تعذیب معادل نیست این فقط تعذیب زائد را نفی می‌کند ممکن است آن تعذیب معادل استحقاق معذب باشد می‌شود عدل ممکن است کمتر از استحقاق او باشد می‌شود احسان.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عصمت زارع بيدکي - تفسیرالمیزان
" ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ"- این جمله تتمه گفتارى است که خداوند از ملائکه حکایت کرده، و یا اشاره است به مجموع گفتار ملائکه با مشرکین و مجموع افعال آنها با ایشان، و معنایش این است که : این عذاب سوزان را بشما می‏چشانیم بخاطر آن رفتاری که می‏کردید. و یا معنایش این است : از همه طرف شما را می‏زنیم و عذاب حریق را هم بشما می‏چشانیم بخاطر آن رفتاری که می‏کردید .
و ان الله لیس بظلام للعبید - این جمله عطف است بر محل ما قدمت و معنایش این است که : این بدان ملاک است که خداوند احدی از بندگان خود را ظلم نمی‏کند ، چون خدای تعالی صراطش مستقیم ، و در فعلش تخلف و اختلاف نیست ، اگر به یکنفر ظلم کند به همه ظلم می‏کند ، و اگر ظالم باشد ظلام ( بسیار ستمگر ) هم خواهد بود - دقت فرمایید .
سیاق آیات دلالت دارد بر اینکه منظور از آنهایى که خداوند سبحان در وصفشان فرموده که ملائکه جانهایشان را مى‏گیرند و عذابشان مى‏کنند همان مشرکینى هستند که در جنگ بدر کشته شدند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
و ایضا ملائکه مى گفتند: ذٰلِکَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ :این ضرب یا عذاب، به سبب آن عملها است که پیش فرستاد دستهاى شما از شرک و سایر معاصى که از جمله آن ترک هجرت شما بود از مکه، وَ أَنَّ اَللّٰهَ لَیْسَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ :و به درستى که خداى متعال نیست هیچ ظلم کننده مر بندگان را که ایشان را بدون تقصیر و استحقاق مؤاخذه فرماید، پس تعذیب کفار عین عدل باشد

تبصره: آیۀ شریفه را دلالاتى است: 1 مبالغه است در نفى ظلم و اشاره به اینکه ذات احدیت الهى که اعدل العادلین است، اگر ذره اى هم ظلم نماید ظلام خواهد بود، زیرا منافى با عدل سبحانى باشد پس هیچ ذره اى ظلم ننماید

2 اشعار است به آنکه عذاب کفار به دو سبب باشد: یکى به سبب کفر آنها، و دیگر به سبب آنکه ظلم بر بندگان نمى فرماید، چه چنانکه اثابت مؤمنان از عدل است، تعذیب کفار نیز از عدل باشد

3 دلالت واضحه اى است بر بطلان مذهب مجبره، به آنکه: اگر حق تعالى خلق کفر در کافر، و بعد از آن او را به سبب کفر عذاب فرماید، نهایت ظلم خواهد بود؛ آیۀ شریفه نفى ظلم را نماید و ثانیا نسبت تعذیب را به کسب اعمال آنها داده که: ذٰلِکَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ و این صریح است در آنکه کفار به سوء اختیار خود کفر را بر ایمان ترجیح دادند و ساحت قدس الهى از آن منزّه و مبرّى باشد

4 دلالت دارد بر بطلان قول دیگر مجبره که جایز است حق تعالى بدون گناه عذاب فرماید و مؤاخذه نماید به معصیت دیگر، زیرا این غایت ظلم باشد

نکات ادبیه: ذکر ظلام که براى تکثیر است، تکثیر آن به اعتبار کثرت افراد عبید است، یا اشاره به آنکه عظم ذنب بر وجهى است که اگر به سبب استحقاق نمى بود معذب آن، بلیغ الظلم بود [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
ذٰلِکَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ لَیْسَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ (ذلک)اشاره به این نوع عذابى است که بر کفار وارد مى گردد که گمان نشود خداى کریم بکافرین ستم نموده و آنان را به چنین عذابى گرفتار کرده کافرین خودشان بدست خود قبلا در حیات دنیا چنین عذابهائى براى خود فراهم نمودند و این آیه و امثال آن دلالت واضح دارد که انسان باختیار خود عمل خوب یا بد را انجام مى دهد و جبرى و ستمى در کار نیست [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
سپس مى گوید به آنها گفته مى شود:این مجازات دردناک که هم اکنون مى چشید به خاطر امورى است که دستهایتان پیش از شما فراهم ساخته و به این جهان فرستاده است( ذٰلِکَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ ) تعبیر به دست به خاطر آن است که انسان غالب اعمال خویش را به کمک دست انجام مى دهد و گر نه آیه فوق همه اعمال بدنى و روحى را شامل مى گردد و در آخر آیه اضافه مى کند خداوند هیچ گاه ظلم و ستم به بندگانش روا نمى دارد و هر گونه مجازات و کیفرى در این جهان و جهان دیگر دامان آنها را بگیرد از ناحیه خود آنها است( وَ أَنَّ اَللّٰهَ لَیْسَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ ) واژه ظلام صیغه مبالغه و به معنى بسیار ظلم کننده است،علت انتخاب این واژه را در اینجا و مانند آن و هم چنین بحثهاى دیگرى پیرامون ظلم در جلد سوم تفسیر نمونه صفحه 195 بیان کردیم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
نکته ها:
در قرآن، بارها از سخت جان دادن کفّار، سخن به میان آمده است، از جمله در سوره ى محمّد آیه ى 27 و سوره ى انعام آیه ى 93 و در مقابل، از آسان جان دادن مؤمنان نیز سخن به میان آمده است، از جمله در آیه ى 32 سوره ى نحل مى خوانیم: «اَلَّذِینَ تَتَوَفّٰاهُمُ اَلْمَلاٰئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلاٰمٌ عَلَیْکُمْ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ بِمٰا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ »

