سپس به چگونگى حال مؤمنان و کافران در آن روز پرداخته مىگوید : صورتهائى در آن روز گشاده و نورانى است ( وجوه یومئذ مسفرة).
خندان و مسرور است ( ضاحکة مستبشرة ) و صورتهائى در آن روز غبارآلود است ( و وجوه یومئذ علیها غبرة ) و دود تاریکى آن را پوشانده ( ترهقها قترة ) .
آنها همان کافران فاجرند ! ( اولئک هم الکفرة الفجرة).
مسفرة از ماده اسفار چنانکه قبلا هم نیز گفتهایم به معنى آشکار شدن و درخشیدن است ، همانند طلوع سپیده صبح در پایان شب تاریک.
غبرة ( بر وزن غلبه ) از غبار به معنى باقى مانده خاکى است که از زمین بر خاسته و بر چیزى نشسته.
قترة ( بر همان وزن ) در اصل از ماده قتار ( بر وزن غبار ) به معنى دودى است که از چوب یا چیزى دیگرى برمىخیزد ، بعضى از ارباب لغت آن را نیز به معنى غبار تفسیر کردهاند ، اما جمع میان این دو تعبیر در آیات
فوق نشان مىدهد که این دو واژه داراى دو معنى متفاوت است.
کفرة و فجرة ( بر همان وزن ) جمع کافر و فاجر است که اولى اشاره به افراد فاسد العقیده و دومى اشاره به افراد فاسد العمل است.
از این آیات به خوبى استفاده مىشود که در صحنه قیامت آثار عقائد و اعمال سوء انسانها در چهرههایشان نمایان مىگردد.
ضمنا تعبیر به وجوه به خاطر این است که رنگ صورت بیش از هر چیزى مىتواند بیانگر حالات درونى باشد ، هم ناراحتیهاى فکر و روحى و هم ناراحتىهاى جسمانى.
به هر حال گروهى در آنجا خندان و مسرورند ، چهرههایشان گشاده و نورانى است ، روشنائى ایمان و پاکى عمل در صورت آنها موج مىزند ، و رنگ رخساره آنها خبر از سر درون مىدهد .
بر عکس گروهى که تاریکى کفر و زشتى اعمالشان در چهرههایشان نمایان است ، گوئى گرد و غبار سیاهى بر صورتشان نشسته ، و هالهاى از دود آن را در خود فرو برده ، آثار غم و اندوه و رنج و درد از صورتهایشان مىبارد ، و اصولا همانگونه که در آیه 41 سوره رحمان آمده یعرف المجرمون بسیماهم گنهکاران با سیمایشان شناخته مىشوند در آن روز رنگ چهرهها براى شناخت انسانها کافى است.
[ نظرات / امتیازها ]