1 - وعظ و ارشاد دینى، زمینه ساز از میان رفتن غفلت ها است.
أو یذّکّر
ذکر و حفظ به یک معنا است; با این تفاوت که به اصل ذخیره سازى اطلاعات «حفظ» و به حاضر ساختن آن در قلب یا زبان ـ چه پس از فراموشى و چه بدون آن ـ «ذکر» مى گویند (مفردات راغب). «ذکرى» اسم مصدر «تذکیر» (تذکر دادن) است و به معناى «ذکر» و «تذکّر» و نقیض نسیان نیز آمده است (لسان العرب). این کلمه در آیه ـ به قرینه «یذکّر» ـ به معناى اثرپذیرى از ذکر و برطرف شدن غفلت است که در مورد آیه شریفه، حضور ابن ام مکتوم در مجلس وعظ و ارشاد پیامبر(ص)، مى توانست آن را به دنبال داشته باشد.
2 - امکان بهره گیرى انسان از تذکّرات و تعالیم دینى حتى در صورتى که خود را تزکیه نکرده باشد.
لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر
حرف «أو» دلالت دارد که هرگاه یکى از دو ویژگى (تزکیه یا تذکّر) محتمل باشد; باید شخصى را که مى خواهد به مجلس وعظ و ارشاد وارد شود، پذیرفت و نباید او را تا پس از خودسازى و تزکیه از تذکرات دینى محروم کرد.
3 - تذکرات دینى براى انسان، سودمند است و آموختن آن او را براى تزکیه آماده مى سازد.
لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر فتنفعه الذکرى
«فاء» در «فتنفعه»، انتفاع را نتیجه تذکّرپذیرى قرارداده است; یعنى، چنانچه با حضور در مجلس پند و اندرز تذکر حاصل شود، نافع بودن آن حتمى است. ارتباط این آیه با آیه قبل، گویاى این است که نافع بودن تذکّر، در رساندن انسان به تزکیه است.
4 - فراگیران پند و اندرز، انسان هایى ارجمند و شایسته احترامى افزون تر از دیگران
و ما یدریک لعلّه ... یذّکّر
5 - احتمال تأثیرپذیرى مردم از نصیحت ها، کافى در لزوم استقبال از آنان در مجالس پند و اندرز
لعلّه ... یذّکّر
6 - شایستگى فرد براى ترجیح او بر دیگران در پند و اندرز، به سلامتى کامل، بینایى و فعال بودن تمام قواى جسمى وى وابسته نیست.
أن جاءه الأعمى ... و ما یدریک لعلّه ... یذّکّر
7 - تنها کسانى شایسته حضور در مجالس وعظ و ارشادند، که خود را در مسیر خودسازى قرار داده یا افرادى توصیه پذیر و نصیحت خواه باشند.
یزّکّى . أو یذّکّر
8 - کشف وجود روحیه پندپذیرى در افراد، براى همه کس مقدور نیست.
و ما یدریک لعلّه ... یذّکّر
9 - رفتار مسلمانى که از حضور ابن ام مکتوم در مجلس پیامبر(ص) ناخشنود بود ـ به دلیل ناآگاهى او از روحیات نیک و بد وى ـ رفتارى ناروا و توجیه ناپذیر بود.
عبس ... و ما یدریک لعلّه یزّکّى ... أو یذّکّر
10 - ابن ام مکتوم، در تلاش براى تزکیه نفس یا پندآموزى و داراى مقامى ارجمند در پیشگاه خداوند
لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر
هر چند خداوند با کلمه «لعلّ» تنها احتمال وجود یکى از دو فضیلت را براى ابن ام مکتوم مطرح ساخته است; ولى انتقاد او از برخورد ناهنجار با وى و اختصاص آیاتى در قرآن به این موضوع، نشانگر مقام نیک وى نزد خداوند و دور نبودن او از آن فضائل است.
11 - خوددارى از ارشاد کسانى که در مسیر خودسازى قرار دارند و استنکاف از راهنمایى پندپذیران، کردارى نکوهیده و ناروا است.
عبس ... و ما یدریک لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر
12 - بهره بردن از پند و اندرز دیگران و سودمندى آن به حال انسان، در گرو داشتن روحیه اى پندپذیر و نصیحت خواه أو یذّکّر فتنفعه الذکرى
«فاء» در «فتنفعه»، نافع بودن تذکر را فرع برخوردارى از روحیه تذکّرپذیرى ساخته است.
13 - پاکسازى خویش از آلودگى ها، داراى اهمیتى بیشتر از آموختن پند و اندرز است.
لعلّه یزّکّى . أو یذّکّر
تقدیم «تزکیه» بر «تذکر»، گویاى برداشت یاد شده است.
[ نظرات / امتیازها ]