«یَتَوَفَّى» ، به معناى گرفتن است و قرآن مى فرماید: ما کفّار را مى گیریم آنجایى که جسم انسان در دنیا مى ماند، پس معلوم مى شود که روح او را مى گیرند بنابراین، حقیقت انسان به روح اوست تا انسان زنده است روح همراه جسم اوست و پس از مرگ، از جسم او جدا شده و باقى مى ماند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
ذٰلِکَ بِمٰا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ لَیْسَ بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ چگونه خداوند بر بندگان خود ستم کند، درحالى که از آن نهى و به سبب ستم، شخص را مجازات مى کند؛ اهل سنّت مى گویند: از نظر عقل مانعى ندارد که خداوند فرمان بردار را مجازات کند و گناهکار را پاداش دهد و نیز عقل بر خدا روا مى دارد که به وعدۀ خود وفا نکند (المواقف، 8، مقصد پنجم و ششم از مرصد دوم در بحث معاد و نیز المذاهب الاسلامیه، از ابو زهره، فصلى با عنوان «منهاجه و آراؤه» شمارۀ، 104)

شیعه مى گوید: عقل بر خدا روا نمى دارد که فرمان بردار را مجازات کند؛ لکن بر او روا مى دارد که گناهکار را ببخشد؛ زیرا عادل، کسى را که فرمان بردارى کرده، مجازات نمى کند و کریم و بردبار از کسى که بد کرده، چشم مى پوشد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
در همان وقت که کفار قریش مغرور بمقاله شیطان شدند که در آیه سابقه اشاره شد جمعى از منافقان که در دلهاى آنها مرض شک و ریا جاى داشت و ظاهرا قبول اسلام نموده بودند مى گفتند مسلمانان حقیقى بدین خودشان و وعده فتح مغرور شدند و با این عدّه کم اقدام به جنگ عدّه زیاد نمودند و خداوند از آنها جواب فرمود که کسانى که بوعده خدا و پیغمبر (ص) وثوق و اعتماد نمایند مغرور نیستند خداوند غالب است و غلبه مى دهد ضعیف متوکّل را بر قوىّ مغرور و افعالش بر وفق حکمت و مصلحت است نمى گذارد دوستانش مقهور دشمنانش شوند و اگر مى دیدى اى پیغمبر آن روز که ملائکه قبض روح مى نمودند از کفار و مى زدند بصورتها و اسافل اعضاء آنها یا به پیش رو و پشت سرشان و مى گفتند این عذاب دنیاى شما بود و بعدا بچشید عذاب آخرت را و گفته اند گرزهاى آهنین در دست آنها بود که وقتى مى زدند بر بدن کفار آتش شعله ور مى گردید و از پیغمبر (ص) نقل شده است که مردى به آن حضرت عرض کرد من حمله نمودم به یکى از کفار پیش از آنکه شمشیرم به او برسد سرش افتاد فرمود سبقت گرفتند بر تو ملائکه و جواب شرط محذوف است براى توسعه و تعظیم یعنى اگر مى دیدى این حال را دیده بودى امر شگفت آورى را که موجب بسى مسرّت بود و ملائکه فاعل یتوفّى و جمله یضربون وجوههم حال است و بعضى تتوفّى به تا قرائت نموده اند و از کلمه ذوقوا ببعد مقول قول ملائکه است و خداوند به هیچ وجه ظلم بر بندگان نمى نماید و اگر بخواهد آنها را بدون استحقاق عذاب فرماید بسیار ظلم نموده اعمال خودشان موجب عقوبت آنها شده است و این نکته تعبیر بصیغه مبالغه و ردّ مجبّره است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.