و اما من خفت موازینه: و اما کسی که ترازوهایش سبک است.
"موازین" جمع "میزان" به معنی وسیله سنجش است، این واژه نخست در وزن های مادی به کار رفته، سپس در موازین و مقیاس های معنوی نیز استعمال شده است.
بعضی معتقدند که اعمال انسان در آن روز به صورت موجودات جسمانی و قابل وزن در می آید، و راستی آنها را با ترازوهای سنجش اعمال می سنجند.
این احتمال نیز داده شده که خود نامه اعمال را وزن می کنند اگر اعمال صالحی در آن نوشته شده است سنگین است و گرنه سبک وزن، یا بی وزن است.
ولی ظاهراً نیازی به این توجیهات نیست، میزان حتماً به معنی ترازوی ظاهری که دارای کفه های مخصوص است نمی باشد، بلکه به هر گونه وسیله سنجش اطلاق می شود، چنانکه در حدیثی می خوانیم: ان امیرالمؤمنین والائمة من ذریته (ع) هم الموازین؛ امیرمؤمنان و امامان از دودمانش ترازوهای سنجشند.
و در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که وقتی از معنی "میزان" سؤال کردند. در پاسخ فرمود: المیزان العدل!؛ ترازوی سنجش همان عدل است.
به این ترتیب وجود اولیاء الله یا قوانین عدل الهی مقیاس هایی هستند که انسان ها و اعمالشان را بر آنها عرضه می کنند، و به همان اندازه که با آنها شباهت و مطابقت دارند وزنشان است!
روشن است که منظور از "سبکی" و "سنگینی" میزان به معنی سنگینی خود ترازوهای سنجش نیست، بلکه وزن چیزهایی است که با آن می سنجند.
ضمناً تعبیر به "موازین" به صورت صیغه جمع به خاطر آن است که اولیای حق و قوانین الهی هر کدام یکی از میزان های سنجشند، و از این گذشته تنوع صفات و اعمال آدمی ایجاب می کند که هر کدام را با میزانی بسنجند، و الگوها و ترازوهای سنجش متفاوت باشد.
"راغب" می گوید: "میزان در قرآن مجید گاهی به صورت مفرد، و گاه به صورت جمع آمده، در صورت اول، ناظر به کسی است که حساب می کند، یعنی خداوند یکتا، و در صورت دوم، ناظر به حساب شوندگان است."
بعضی از مفسران نیز گفته اند که موازین جمع "موزون" است، یعنی عملی که آن را وزن می کنند، بنابراین سنگین و سبک بودن موازین به معنی سنگین و سبک بودن خود اعمال است، نه سبک و سنگین بودن ترازوها- این معنی را "زمخشری" در "کشاف" و فخر رازی در "تفسیر کبیر" و "ابوالفتوح رازی" در تفسیرش به عنوان یکی از دو احتمال در معنی "موازین" ذکر کرده اند - البته نتیجه هر دو یکی است ولی از دو راه مختلف.
[ نظرات / امتیازها ]