چه ارتباط و پیوندى میان این امور چهارگانه وجود دارد: شتر، آسمان ، کوهها و زمین ؟
توضیح : فخر رازى در تفسیر خود مى گوید: ((این به خاطر آن است که قرآن به لغت عرب نازل شده ، و آنها غالبا اقدام به مسافرت مى کردند چون بلادشان خالى از زراعت و فرآورده هاى کشاورزى بود، از طرفى بیشتر سفرهاى آنها با شتر صورت مى گرفت ، و هنگامى که در این بیابانهاى هولناک و دور از اجتماع سفر مى کردند اندیشه و فکر در آنان زنده مى شد، کسى نبود که با آنها سخن گوید، و چیزى نبود که چشم و گوش آنها را به خود مشغول دارد، در این حال هنگامى که فکر مى کردند قبل از هر چیز چشمشان به شترى مى افتاد که بر آن سوار بودند، منظره عجیب آن را مى دیدند و در فکر فرو مى رفتند، و هنگامى که نگاه بالاى سرشان مى کردند چیزى جز آسمان مشاهده نمى نمودند، و هنگامى که به چپ و راست خود نظر مى افکندند، جز کوهها چیزى مشاهده نمى شد، و هنگامى که
به زیر پاى خود نظر مى افکندند چیزى جز زمین وجود نداشت ، گویى خداوند مى خواهد به آنها دستور اندیشه کردن دهد، اندیشه اى به هنگام تنهایى که طبعا بر محور این چهار چیز دور مى زند)).
ولى اگر بخواهیم نظر را از محیط زندگى محدود عرب برداریم و در جوى وسیع تر به اندیشه پردازیم ، مى توان گفت : امور چهارگانه اى که در آیات فوق آمده زیر بناى زندگى انسان را تشکیل مى دهد:
آسمان کانون نور است و باران و هوا، و زمین مرکز پرورش انواع مواد غذایى کوهها رمز آرامش و ذخیره آب و مواد معدنى ، و شتر نمونه روشنى از چهارپایان اهلى که در اختیار بشر قرار دارد.
به این ترتیب هم مسائل کشاورزى ، هم دامدارى و هم صنعتى در این امور چهارگانه نهفته شده است ، و اندیشه در این نعمتهاى گوناگون ، خواه ناخواه انسان را به شکر منعم وامى دارد، و شکر منعم او را به معرفت الله و شناخت خالق نعمت دعوت مى کند.
[ بستن توضیحات ]